جنبش زن، زندگی، آزادی، اکنون وارد سومین ماه زندگی مبارزاتی خود شده است. این جنبش چشمگیر با جهت گیری زن محور، نا برابری های اجتماعی سیستماتیک در جمهوری اسلامی را هدف اعتراضات توده ای قرار داده است. هر روز معترضان جوان در سراسر ایران، با استفاده از شعار محوری این جنبش، خود و همفکران و هواداران شان را دعوت به تفکر و تحلیل ریشه های نارضایتی های عمومی میکنند. تحلیل های ارائه شده در فضای مجازی، رسانه ای و آکادمیک اکثرا حول نابرابری های جنسیتی، خفقان سیاسی، بحران اقتصادی، و شکاف فرهنگی بین نسل متولد دهه ۸۰ شمسی ایران و سنت های قدیمی است. در این تحلیل ها مسائل طبقاتی کمتر مورد توجه است و رابطه روند تحول این جنبش با مبارزات ممتد نیروهای کار در سالهای اخیر کم و بیش نادیده گرفته میشود. در اندک مواردی که اعتصابات و فرا خوان های تشکل های مستقل نیروهای کار مورد توجه مفسران قرار میگیرند، اکثر تحلیل ها در راستای نگاه مفسران به طبقه کارگر به عنوان ابزاری برای پایان دادن به حکومت فعلی است. همزمان با این روند نیروهای انتظامی نیز از دیدگاه امنیتی به مبارزات کارگران می نگرند و سالهاست به سرکوب معترضین و رهبران جنبش های مستقل نیروهای کار مشغولند.
برای درک رابطه ارگانیک جنبش زن، زندگی، آزادی، با مبارزات نیروهای کار، بازنگری مبارزات دو سال اخیر کارگران، معلمان و بازنشستگان ایران مفید خواهد بود. پیش از این جنبش، مبارزات ممتد نیروهای کار ایران وارد مرحله جدیدی، ورای مطالبات صنفی، شده بود. از جمله خصایل این مرحله جدید، رادیکالیزه شدن آنها، دائمی شدن تظاهرات خیابانی، و هماهنگی سراسری اقدامات اعتراضی به رهبری نهادهای مستقل کارگری بود. مروری بر فراخوان ها و مصاحبه های مطبوعاتی فعالان تشکل های مستقل صنفی در دو سال اخیر نشان میدهد که آنها مرتب اعلام میکردند که مبارزات نیرو های کار را تا زمان دریافت خواست های صنفی شان و نیز تا آزادی مبارزان در بند، ادامه خواهند داد! خواست آنان مبارزه با فساد سیستماتیک اقتصادی، آزادی معترضان در بند، و اعتراض به حکومت برای امنیتی کردن اعتراض و بیان مطالبات در فضای عمومی بود.
در چند سال اخیر تداوم اعتراضات نیروهای کار و انعکاس این اعتراضات در شبکه های مجازی سبب شد که درد دل های صادقانه کارگران پیمانی، معلمان و بازنشستگان، و فریادهای رهبران صنفی به گوش همگان برسد. اعتراضات بازنشستگان در اماکن عمومی در کنار سفره های خالی نمادین، صحبت های جسورانه نمایندگان تشکل های کارگری که علی رغم تهدید های امنیتی، مسئولین را موظف به جوابگویی میکردند، و بیانیه های تشکل های معلمان و بازنشستگان و کارگران که در صحبت های شان مقامات دولتی را مستقیما مورد خطاب قرار میدادند همگی گواه بروز تحول در مبارزات نیروهای کار و عمق آگاهی طبقاتی اعضا و رهبران آنان بود.
انباشته شدن تدریجی نارضایتی های اجتماعی یکی از عوامل این تحول در انتخاب راه کارهای مبارزاتی کارگران برای ابراز خواست های خود است. عمق درک طبقاتی تظاهر کنندگان، و برخورد قدرتمند نیروهای کار با کارفرمایان و مقامات دولتی, در محتوی سخنان معترضین و در ادامه بی وقفه کنش های اعتراضی آنان منعکس است. یک دهه قبل تر مخاطب تظاهر کنندگان کارفرمایان و پیمانکارانی بودند که حقوق کارگرانشان را بیشرمانه پرداخت نمیکردند. مبارزات ممتد و دائمی و اضطراری شدن وضعیت معیشتی نیروهای کار در سالهای اخیر سبب شد که مسئولان دولتی، نمایندگان مجلس، وزرا، رهبران سیاسی-مذهبی، و مقامات امنیتی، مخاطبان اصلی رهبران شجاع نیروهای مستقل کار شوند.
شدت اعتراضات خیابانی نیروهای کار و بالا رفتن وجهه اجتماعی معترضین نتیجه تحول منطقی اعتراضات آنان بود. رادیکالیزه شدن این اعتراضات نیز از نتایج عدم دسترسی کارگران به راهکارهای امن برای صحبت و چانه زنی با کارفرمایان، و بی اعتنایی مسؤولین دولتی به تقاضاهای مستمر و ممتد تشکل ها برای انعکاس خواسته های آنان در تصمیم گیری های دولت بود. مروری بر سخنان رهبران کارگری در گرد هم آیی های چند سال اخیر، آگاهی طبقاتی نیروهای کار و جسارت رهبران شان را به نمایش میگذارد. ویدیو صحبت های کریم سیاحی رهبر کارگران فولاد اهواز در جمع تظاهر کنندگان در زمستان ۱۴۰۰ نمونه ای از این گونه اعتراضات است. کریم سیاحی به همکارانش هشدار میدهد: «برادر من باید خون تو به جوش بیاد. کسی که تو را غارت میکنه و به ریش تو میخنده و به تو انگ میچسبونه! … لعنت بر کسی که ما را خوار و ذلیل کرده!»(۱) و در جایی دیگر میگوید «به ما زنگ میزنند و تهدید میکنند. ما را از زندان نترسانید!»(۲)
سخنان غریب حویزاوی از کارگران شرکت گروه ملی فولاد ایران در تجمع کارگران نیز نمایشگر شجاعت و پاک باخته گی رهبران کارگران صنعتی در شرایط امنیتی کنونی است . حویزاوی که در اسفند ۱۳۹۹ از کارش اخراج شد (۳) اکنون در بند است. او دو سال پیش گفت «من پاک باخته ام چرا که ما غارت زده ایم.»(۴) زبان حویزاوی که مصائب پایه ای کارگران صنعتی را بیان میکند امروزه در صحبت های تظاهر کنندگان پاک باخته جوان جنبش زن، زندگی، آزادی، بازتاب میابد. ریشه های سنت شکنی جوانان را نیز در ویدیو صحبت های شجاعانه یک سال قبل حویزاوی میتوان دید. آنجا او خطاب به رهبران سیاسی-مذهبی میگوید «برای خانواده حسین گریه می کنی؟ این به درد خودت می خوره! خانواده من روی هواست. با خانواده حسین فرقی نداره. تلاش نکن با اشکت بهشت بگیری. تلاش کن مسئولیت پذیر باشی و همچون من توی خیابون بایستی. این مسئولیت کربلایی است که حسین یادمون میده.»(۵)
مشابه زبان رادیکال کارگران صنعتی را در بیانیه شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران در ۱۶ آبان ۱۴۰۰ نیز میبینید. آنها میگویند «هیچ گاه در تاریخ آموزش و پرورش نوین ایران، از زمان رشدیه تا کنون، وضعیت آموزشی اینگونه اسفبار نبوده است. با تحمیل فقر و فلاکت به فرهنگیان شاغل و بازنشسته به خاطر مدیریت ناکارآمد و چپاولگرانه در سطح کلان، میانگین حقوق معلمان به نصف خط فقر هم نمیرسد. در اثر بیکفایتی مدیران آموزش و پرورش میلیونها کودک از آموزش محروم شدهاند و نگاه مصرفی به نهاد آموزش یک نگاه مسلط حاکمیتی است و به خاطر خصوصی سازی و کالایی سازی آموزش ، مافیای آموزشی بیش از پیش بر تصمیم سازیها تاثیر میگذارد. در چنین شرایطی معلمان مطالبهگر و تشکلهای صنفی مستقل نمیتوانند سکوت کنند وهرکس به انتقاد از این سیاستها میپردازد با مشت آهنین نهادهای امنیتی و قضایی روبرو میشود امنیتی کردن مطالبات صنفی برای فرار از مسئولیت و پاسخگویی و برخورد با فعالان صنفی، که بدون هیچ گونه چشم داشتی از جان، مال خود برای بهبود وضعیت معیشتی فرهنگیان و ارتقای کیفیت آموزشی مایه گذاشتهاند، گوشهای از این برخورد قهر آمیز است. در همین راستا طی روزهای گذشته شاهد افزایش فشار به فعالان صنفی و پروندهسازی و احضار آنان به نهادهای امنیتی و قضایی بودهایم. »(۶)
حمایت، همدلی و همگامی جوامع مدنی و محلی با مطالبات صنفی کارگران و زحمتکشان در تظاهرات ممتد آنان، پشتیبان و خط زندگیشان بوده است. در بسیاری از اعتراضات خیابانی خویشاوندان و هم شهری ها با شرکت خود در تظاهرات و یا در حاشیه صفوف معترضان مانع تشدید رفتار خشن نیروهای امنیتی شده اند. همگامی محلی با کارگران و خواست های شان اکثرا در رابطه با مسائل مشترک جامعه مدنی آنان، از جمله بحران آب و محیط زیست، بحران فقر، حق برابری اقوام و جوامع به حاشیه رانده شده، حمایت و بزرگداشت فرهنگ های محلی، و عدم دسترسی جوامع حاشیه ای به بهداشت و آموزش و پرورش بوده.
این رابطه تنگاتنگ در شرایط افزایش نارضایتی در کشور به نوبه خود به مبارزات صنفی و مدنی دو سال اخیر شتاب و نیروئی جدید بخشید. سال گذشته بحران فقر و ناامیدی و فشار امنیتی بر نیروهای کار و جوامع مدنی، و زنان، و نیز شجاعت، سخنوری و آگاهی طبقاتی مبارزان کارگری، اعتراضات خیابانی آنان را در صدر توجه توده ها قرار داد. به این شکل جنبش نیروهای کار از مرحله ابراز فقر و فلاکت و محرومیت شان گذشت، با مبارزات خیابانی و سراسری و تحلیل های طبقاتی رهبرانش متحول شد، و اکنون همگام با جنبش زن، زندگی، آزادی، تجربیات گران بهای مبارزاتی خود را دوشادوش مبارزان در دسترس توده های معترض قرار میدهد.
حامیان زحمتکشان و نیروهای کار موظفند با تحلیل های طبقاتی، تضاد منافع کارگران و زحمتکشان با سرمایه داران وابسته و پیمانکاران دولتی را نشان داده راهکارهای مفید و کار آمد را در اختیار جنبش قرار دهند. آگاهی طبقاتی پاد زهری است علیه فرصت طلبانی که در کمین تصرف دستاورد های مبارزات نیروهای کار، و جلو بردن منافع سرمایه داری نئولیبرال هستند. پشتیبانی حامیان طبقه کارگر از منافع کارگران و زحمتکشان، جنبش زن، زندگی، آزادی را رادیکالیزه میکند، زیرا قدرت آزادی بخش توده ها در گرو عمق درک آنها از منافع طبقاتی شان است. ما موظفیم با نمایش لایه های تو در توی بی عدالتی های سیستماتیک، حقوقی، و فرهنگی ابعاد طبقاتی مبارزات خیابانی زنان، مردان، جوانان و را برجسته کنیم و رابطه ارگانیک جنبش زن، زندگی، آزادی، با مبارزات نیروهای کار را نمایش بگذاریم!
—————————
زیر نویس:
۱. https://twitter.com/Meytham5/status/1493190337757601793
۲. https://ir.voanews.com/a/iran-worker-karim-siahi/6434171.html
۳. https://twitter.com/meytham5/status/1406537761855844354
۴. اتحادیه آزاد کارگران ایران:
https://www.facebook.com/watch/?v=205644273870957
۵. اتحادیه آزاد کارگران ایران:
https://www.facebook.com/watch/?v=946541319246536
۶. کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران:
https://t.me/kashowra/3155