در گردهمائی کشورهای «جی بیست»، آمریکا بعنوان یک کشور منزوی ظاهر شد. ترامپ با تعقیب نگرش ناسیونالیستی و مرکانتلیستی خود از اقتصاد، در این نشست بار دیگر نشان داد کە آمریکا دارد راە خود را می رود، و مایل بە ادامە نگاە نئولیبرالیستی بە اقتصاد، لااقل تا آیندە قابل پیش بینی ای نیست. ترامپ وضعیت دشواری را برای آمریکا در بعد جهانی رقم زدەاست کە بی گمان تاثیرات معین و مهمی بر وضعیت داخلی این کشور بویژە در بعد اقتصادی خواهد گذاشت. اینکە نهایتا نگاە ناسیونالیستی ـ مرکانتیلیستی ترامپ پیروز می شود یا ساختار نئولیبرالیستی اقتصاد آمریکا، خود پرسش مهمی است. اما بهرحال تضاد اصلی درست در اینجا در شرایط فعلی آمریکا رقم می خورد. ترامپ بمانند اقتصادهای مرکانتیلیست کە علاقەمند بە آوردن طلا و انبارکردن آن بعنوان پشتوانە اقتصاد و پول کشور خود بودند، با اخاذی از کشورها و وارکردن پول، در فکر بە حرکت درآوردن اقتصاد آمریکاست! در مرکانتیلیسم نوین، پول جای طلا را گرفتە است!
اما رفتار و نگرش ناسیونالیستی ـ مرکانتیلیستی ترامپ برای ایران فرصت بوجود آوردەاست. فرصتی کە می رود توان دیپلماسی ایرانی را شدت و قدرت بخشد.
رفتار رئیس جمهور آمریکا در نشست «جی هشت»، علیرغم رفتارهای تهاجمی ایالات متحدە علیە ایران کە با سفر ترامپ بە عربستان سعودی بە اوج خود رسید، در واقع گشودن یک فرصت دیگر برای دیپلماسی ایرانی در عرصە بین المللی است. چنانچە می دانیم سیاست خارجی دولت روحانی کە بر اساس اعتدال و دوری از تندروی های دوران احمدی نژاد شکل گرفتە است، توانستە با بە تحقق پیوستن قرارداد برجام و جلب کشورهای جهان بویژە اروپا بە آن، تیزی های دیپلماسی کشورهای دشمن خو را بە نوعی بگیرد و بە آنان فرصت برافروختن جنگ را ندهد. در ماههای اخیر هم با ظهور ترامپ در کاخ سفید و عدم هماهنگی دولتهای اروپائی با سیاست خارجی این کشور، فرصتی برای مانور دیپلماسی ایران بوجود آمدە است تا در کنار سیاست نزدیکی بە چین و روسیە، عملا با بازی کردن در یک عرصە چند وجهە، توان دیپلماسی خود را برای دورکردن خطر آمریکا و همپالگیهایش برای حملە بە ایران را بە حداقل برساند. و هم اکنون با انزوای بیشتر آمریکا در نشست جی هشت، امکان مانور جمهوری اسلامی در عرصە جهانی عملا بیشتر شدە، امری کە بە ضرر آمریکا و بە نفع دولت ایران است.
اما واقعیت این است کە متنوع شدن عرصە امکانات برای دیپلماسی ایرانی، بە معنی ضمانت امنیت این کشور نیست. زیرا ایالات متحدە کماکان قدرت اول جهان است، و بە تنهائی قادر بە انجام کارهای فراوانی است. امر کنترل این کشور بر معاملات بانکی در عرصە جهانی، خود فاکت غیرقابل انکاریست. بنابراین جمهوری اسلامی علیرغم بدست آوردن فرصتهای جدید در عرصە دیپلماسی، اما نمی تواند احساس امنیت و آرامش کند. هنوز بعد امنیت و آسایش ملی و نیز تضمین پیشرفت اقتصادی منوط بە عادی کردن رابطە با آمریکاست. وارد شدن فاکت روسیە، چین و اروپا، جمهوری اسلامی را بە مرحلە سهولت در عرصە وجودی نخواهد رساند.
ولی جالب اینجاست کە نوع نگاە و سیاست تندروهای آمریکا، علیرغم فشارهائی کە بە ایران وارد می کند، اما با خود حامل تغییرات مثبتی هم بە نفع رژیم حاکم بر ایران هم هست!
و شاید این کمدی برخوردها و نگاە تندروها در ایالات متحدە باشد کە علیرغم سخنان و مواضح تند و تیزشان علیە جمهوری اسلامی، اماعملا آب بە آسیاب جمهوری اسلامی ریختەاند و موقعیت آن را در منطقە و جهان تقویت کردەاند. بە عملکرد بوش پدر و پسر بنگرید کە با براە انداختن جنگ در عراق و سرنگونی صدام چگونە موقعیت جمهوری اسلامی در منطقە را تقویت کردند،… و یا حال بە عملکرد آقای ترامپ بنگرید کە با سیاست انزواطلبانە خود امکان قدرت مانور جمهوری اسلامی در جهان را بالابردە است!