شاید تیتر مطلب عجیب بە نظر برسد، اما واقعیت سختیست کە به عنوان یک فاکت در دنیای ما خودنمایی می کند. فاکتی کە نشان از وارد شدن جهان بە دنیای جدیدی دارد کە قبل از هر چیز در منش سیاست خارجی ترکیە خود را بە نمایش می گذارد. و این از آن لحاظ اهمیت دارد کە ترکیە به عنوان یک متحد جدی ناتو کە همیشە نقش ویژەای در پیشبرد سیاستهای آن در منطقە خاورماینە و غرب آسیا داشتەاست، اما این بار راە دیگری را برگزیدە کە نشان از استقلال بیشتر این کشور در پیگیری منافع منطقەای و خارجی آن دارد، منافعی کە نە تنها با منافع غرب نمی خواند، بلکە گاها در تضاد با آن هم قرار می گیرد.
ترکیە حتی قبل از جنگ اوکراین هم از خود جلوەهای متفاوتی را نسبت بە سنت دیرینەاش کە هماهنگی با غرب بود، بە نمایش می گذاشت. بعنوان نمونە این کشور اگرچە در جنگ خلیج فارس با غرب هماهنگی کامل نشان داد، اما در جنگ سوریە راە جدائی را در پیش گرفت و بویژە در رابطە با مناطق کردنشین این کشور با متحدین دیرینە خود در ناتو، بخصوص ایالات متحدە آمریکا رودررو قرار گرفت. ترکیە کە نزدیکی کشورهای غربی بە کردهای سوریە را نمی پذیرفت، خشمگین از عدم توجە متحدین خود نسبت بە منافع منطقەای اش بە سیاست نزدیکی بە روسیە روی آورد تا بلکە از این طریق هم متحدین خود را برای بدست آوردن امتیاز تحت فشار قراردادەباشد، و هم از نفوذ روسیە در این کشور برای تامین منافع خود استفادە کردەباشد.
اما جنگ اوکراین بە نسبت دوران پیش از خود امکان متفاوت تری را پیش روی ترکیە می گشاید. جنگ کە فرصتی برای ناتو جهت پذیرش کشورهای جدید بە صفوف خود و متحدتر کردن بیشتر اعضای آن فراهم می آورد، اما برای ترکیە مجال دیگری بوجود آورد تا این کشور با استفادە یا سوء استفادە از موقعیت موجود، هم در فکر ستاندن امتیازات بیشتر از متحدان ناتوی خود باشد و هم جنگ را بازار جدیدی برای فروش سلاح و امکان مراودات بازرگانی نوین بویژە در زمینە صادرات غلە از اوکراین بداند. در واقع عدم هماهنگی کامل ترکیە با غرب در مورد جنگ اوکراین، پاشنە آشیل سیستم ناتوئیست کە بخوبی معرف نبود هماهنگی لازم میان اعضای آن است. امری کە غرب بشدت در مورد آن نگران است و اما راە چارەای هم برای آن ندارد.
و درست در این گیر و گدار است کە باز بحران رابطە میان یونان و ترکیە سر بر می آورد و اردوغان با سخنان خود وضعیت را پیچیدەتر از آنی می کند کە هست. در واقع بعد از عدم هماهنگی لازم ترکیە با غرب در رابطە با جنگ اوکراین و بدەبستانهای سیاسی و اقتصادی آن با روسیە، تشدید بحران با یونان بمنزلە دومین مورد جدیست کە بخوبی ضربەپذیری ناتو را نشان می دهد.
شاید بتوان گفت کە هدف اساسی اردوغان از بازی سیاسی کە با متحدین خود در ناتو در شرایط کنونی انجام می دهد تنها گرفتن امتیاز باشد، اما بە نظر می رسد هدف فراتر از اینهاست. در این معنا کە دولت ترکیە تشخیص دادە است کە با جنگ اوکراین دنیا وارد یک مرحلە خطرناک از هرج و مرج شدەاست کە در آن غرب با از دست دادن توانائی مدیریت جنگ (و جهان)، نە تنها قادر بە برخوردهای جدی با ترکیە در موارد مورد اختلاف نیست بلکە خود با چالشهای جدی مواجە شدەاست کە برای غلبەکردن بر آنها احتیاج بە زمان زیادی دارد. ترکیە می داند کە غرب برای غلبە بر موقعیت خطرناکی کە در اوکراین، در شمال این کشور، و در سوریە در جنوب آن، وجود دارد بە دولت آنکارا نیاز دارد، نیازی کە غرب فعلا آن را زیاد جدی ارزیابی نمی کند زیرا کە آنها نمی توانند منافع خود را بر نیازهای ترکیە منطبق کنند.
ترکیە معرف دوران جدیدی است کە ما در آستانە آن و یا در درون آن قرار گرفتەایم، دورانی با مشخصە هرج و مرج کە دولت ترکیە در صدد است ماهی مورد نظر خود را از آب گل آلود آن بگیرد.