دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۰

دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۰

تغییر مسیر لوایح حجاب و حمایت از زنان در برابر خشونت؛ حدود اختیارت مجلس تا کجاست؟
لایحه‌ای که نه‌تنها نام آن با حذف واژه "خشونت" به لایحه "حفظ کرامت و حمایت از زنان و خانواده" تغییر یافت، بلکه از حیث محتوا نیز به دلیل حذف تعدادی...
۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: مهراوه خوارزمی
نویسنده: مهراوه خوارزمی
سلطنت‌طلبان: نیروی نیابتی اسراییل در لباس اپوزیسیون؟
سلطنت‌طلبان شاید امروز، همچون رجوی در گذشته، ادعا کنند که این انتقادها بخشی از جنگ روانی مخالفین است. اما تاریخ همیشه قضاوت خود را کرده است. در نهایت، این مردم...
۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
سازش در پایان مبارزه به دست می آید، نه در آغاز
ما از ابتدا سعی کردیم به نمایندگی از مردم عمل نکنیم، بلکه ببینیم با هم چه کاری می توانیم انجام دهیم. حتی با شکایت‌ های کوچک و درگیری‌های روزمره، مساله...
۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
حضور پادشاه اسپانیا در مراسم یادبود ماوت‌هاوزن توهین به قربانیان است
رئیس انجمن خاطره تاریخی، امیلیو سیلوا در مصاحبه‌ای گفته است که "نه خوان کارلوس (پادشاه سابق) و نه پسرش، فیلیپه ششم، پادشاه کنونی هرگز دیکتاتوری فرانکو و جنایات آن را...
۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: سعید شروینی
نویسنده: سعید شروینی
زنان در معرض ۱۲۰ نوع آسیب اجتماعی
یک عضو شورای شهر تهران، در مورد بیش از ۱۲۰ نوع آسیب اجتماعی علیه زنان مثل فقر، خشونت خانگی و تبعیض جنسیتی هشدار داده است، معضلی که به باور بسیاری...
۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: روناک فرجی
نویسنده: روناک فرجی
شیوا ارسطویی درگذشت!
ارسطویی در دوران فعالیت خود رمان‌های «نسخه اول»، «بی‌بی شهرزاد»، «آسمان خالی نیست»، «افیون»، «خوف»، «نی نا»، «من و سیمین و مصطفی» و «ولی دیوانه‌وار» را منتشر کرد که از...
۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
اتحادیه سراسری کارگری ال-او (LO) تحریم اقتصادی اسرائیل را تصویب کرد
قطعنامه خواستار آن است که دولت، شرکت‌ها و نهادهای مالی نروژ، از هرگونه سرمایه‌گذاری یا تجارت با شرکت‌هایی که به تداوم اشغال فلسطین کمک می‌کنند، خودداری کنند. به طور خاص...
۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو

تصرف یک تمدن درخشان توسط اشباح

... در شرایطی که ترسهای عظیم و نگرانیهای فلج کننده بر زندگی کسی حاکم باشد و او در خود توان رویارویی با الزامات موقعیت را نیابد، یک مکانیزم دفاعی حاکم می شود که کنترل رفتار فرد را به بخشهای کمتر پیشرفتۀ وجودیش که در آنها لذت و تمتعی بوده می سپارد. یکدفعه یک فرد بالغ، با پرونده ی قابل ملاحظه ای از سوابق فعالیتهای متناسب با سن خود را می بینی که به دوران کودکی غلتیده و فعالیتهایش در مرحلۀ لذت های دهانی (خورد و خوراک) و جنسی تمرکز پیدا می کند.

 

آنجلا ایمیلی برایم فرستاد و گفت کتاب “سایه باد” [۱] اثر زفون نویسنده اسپانیایی را برای جلسه بعدی بعد از ظهرهای رمان خواهیم خواند..جلساتمان هر دو هفته یکبار در محل کار آنجلا تشکیل می شد. تصمیم گرفته بودیم رمانهای تاریخی بخوانیم. هر چند همه می توانستند برای انتخاب کتاب نظر بدهند، اما چون پیشنهاد این جلسات با آنجلا و یکی از دوستانش ژاکلین بود، انتخاب کتاب را به عهده خود آنها گذاشته بودیم. آنجلا با هیجان زیادی در مورد زفون چند جمله ای برایم گفته و تاکید کرده بود که کتاب یک شاهکار است.

زفون مرا یاد زعفران می انداخت. ولی این با آنچه آنجلا از نویسنده برایم ترسیم می کرد هماهنگی نداشت. چند بار اسم زفون را زیر لب تکرار کردم. انگار می خواستم با آن آشنایی پیدا کنم. گفتم ضعف… بعد گفتم گرامافون… بعد گفتم سلفون… ولی به نتیجه نمی رسیدم. زفون چیزی از سنگ خارا و تسخیرناپذیر داشت که مرا می طلبید. صفحات اول کتاب را بلعیدم. سخن از قبرستان کتاب ها بود که پدری پسر کوچکش را به آنجا می برد تا کتابی را مادام العمر به فرزندخواندگی بگیرد. سر زدن به قبرستان کتابهای فراموش شده همچون مراسم آیینی، کُد ها و علایمی داشت که نمی بایست فاش شوند. کتاب چنان مرا گرفت که چند روز مانده به جلسه به آنجلا زنگ زدم و گفتم اگر ممکن است همگی در خانه ی من برای صحبت درباره کتاب جمع شویم. با شگفتی مطلع شدم که من تنها کسی نیستم که برای گفتگو درباره کتاب شتاب داشته ام. بقیه حتی زودتر از من تقاضای تشکیل جلسه قبل از موعد را داده بودند.

روزی که جمع شدیم هیجانی در شرکت کنندگان بود که نظیر آن را قبلا ندیده بودم. حتی کارولین که غالباً کم حرف بود و نگهداری دو دختر کوچکش به تنهایی، فرصت زیادی برای تفکر در مورد ادبیات به او نمی داد، پرحرف ترین شرکت کننده جلسه شده بود. می گفت تمام کتابخانه ها را گشته تا یک نسخه ی صوتی پیدا کند و موقع اتو زدن لباس بچه ها قسمت های مورد علاقه اش را بارها و بارها گوش کرده است. با هم همعقیده بودیم که رمان، نوستالژیِ اسپانیایی از دست رفته است و کتابِ زندگی هایی که دیگر بازخوانده نمی شوند و بازخوانی آنان باید از دل مراسم و آیین های مخفی بگذرد. چیزی که همه را متعجب کرده بود آلودگی و زنندگی موجود در تصویری بود که نویسنده از بارسلون سالهای آخر دهه ی چهل داده بود. با توجه به اینکه نویسنده خود این سالها را نزیسته بلکه از طریق اطلاعاتی در روزنامه ها و کتاب ها و فیلم ها به کاوش آنها پرداخته بود می شد گفت که جهان کتابِ سایه ی باد، بیش از هر چیز بازگو کننده فضای بارسلون و اسپانیای موجود است. آنجلا که ایتالیایی زبان بود و اسپانیایی را به خوبی صحبت می کرد از خاطرات دوران دانشجویی اش در انگلیس می گفت. تعریف می کرد که بارها برایش اتفاق افتاده که به عنوان دختری جوان در پارک ها توسط مردان با جملاتی از او تحسین شده یا دعوت هایی از او به عمل آمده باشد. اما آنجلا در همه آنها چیزی ساده و معمولی و غیر زننده حس کرده بود. اما به عکس وقتی برای تعطیلات به اسپانیا می رود از زنندگی و انحراف رفتاری مردانی که در پارک ها روی نُک پا به او نزدیک می شدند تا سر صحبت را باز کنند، چندشش شده بود.

آنجلا همه اینها را زیر سر “فرانکیزم” و دیکتاتوری غیراخلاقی فرانکو می دانست. می گفت لازم نبود دلیلی در میان باشد. کافی بود همسایه ای به پاسگاهی رفته و همسایه ای را به کارِ نکرده ای متهم کند. کار او ساخته بود. همه همدیگر را لو می دادند و حتی کلیسای کاتولیک در لو دادن افرادی که آنها را مخالف طرز تفکر فرانکو می دانست کوتاهی نکرده بود.

زنهای خانه دار برای پول کمی خودفروشی می کردند. دختران و پسران جوان در مجامع عمومی حق نزدیک شدن به هم و گرفتن دست هم را نداشتند. اما آنچه ما در رمان زفون می بینیم نه این دیکتاتوری بلکه بیماری و عقب رفتِ رفتاری مردمانی است که تحت چنین استبدادی زیسته اند و بقایای آن هنوز در بارسلون تصویر شده توسط زفون حضوری کوبنده دارد.

آنت، به روزنامه ها سر زده و نقدهائی را که بر کتاب نوشته شده بود، تا آنجا که میتوانست جمع آوری کرده بود. تکه های روزنامه را که با دستهای لرزانش به دقت قیچی کرده بود، روی میز چید و عینک ذره بینی نمره بالایش را به چشمها نزدیک کرده و تکه هائی را برایمان خواند.

از شیارهای صورت پر چین و چروکش نور چراغ چون باریکه ای از نور می گذشت. این زن را که در نود سالگی به تاریخ جهان علاقمند بود، تحسین میکردم. حتماً مراجعه به کتابخانه ها و تهیه آن روزنامه ها در آن سن و سال برایش کار طاقت فرسائی بوده اما با چه عشقی میخواست نتیجه را با ما تقسیم و چون مادربزرگی نوه هایش را با حقایق جهان آشنا کند.

منقدین در حضور شهری که توسط اشباح، اشباح تاریک، تصرف شده بود متفق القول بودند.

من که مطالعۀ کتاب بعدی زفون، بازیِ مَلِک، را چند روزی بود شروع کرده بودم، پاراگرافی را برایشان خواندم: “تمام شب را کار می کرد تا دم صبح از حال رفته و طعمۀ خوابهایی غریب شود که در آن حروف ماشین شده از روی کاغذی که هنوز در ماشین تحریر بود جدا شده و چون عنکبوتهایی جوهری به دست و پا و صورتش می خیزیدند و بعد در رگهایش فرو رفته، در نهایت کار را با سیاه کردن کامل قلب اش و انباشتن آن از تاریکی به انجام می بردند.”

سوال ما این بود، این عنکبوتها چه کسانی هستند، این تاریکی چیست؟ آیا نگاشته ها و آموزشها و فرهنگی ست که توسط وسائل خبری نوشتاری به میان مردم میرود؟ یا کل سیستم اشاعه خبر و فرهنگ را در بر میگیرد که به رگ آدمها وارد شده و قلبشان را تاریک می کند؟

منقدین در یک امر دیگر همصدا بودند و آن نوستالژی و حسرت گذشته ای است که بر فضای کتاب سایه افکنده است.

اما حسرت کدام گذشته؟ گذشته شکوهمند فرهنگی اسپانیا که مبارزه با گاو، یکی از مراسم آئینی آن و به قصد و با نیتِ فائق آمدن بر بخش بهیمی وجود، برنامه ریزی و صحنه پردازی میشده؟ مراسمی که با باختنِ خون تعالی جویش امروزه به میدانی برای کشتن گاو و نمایش زور بازو و توحش تبدیل شده است؟

میشل می گفت با مطالعه کتاب و اسپانیایی که در طول تعطیلاتش شناخته، بیش از هر چیز به رگرسیون، این اصطلاح عالم روانکاوی، فکر کرده است. برای آنت که می خواست بیشتر بداند، با علاقه توضیح داد که در شرایطی که ترسهای عظیم و نگرانیهای فلج کننده بر زندگی کسی حاکم باشد و او در خود توان رویارویی با الزامات موقعیت را نیابد، یک مکانیزم دفاعی حاکم می شود که کنترل رفتار فرد را به بخشهای کمتر پیشرفتۀ وجودیش که در آنها لذت و تمتعی بوده می سپارد. یکدفعه یک فرد بالغ، با پرونده ی قابل ملاحظه ای از سوابق فعالیتهای متناسب با سن خود را می بینی که به دوران کودکی غلتیده و فعالیتهایش در مرحلۀ لذت های دهانی (خورد و خوراک) و جنسی  تمرکز پیدا می کند.

دیمتری میگوید این شامل خیلی کشور ها میشود که در آنها چون رشد به جلو وجود ندارد، مردم پس پسک رفته و فقط به فکر خوردن و سکس هستند.

میشل با لبخندی توضیح می دهد، که موردِ موقعیت هایی که ترس و نگرانی های شدید بر آن مستولی ست، نظیر آنچه در زمان فرانکو در اسپانیا وجود داشته، در شرایطی که دیمتری میگوید غالب نیست.

دیمتری اصرار دارد که امروزه در همۀ جوامع اروپایی ترس و نگرانی حضور دارد. از بیکاری، از فقر، از آینده.

اما نه، انگشت میشل در هوا چندبار به علامت نفی تکان می خورد.

قبول، ولی با خفقان و ایجاد وحشت روزانه و تیربارانها و غیره، یکی نیست.

آنجلا دوباره به یاد نکبتی که در رفتار مردها دیده بود می افتد و مستهجن بودن و عقب ماندگی بهیمی آن رفتارها را از مردانی که شایسته رفتارهایی متناسب با سن و سال خود بودند، به پای همین رگرسیون می گذارد.

گویی ترس فلج کننده که جائی برای جلو رفتن در جاده رشد برای آدمها باقی نگذاشته بود، تنها مکانیزم دفاعی را در عقبگرد پیدا کرده بود. عقبگردی که چون دیگر متناسب با وضع و حال موجود نبود، حالتی مضحک و رکیک پیدا می کرد. انگار مرد پنجاه ساله ای لباس بچه های سه ساله را به تن کند و پستانک به دهان راه برود.

کاملیا که خود را عاشق اسپانیا معرفی میکرد، دردمندانه پرسید، یعنی آن رگرسیون و پس رفت روانی هنوز در روح شهر ها حضور دارد؟

دیمتری با خونسردی گفت: “به هر حال اشباح فرانکو، نه خود فرانکو، بلکه سایۀ آنها، هنوز ظاهراً به نوشتۀ زفون، حضور دارند.”

آنجلا آهی کشید و بلند شد رفت طرف کمد. میدانستم که جعبۀ بیسکویت ها و کیسه های چای را از آن بیرون خواهد کشید، تا بعد از یک گشت روشنفکرانه و ادبی، ما را هم به رگرسیون مبتلا کند.

 

پانوشت:

 [1]سایه باد (The Shadow of the Wind)، نویسنده: کارلوس روئیز زفون، ناشر: انتشارات پنگوئن، ۲۰۰۴، آمریکا

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر, ۱۳۹۱ ۹:۳۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

گرامی باد یاد ده‌ها میلیون پیکارگر علیه فاشیسم!

هشتاد سال پس از پیروزی بر فاشیسم در شرایطی که راست‌گرایی افراطی و نژادپرستی، بیگانه‌ستیزی در بسیاری کشورها دوباره سربرآورده‌ و جنگ‌های تازه یکی پس از دیگری شعله‌ور می‌شوند،گرامی‌داشت یاد و نام این قهرمانان که بسیاری از آنان گمنام مانده‌اند، فقط ادای احترام نیست، بلکه خود نوعی مقاومت است: مبارزه علیه فراموشی و هشداری است برای بازداشتن فاشیست‌های امروزی از تکرار جنایت‌های دیروز، این‌بار در چهره‌هایی دیگر.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

گرامی باد یاد ده‌ها میلیون پیکارگر علیه فاشیسم!

هشتاد سال پس از پیروزی بر فاشیسم در شرایطی که راست‌گرایی افراطی و نژادپرستی، بیگانه‌ستیزی در بسیاری کشورها دوباره سربرآورده‌ و جنگ‌های تازه یکی پس از دیگری شعله‌ور می‌شوند،گرامی‌داشت یاد و نام این قهرمانان که بسیاری از آنان گمنام مانده‌اند، فقط ادای احترام نیست، بلکه خود نوعی مقاومت است: مبارزه علیه فراموشی و هشداری است برای بازداشتن فاشیست‌های امروزی از تکرار جنایت‌های دیروز، این‌بار در چهره‌هایی دیگر.

مطالعه »
پيام ها

جان شما، جان ایران و سوگ شما، سوگ ایران است!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) وقوع این فاجعۀ شوم را به مردم میهن‌مان، به شهروندان بندرعباس و خانواده‌های داغ‌دار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گوید. ما در این لحظات سخت همراه و هم‌دوش مردم  بندرعباس سوگوارِ جان‌های از دست رفته و نگران و چشم‌به راه بهبود زخمی‌های این حادثه‌ایم.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

تغییر مسیر لوایح حجاب و حمایت از زنان در برابر خشونت؛ حدود اختیارت مجلس تا کجاست؟

سلطنت‌طلبان: نیروی نیابتی اسراییل در لباس اپوزیسیون؟

سازش در پایان مبارزه به دست می آید، نه در آغاز

حضور پادشاه اسپانیا در مراسم یادبود ماوت‌هاوزن توهین به قربانیان است

زنان در معرض ۱۲۰ نوع آسیب اجتماعی

شیوا ارسطویی درگذشت!