تغییر با کمک خارج یا بدون آن
با شروع انقلاب ژینا، حضور گستردۀ مردم در خیابان و تعمیق اعتراضات مردمی، بار دیگر موضوع «تغییر با کمک خارجیها و یا بدون آنها» مطرح شد. طرح این موضوع اساساً بە این بحث برمیگردد کە آیا میتوان بدون حضور شرایط بینالمللی، در کشوری تغییر در قدرت سیاسی ایجاد کرد؟ به ویژە در دوران کنونی ما کە جهانی به شدت گلوبالیزەشدە است، و جوامع را از تأثیر قاطع عوامل خارجی گریزی نیست؟ عاملی کە در مقایسە با گذشتەای نە چندان دور از تأثیرات قاطعتری برخوردار است.
برای وارد شدن در این بحث شاید توجە بە تجربۀ انقلابات در کشورهای دیگر، و حتی تجربۀ انقلاب بهمن در سال ١٣۵٧، روشنگر باشد.
انقلاب اکتبر بدون کمک آلمانیها کە لنین را یاری دادند تا در اوج تعارضات و تنشهای اجتماعی – سیاسی با قطاری بە روسیۀ تزاری برگردد، شاید مسیر دیگری را طی میکرد. انقلاب بهمن بدون تمایل غربیها بە تغییر قدرت سیاسی و پشت کردن آنها بە شاە تقریباً غیرِممکن بود. انقلابات رنگی در شرق اروپا بدون کمک کشورهای غربی، نمیتوانستند بە پیروزی برسند. اگر اتحاد شوروی نبود، انقلاب کوبا توسط ایالات متحدە در هم کوبیدە میشد. انتفاضۀ مردم کردستان عراق بدون پشتیبانی غرب نمیتوانست بە نتیجە برسد و بعثیها را از اقلیم کردستان براند. و نمونەهای بسیار دیگر کە همە نشان از لزوم حضور فاکتور خارجی برای پیروزی یک انقلاب دارد.
پیروزی این بار خیزش مردمی در ایران نیز نیاز بە حضور فاکتور خارجی دارد. واقعیت این است کە در کنار عامل داخلی باید عامل خارجی هم حضور داشتەباشد. بدون وجود این دو فاکتور اساساً نمی توان از پیروزی هیچگونە انقلابی گفت.
اما در میان بعضی از سازمانهای سیاسی ایرانی، مرتباً بر عدم دخالت خارجی و تکیۀ صرف بر توان مردمی تأکید میشود! گویی تنها میتوان با تکیۀ صرف بر این عنصر، کە البتە عنصر اولیە و اساسی است، بە پیروزی رسید. ناگفتە نماند کە چنین موضعی ناشی از نگرانی از سوءاستفادە و دخالت نابهجای کشورهایی است کە در پی گرفتن ماهی از آب گلآلود و هدایت تحولات بە نفع خودشان است. ولی باید سئوال کرد کە این دوستان حضور چە نوع عامل یا فاکتور خارجی را در پیروزی مردم لازم میبینند؟ این نیرو یا نیروها چە کسان و یا چە کشورهایی میتوانند باشند؟ آیا کمک گرفتن از هر کشوری محکوم است، و کلاً باید با این عنصر مهم خداحافظی کرد؟
واقعیت این است کە بدون شرایط خارجی امکان پیروزی مردم وجود ندارد. تأکید یکجانبە بر عامل داخلی، مثلە کردن انقلاب و یا خیزش مردم است. ضمن تأکید بر نگرانی این نیروها از حضور نابابان، اما باید آنها بە نفی کلی عامل خارجی اقدام نکنند و جواب مشخصی بە این سئوال بدهند.
و برای پیروزی الزامی نیست کە نیرو(ها)ی خارجی حتماً از جنس ما باشند، چنانکە امپریالیستهای آلمانی از جنس لنین و بلشویکها نبودند. و یا نیروهای شرکتکنندە در انقلاب بهمن همە از جنس غربیها نبودند، و حتی مخالف و دشمن آنها هم بودند.
در واقع برای پیروزی، یک نیروی جدی سیاسی بر چگونگی یاری و حضور عامل خارجی تاکید دارد تا بر نفی مطلق آن. در غیر اینصورت این رفرمیسم است کە معرف هویت اصلی آن خواهد بود.
آنانی کە واقعاً بە پیروزی مردم میاندیشند، باید تأکید ویژە روی عامل خارجی پیروزی داشتەباشند. در عدم چنین موضعی، خواست تغییر بە علمی غیرجدی تبدیل میشود و تنها در شکل شعار باقی میماند.