۱- ارزیابی کلی شما از امضای توافقنامهی ژنو چیست؟
یک هفته از اعلام نتایج مذاکرات گذشته و در این مدت مفاد این توافقنامه که “برنامه اقدام مشترک” نام داده اند از زاویه های مخنلف در رسانه ها مورد بررسی قرار گرفته، بخش زیادی به بندهای مختلف در متن سند اشاره کرده و با اتکا به فرمول بندی ها آن را ارزیابی کرده اند، و نتیجه ارزیابی را یا به ضرر ایران و یا به نفع ایران دانسته اند. استدلالهای زیادی هم در میان هر دوسته وجود دارد که نشان میدهد، موضوع همانطور هم که از قبل روشن بود، بسادگی قابل حل نیست و پیچیدگی ها زیادی دارد. اما جو عمومی بر سریک موضوع توافق دارد و آن هم اینکه گام اول و قابل اتکا در مسیر حل پرونده هسته ایی برداشته شده است. آنچه که در سند آمده مشخص می کند که ایران در جهت محدود کردن فعالیتهای هسته ایی اقدام کند و پروسه فناوری و تولید و استقاده از انرژی هسته ای را در چهارچوب معاهدات ن. پ. ت انجام بدهد. در مقابل کشورهای اروپایی و آمریکا نیز یک سری تحریمها را تعلیق کنند، تحریمهای جدید وضع نکنند و یکسری تسهیلات در زمینه معاملات ارزی و بانکی و … بوجود بیاورند. در مدت شش ماه هم باید دید که این تلاشهای مقدماتی به کجا میانجامند. اما جدای از بررسی بندهای مختلف این توافق نامه و مشخص کردن اینکه امتیاز ایران زیاد تر است یا کمتر، به دورنمای این توافقات هم باید توجه داشت و تأثیری که خواسته یا ناخواسته، بر کل سیاست خارجی جمهوری اسلامی می گذارد. منظورم بیشتر چرخشی که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در رودند مذاکرات دیدیم. اینکه خود این مذاکرات و توافق بدست آمده قدم مثبتی در حل پرونده هسته ای است، بجای خود، اما اهمیت تاریخی دیگری هم می تواند داشته باشد و از این لحاظ بدرستی یک توافق تاریخی بحساب می آید؛ چرا که در مناسبات میان ایران و جهان غرب تغییر رفتار جدیدی را در پی خواهد داشت، و این تغییر رفتار از هر دو طرف و یا بهتر بگویم از طرف هر هفت کشور، منجمله ایران نیز خواهد بود. حال باید دید که این آغاز مثبت در تداوم خود به کجا می رسد. اینکه برای حل پرونده هسته ای از مذاکره هدفمند و سازنده استفاده شود و برای نیل به توافق، به دیپلماسی و روابط حقوقی جاری و متداول میان کشورها روی آورده شود، تحولی بنیادی است که در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران دیده می شود. رعایت و اتکا به قرارداهای بین لمللی موجود و معتبر، برسمیت شناختن حضور و حقوق یکدیگر و احترام متقابل، اینها پایه هایی هستند که روابط بین المللی روی آنها استوار است و تاکنون جمهوری اسلامی بنا بر زاویه ایدئولوژیک خود و هم در واکنش متقابل نسیت به قدرتهای بزرگ، به آنها بی اعتنا و کم اعتتا بوده و از این زاویه ضرر و زیانهای بزرگی به کشور ما رسیده است.
لازم می دانم به دل نگرانی بخشی از فعالین و نیروهای سیاسی اشاره کنم که معتقدند اگر روابط با غرب عادی و دور از تشنج باشد، حکومت بیشتر به سرکوب داخلی خواهد پرداخت، و دلایلی هم برای آن میاورند؛ از جمله سخنان اژه ای و یا افراد دیگری که سعی دارند این فکر را جا بیاندازند که چیزی تغییر نکرده و هم چیز به روال سابق است. خوب این دل نگرانی را می شود فهمید چرا که واقعأ هم نیروهای راست افراطی تمام تلاش خود را می کنند که قول و قرارهای آقای روحانی که در دروه انتخابات به مردم داد در همان حوزه مذاکرات با جهان غرب و پیرامون پرونده هسته ایی محدود بماند و سایر موراد میان عمل پیدا نکنند. و ما شاهد مقاومت و مخالفت های جناح مقابل هستیم که حتمأ هم روبه تشدید است. از جانب دولت هم هنوز اقدام جدی صورت نگرفته که نشان بدهد اراده مصمم برای اجرای وعده های انتخاباتی در زمینه مشکلات داخلی و پاسخگویی به مطالبات مردم دارد.
اما جدای از اینکه نتیجه این کشمکش میان دولت اعتدالگرا و راست افراطی بر سر مسائل مهم داخلی از جمله سیاست گذاری های اقتصادی، رفع فشارها و سرکوب فعالین سیاسی ـ مدنی، رسیدگی به وضعیت نابسامان بهداشت و درمان و غیره به کدام سمت برود، اما برقراری آرامش نسبی و دوری از دشمن تراشی در سیاست خارجی باید مورد استقبال نیروهای مدافع رشد و توسعه دمکراسی در ایران باشد. تجارب چند دهه گذشته هم نشان می دهد که نمی توان رابطه مستقیم و تاثیرگذار در شکل مثبت میان فشارهای خارجی با تخفیف فشارهای سیاسی در داخل کشور را برقرار کرد. در دوره هشت ساله آقای احمدی نژاد که فشارهای خارجی چند برابر شده و به تحریمهای همه جانبه موجود کشیده شد، اما شاهد بهبود وضع سیاسی داخلی نبودیم که هیچ، بلکه، اوضاع سیاسی و محدودیت برای فعالیتهای مدنی و فرهنگی هم خیلی بشتر شدند.
پس فشارهای خارجی لزومأ به بهبود وضع داخلی نمی انجامد و بر همین اساس سیاست خارجی به دور از تشنج هم دلیلی ندارد که بخودی خود عاملی برای تشدید سرکوب ها و محدودیت های داخلی باشد. برعکس می تواند راه گشا هم باشد. باید دید که دولت آقای روحانی با امتیاز بزرگی که در مذاکرات اخیر و توافق حاصله از آن در دست دارد چقدر می تواند در پیشبرد برنامه های خود در عرصه داخلی نیز رویکردهای جدیدی را برای پاسخگویی به سوالات و موانع موجود معرفی کره و به مرحله اجر در آورد.
۲- تاثیرات کوتاهمدت و بلندمدت این توافقنامه را بر شرایط اقتصادی کشور چگونه میبینید؟ آیا این توافق میتواند زمینهای برای بازگشایی فضای سیاسی کشور باشد؟ یا وضع فعلی ادامه خواهد یافت؟
در همان روز اول بعد از انتشار خبر توافق نرخ ارز خارجی و طلا در بازار کاهش پیدا کرد، و در روزهای بعد شاخص های قیمت یک سری کالاها گرایش نزولی نشان دادند، و یا سیر سعودی شان کند شد. اگرچه اینها فقط به تاثیر از فضای روانی اتقاق افتاده و هنوز تا تغییرات جدی و متکی به اقتصاد امن و رفع ناخوشی های موجود در سرمایه گذاری و بازرگانی خیلی مانده که باید در آینده مورد قضاوت قرار گیرد، اما در همین میزان می توان جرقه های امید به باز شدن راه را دید. وضع اقتصاد کشور که از قبل با توجه به تسلط باندهای مافیایی قدرت ـ ثروت و اجرای برنامه های ویرانگر دولت نهم و دهم وخیم بود، و با وضع تحریمها بدتر هم شد شرایط زندگی مردم را مختل کرده است به طوری که تهیه کالاها و نیازمندیهای پایه ایی به مهمترین خواسته مردم و مشغله فکریشان تبدیل شده اند، طبیعی است که گشایش در این عرصه بسیار مبرم است و عدم پاسخگویی شایسته به آن فاجعه ساز خواهد بود. اگر چه معروف است که در شرایط سخت اقتصادی، مردم کمتر به نیازهای دیگر از جمله به سیاست و فرهنگ می پردازند، اما مردم ایران با اتکا به تجارب چند دهه گذشته هیچگاه در سختترین شرایط اقتصادی نیز از روندهای سیاسی غافل نبوده اند و پیگیر مطالبات خود هستند.
باید دید که دولت آقای روحانی اعتدال مورد نظر خود را در زمینه های اقتصادی ـ سیاسی و فرهنگی میان کدام قطبها قرار می دهد. در عرصه سیاست خارجی همانطور که اشاره کردم، اعتدال که هیچ، بلکه یک اقدام و چرخش رادیکال بود، آیا در عرصه داخلی هم با همین خیز روبرو خواهیم بود؟ آنچه که در مورد کابینه و روند رای اعتمادها شاهد بودیم این بود که اعتدال مورد نظرآقای روحانی را می توان میان قطبهای راست افراطی و اصول گرایان عاقل تعریف کرد. اقدامات بعدی دولت نشان خواهد داد که ثقل اعتدال در کجا قرار می گیرد و به همان میزان اعتماد و امید مردم، تا چه میزان پشتوانه دولت خواهد بود.
از جمله در حوزه سیاسی دولت آقای روحانی هنوز اقدام خاصی انجام نداده، گرایشاتی را می شود در اظهارات بعضی از مسئولین دولتی سراغ گرفت که میل به بهبود و تغییر در وضعیت موجود را بشارت می دهند، اما در عمل، محدودیتها، پیگرد و سرکوب، اعدامهای بی رویه و انتقامجویی ها همچنان ادامه دارند. خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی همچنان در حصرند و علیرغم بیانات سخنگوی دولت هیچ نشانی از گشایش در این مورد نیست، که برعکس، اظهارات خصمانه از یک سری چهره های مشخص، سایه سنگینی بر اذهان عمومی در خصوص برنامه و اهداف دولت آقای روحای انداخته است.
یکی از دلایل این تعلل دولت در زمینه های سیاسی میتواند محدودیتهای طبیعی باشد که حوزه فعالیت دولت بر اساس اصل تفکیک قوا در زمینه های مشخصی تعریف شده و حق دخالت در امور سایر قوا را ندارد. بخشی را هم به کارشکنی و مقاومت و مخالفتهای جناح مقابل می توان ربط داد. اما هیچکدام از اینها بی عملی و سکوت آقای روحانی و دولت را توجیه نمی کنند. طرفه که آقای روحانی در گزراش ۱۰۰ روزه خود حتی اشاره ای، هرچند اندک، به این موضوعات نکرد. آزادی زندانیان سیاسی، رفع سانسور بر مطبوعات، آزادی گردش اطلاعات، مشارکت برابر حقوق اقوام و مذاهب در امور اجتماعی، تسهیل فعالیت نهادهای مدنی صنفی، علمی و ورزشی و … نکاتی اند که مطالبات مردم بوده و در شعارها و وعده های انتخاباتی بازتاب داشتند. پاسخگویی به انها نه تنها حق مسلم مردم است، بلکه میزان پایبندی دولت به وعده های خود را نشان می دهد که در صورت مسکوت ماندن، محبوبیت رئیس جمهور انتخابی زیر سوال رفته و دولت اعتدال در برابر فشارها و کارشکنی های راست افراطی تاب نخواهد آورد.
٣- توافق ژنو، یک توافق شش ماهه است. به نظر شما، این توافق پایدار خواهد ماند؟ چه عواملی میتوانند در تبدیل این توافقنامه به یک توافقنامهی دائمی نقش داشته باشند و چه عواملی میتوانند این مسیر را با مشکل و یا حتی شکست مواجه کنند؟ نقش افراطیهای دو طرف در این زمینه را چگونه میبینید؟
اگر چه هیچ تضمینی وجود ندارد اما نشانه های پایداری در این توافق قوی هستند. در درجه اول تلاشی است که آمریکا و دیگر اعضای ۵+۱ در این مسیر کردند، یعنی آنها نشان دادند که می خواهند با ایران به توافق دیپلماتیک دست پیدا کنند و به محض اینکه ایران آمادگی خود را در عمل برای توافق نشان داد، آنها نیز بیشتر در این زمینه توانستند رقبای داخلی خود را به تداوم مذاکرات و نیل به توافق مجاب کنند. از طرف دیگر همه طرفهای درگیر، بشمول جمهوری اسلامی ایران هزینه های زیادی پرداخت کرده اند تا به اینجا رسیده اند و بازگشت از توافق نامه این هزینه ها را بیشتر و چند برابر خواهد کرد و فقط هم هزینه های اقتصادی نیست شاد بتوان گفت که هزینه های سیاسی و امنیتی آن اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. در عین حال این توافقات در یک پروسه کوتاه مدت و در یک فضای هیجانی صورت نگرفته بلکه سالهاست که جوانب مختلف موضوع مورد بررسی چند جانبه قرار دارد و طرفین با اشراف ولی با حسن اراده پای توافق را امضا کرده اند. دلیلی ندارد که بخواهند پس بزنند. توافق آقای خامنه ایی با روند مذاکرات و توافقات حاصله نیز از عوامل سرنوشت ساز در این موضوع است که تداوم مسیر را از جانب ایران بیشتر متقین می کند.
این تا آنجایی است که به دولت های ۵+۱ و نمایندگان جمهوری اسلامی ایران برمی گردد. اما اگر قدری آنطرف تر یعنی به نیروهای افراطی در غرب و در ایران نگاه کنیم، موضوع می تواند بعد دیگری پیدا کند؛ به این معنا که اگر مثلأ نئوکانها و دست راستی های آمریکا که در این زمینه با دولت اسرائیل همسویی دارند، موفق بشوند در اجرای اقداماتی که قرار است غرب بر اساس “برنامه اقدام مشترک” انجام بدهد اختلال ایجاد کنند، و یا در داخل ایران، دولت روحانی موفق نشود در مقابل فشارهای تندروان نظامی ـ امنیتی توقف غنی سازی ۲۰% را عملی کند و به گسترش فعالیت در نطنز و … ادامه دهد و یا با آژانس همکاری های لازم را نکند، آنوقت با وضعیتی دیگری روبرو خواهیم شد. امکان بوقوع پیوستن این وضعیت وجود دارد، اما بعید بنظر می رسد. بیشتر به این سمت می رود که پس از طی این مسیر شش ماهه، حسن ارده طرفهای درگیر به اثبات برسد و پیش درآمدی باشد برای مذاکرات بعدی و تنش زدایی در روابط بطور کلی.
شانس بزرگی که از این زاویه نصیب مردم و فعالین سیاسی ـ مدنی می شود این است که مسائلی همچون وضعیت حقوق بشر، آزادی های سیاسی، شرایط معیشتی مردم، اشتغال، برابر حقوقی اقوام، آزادی رسانه ها، تشکل های صنفی و علمی و …، در سایه شوم خطر جنگ و هیاهوی مخرب ناشی از مناقشه هسته ای و دیگردرگیریهای بین المللی قرار نگرفته، با وضوح بیشتری به وسط کشیده شده و میدان طرح آنها فراخ تر می شود. آیا زمینه دیگر وبهتری برای پی ریزی تحولات اجتماعی جز این می توان تصور کرد. به نفع همه مردم ایران است که در ایجاد چنین شرایطی و بهره گیری هرچه بیشتر از نتایج آن، مشوقین پروپا قرص تنش زدایی و برقراری روابط متعارف با جهان خارج باشیم.