شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۳ - ۰۴:۵۳

شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۳ - ۰۴:۵۳

مسائلِ بزرگِ جهانِ هستی: آیندهٔ کیهانِ در حالِ گسترش
کیهان از زمانِ مِهبانگ مدام در حال گسترش است. آیا این روند هم‌چنان ادامه خواهد داشت؟ در این‌صورت آیا زمانی خواهد رسید که بخشِ عمدهٔ کیهان برای همیشه غیرقابل مشاهده...
۱۵ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: دکتر حسن بلوری
نویسنده: دکتر حسن بلوری
2025 سال بازیافت دموکراسی لیبرال نخواهد بود!
سال گذشته سال انتخابات بود. بیش از یک میلیارد بزرگسال در سال ۲۰۲۴ از جمله در ایالات متحده، هند، برزیل، بریتانیا و ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا به پای صندوق...
۱۴ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: آلن فراشون
نویسنده: آلن فراشون
مهم‌ترین چالش‌های سیاست خارجی در سال جدید میلادی از نگاه کارشناسان ایرانی...
سال 2025 امروز در شرایطی آغاز شده است که موضوعات مهم و پیچیده‌ای در حوزه سیاست خارجی پیش روی ایران قرار دارد. پرونده‌های حل نشده قبلی در کنار مسائل جدید...
۱۴ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: رضا عدالتی‌پور
نویسنده: رضا عدالتی‌پور
زندانی در تهران: گزارشی استثنایی از زندان های ایران...
پویایی درونی دیکتاتوری ها به دلیل ماهیت شدیدا سرکوبگر چنین رژیم هایی اغلب در سیستم های زندان آنها آشکار می شود. به همین دلیل است که ژانر خاطرات زندان برای...
۱۴ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: ژان پیر فیلیو
نویسنده: ژان پیر فیلیو
بازگشت پروژه خاورمیانه بزرگ
سخنان الکساندر دوگین، استراتژیست روس، در باره تحولات خاور میانه پس از سرنگونی حکومت بشار اسد در سوریه.
۱۴ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: الکساندر دوگین
نویسنده: الکساندر دوگین
بر بال خیال
بال از خاطره ها بر گرفت، دلش آشوب زمان داشت، با نگاهی دیگر از خانه زد بیرون، از درابجی کنار اسکله یک پنسیری خرید، و جگر فروشی سرراهش، دو سیخ...
۱۳ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوە داد
نویسنده: کاوە داد
بیانیه حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) درباره بی حرمتی به آرامگاه غلامحسین ساعدی
بی‌تردید تعرض و بی‌حرمتی به مزار هر انسانی عملی نکوهیده و زشت است و ما قاطعانه عمل نابخردانه فردی مجهول الهویه ولی ناقص عقل و احتمالا مزدور، در اهانت به...
۱۲ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه

جایگاه نقادانه مفهوم ها و مقوله ها

یعنی، بازسازی گذشته با نگاه گذشته برای حفظ گذشته- "باروکی" دیگر که با آن "محافظه کاری" خود آتش انقلاب را شعله ور میکند تا "باروک گذشته گرا" را به "باروک آینده گرا" مبدل کند. با نگاه آینده به سراغ گذشته برای حفظ آن رفتن، اجبارا، به با نگاه آینده آینده را ساختن فرا خواهد رویید، این رویش از دوره میانجی "با نگاه آینده گذشته راساختن" حتما باید بگذرد. و این آدرس فعلی جهان ماست و هم ایران ما.

انسان با خاطره و تاریخ – فرد جزیی از کل (ایندیودوالیسم)

“انسان” بی خاطره و تاریخ – فرد بدون کل (سولیپسیسم)

هراقدام منفرد و یا جمعی، همیشه حاصل عدم کفایت اقدام یا اقدامات پیشین است نسبت به توقعات و انتظارات برآورده نشده و اهداف دست نیافته آنها – انسان هیچوقت “سر بی سردرد را دستمال نبسته است”. بدینمعنی، تمام اقدامات انسانی در زنجیره یی قرار میگیرند که در دو سطح با پیشین و پسین خود مرتبط هستند؛ از یکسو، درسطح تسلسل زمانی(کرونو لوژیک) یا تداعی- احساسی، واز سوی دیگر، درسطح علتی – معلولی (لوژیک). در گردش امور روزمره، ما در یک کنش و واکنش “آنی” قرار داریم و با همین منطق نیز از انگیزه پیروی میکنیم و نه از اندیشه. اما در پس این کنش و واکنش های تداعی-احساسی روزمره، ما از قالب هایی استفاده میکنیم که هم حاصل روابط علت و معلولی هستند و هم علت ها و معلول های تازه یی را پایه میگذارند. افزایش و آرایش این علت ها و معلول ها ساختارهایی را فراهم می آورند که به تمام اقدامات انسان معنی داده و جهت گیری آنها را معین میکنند. و اینها بنوبه خود وارد چرخه یی از کنش و واکنش های تداعی-احساسی روزمره شده و باز هم به علت ها و معلول های جدیدی پایه می دهند. در این روند، خود کنش ها و واکنش های تداعی- احساسی وارد حوزه علت ها و معلول ها شده و خود به این ساختار می پیوندند.

 اینچنین، ما میتوانیم اقدامات انسانی را با دو کلید بخوانیم. از یکسو، تمام آنها را صرفا در حوزه تداعی- احساسی دیده و بنابراین از علت ها و معلول ها صرف نظر کنیم. از سوی دیگر، تمام آنها را صرفا در حوزه علت ها و معلول ها دیده و بنابراین ازعوامل تداعی- احساسی صرف نظر کنیم. اما واقعیت مرکب است و از این ساده سازی های ما که تنها اعتبار اندیشگی دارند، به تنهایی، پیروی نمیکند. انسان همیشه در یک کلیت تجزیه ناپذیر زندگی میکند، و بهمین دلیل نیز خود را از “ناخود” – شیئی را از بازسازی آن در رهگذر اندیشه – و بنابراین خود را از محیط و محیط را از خود – بعنوان عناصر دوگانه با قانونمندی های جداگانه- تفکیک نمیکند. در اینجا هستی به ایده – شیئی به تصویر شیئ – مبدل میگردد. باز ساخته ی اقدامات در رهگذر اندیشه جانشین خود آنها میشود- این همانجایی است که کارشاق، اندیشیدن اندیشه به اندیشه میباشد. اگر ما از یکسو اجبارا باید اتصال خود را به گذشتگان اندیشگی حفظ کنیم و نشان دهیم – “تولید” دانش- اما از سوی دیگر، حفظ و نمایاندن اتصال با “خود” موضوع اندیشگی نیز یک اجبار پرهیز ناپذیر میباشد. این دوسویه، هم شرط بودن و تداوم انسان هستند، وهم معیار سنجش متقابل یکدیگر میباشند. پس دانش گرچه صورت اندیشگی دارد، اما پروانه دانش بودنش را هنگامی اخذ میکند که خود را با توقعات، انتظارات، و بالاخره، اهداف انسانی به ثبوت برساند (دانش همیشه یک محصول تمام شده است؛ یک موقعیت بدست آمده میباشد). به این معنی، نه هست بدون بازسازی آن در رهگذر اندیشه، “هست” است، نه بازسازی “هست” در رهگذر اندیشه بدون خود هست، “هست” محسوب میشود. بزبان تکاملی، در تفکیک و تعریف انسان از طبیعت، انسان و خدا هردو با هم متولد شده و تحول مییابند. و بهمان زبان، درتفکیک و تعریف طبیعت از انسان، انسان و فلسفه هردو باهم متولد شده و تحول مییابند.

 در سفری از کلیسای سن پیتر رم خارج میشدیم، همراهی به من گفت “ببین که اینها برای خدایشان چه کرده اند”؛ و من در پاسخ گفتم که اما خدایشان که قبلا این کارها را بلد نبوده است – پس سئوال این است که کی کی را آفریده است. بهمین دلیل، برایشان خدا بالقویی است در حال بالفعل شدن دایمی. پس در سن پیت، تمام آن کارهایی که آفریده شده اند، عملا، به ظهور رسیدن آن خدایی است که این کارها را بالقوه در خود داشته است. اما از سوی دیگر، انسان با فراگیری از گذشتگانش، به آنها تحول و تعالی داده و آثاری را میسازد که بی سابقه هستند. و اینچنین بود که سقراط به انتخاب و بعنوان پایان منطقی “ناخود” خودش، جام را خود گرفت و سر کشید، و گالیله نیز به انتخاب خود و هم پایان منطقی خود و”ناخود” اش، پنجه کفش را چرخاند و گفت “بهرحال میچرخد”. اولی جانش را”ناخود” او گرفت، و دومی جانش را “ناخود” او نجات داد. انسان مختار بدینگونه متولد شد – رهاشده یی فرو افتاده در بند “ناخود” خویش، و رها شده ازبند “ناخود” خویش. سقراط در اسارت تداعی-احساسی روزمره روزگار جان سپرد، و گالیله با رهایی ناشی از درک علت ها و معلول ها نجات یافت. وسپس کانت، کنت، و هگل آمدند تا بالاخره مارکس این مسئله را حل کند که واقعیت و بازسازی آن در رهگذر اندیشه گرچه دو چیزند – شیئی و شیئی اندیشه- اما عمیقا تنیده یکدیگرند و از یک منشاء برمیخیزند- از منشاء آنچه او پراکسیس نامید و به فارسی ما می توانیم “جهد” بنامیم. “جهد” است که انسان را می سازد، و انسان است که با جهدش جهان را می سازد. “انسان چیست” عنوان یکی از یادداشت های زندان گرامشی است.

 ایندویدوالیسم (فرد جزیی از کل) اینچنین زاده شد و جهان و حتا هستی را تغییر داد. و امروز سولوپسیسم (فرد بدون کل)، هم در پی کل دیگریست که خود جزئش باشد، و هم خود نشانه بحران و به پایان منطقی رسیدن آن اندیویدوالیسم است که دیگرهم کل و هم تعلقش به یک کل را از دست داده است- و از هم پاشیده و کلیت خود را نیز از دست داده است. بحران امروز “بحران تمدن” است، یعنی، هم به کلی جدید و هم به جزیی جدید متعلق به آن کل جدید احتیاج داریم- “بحران تمدن” یعنی از میان رفتن مرزبندی انسان با طبیعت – از دست رفتن تفکیک و تعریف طبیعت توسط انسان، و از دست رفتن تفکیک و تعریف انسان توسط طبیعت. سقراطی دیگر و شوکرانی و اراد ه یی دیگر از انسان مختار؛ گالیله یی دیگر و “زمزمه” یی و اراده یی دیگر از انسان مختار- تا این تفکیک وتعریف ها را فراهم سازیم و خود را نگهداریم- تمدنی تازه را بنا نهیم.

 شاید “توفان نوح” تصویراسطوره شده یی از دورانی مشابه دوران ما بوده باشد. این کشتی همان “کل جدید” است که باید “جزیی جدید” – اراده انسان مختار آفریننده خود و خدایش در سن پیتر، و اراده انسان مختار سازنده خود و فلسفه در پهنه زمین- را در خود جای دهد که ابناء بشر یا “تمدن” نجات یابند.

 و بدینگونه، شاید دیگر صحبت از واقعیت بازسازی شده در رهگذر اندیشه بنام “سرمایه داری” و فرو رفتن در دعوای “تصویر سوسیالیسم” بهتر است یا “تصویر سرمایه داری”، ساده کردن و در عین حال نا ممکنی تداعی –احساسی کردن از یکسو و علتی- معلولی کردن از سوی دیگر شده باشند (تعطیلی احساس و اندیشه) و “تولد” انسان “مسطح” که پست مدرنش نامیده اند- انسان در “اتاق انتظار”؛ انسان نیچه، انسان سارتر. این هردو تصویر را باید دردستگاه و گارگاه زندگی به “موضوع اولیه” یشان برگرداند، و تمام آنچه میدانیم را به “سیستم عاملی” (ناظم فراگیر) تبدیل کرد که بتوان اپلیکیشن (احساس و اندیشه) را در محیط آن بکار انداخت و بکار برد.

 جهان ما با سیستم عامل بیرون آمده از دل رنسانس، اپلیکیشن هایی را ساخته است که تنها روی آن سیستم عامل کار میکنند، و امروز سخت افزار، فیرم ور، سیستم عامل، و اپلیکیشن ها همگی به انتهای تاریخ مصرفشان رسیده اند و در هم تداخل پیدا کرده اند؛ تا پیش از این – از بحرانهای نیمه دوم قرن نوزدهم، تا جنگ اول جهانی، و “بحران بیست و نه “، جنگ دوم جهانی، کینز و فریدمن، و تاچر و ریگان، و بسیاری اتفاقات و ادعا های دیگر، چرا نه جنگ کره و ویتنام، و تجربه ناکازاکی و هیروشیما ، فشار دادن یا از برق کشیدن هایی بوده اند با خواست و نیت “ری ست” کردن نرم افزاری و سخت افزاری که امروز جهان را به “فریز” همگانی رسانده اند. و از اینجا “ضرورت بازهم اسطوره یی” کشتی نوح و انتخاب ابناء.

 اما اشتباه اینجاست که با همان ابزار نظری و شیوه نقد گذشته میخواهیم جهانی بکلی “کهنه و فرسوده” را هم توضیح دهیم و هم تغییر داده و متحول کنیم. قالب پیشین اجبارا پیشین را میسازد- وما را به ” سلطنت مطلقه” بازمی گرداند، یعنی، بازسازی گذشته با نگاه گذشته برای حفظ گذشته- “باروکی” دیگر که با آن “محافظه کاری” خود آتش انقلاب را شعله ور میکند تا “باروک گذشته گرا” را به “باروک آینده گرا” مبدل شود. با نگاه آینده به سراغ گذشته برای حفظ آن رفتن، اجبارا، به با نگاه آینده آینده را ساختن فرا خواهد رویید، این رویش از دوره میانجی “با نگاه آینده گذشته راساختن” حتما باید بگذرد. و این آدرس فعلی جهان ماست و هم ایران ما.

 

تاریخ انتشار : ۲۲ آذر, ۱۳۹۰ ۹:۵۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مسائلِ بزرگِ جهانِ هستی: آیندهٔ کیهانِ در حالِ گسترش

۲۰۲۵ سال بازیافت دموکراسی لیبرال نخواهد بود!

مهم‌ترین چالش‌های سیاست خارجی در سال جدید میلادی از نگاه کارشناسان ایرانی…

زندانی در تهران: گزارشی استثنایی از زندان های ایران…

بازگشت پروژه خاورمیانه بزرگ

بر بال خیال