در جریان سومین مناظره نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری، علی اکبر ولایتی مشاور امور بینالملل خامنەای، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، حسن روحانی دبیر پیشین شورای امنیت ملی و محمدرضا عارف معاون اول محمد خاتمی از جمله نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری بودند که به عملکرد تیم مذاکرهکننده هسته ای ایران در این سالها انتقاد داشتند. این افراد سیاستهای اتمی در چند سال اخیر را بە چالش کشیدند.
در مقابل سعید جلیلی از نامزدهای اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری به منتقدان عملکرد خود در مذاکرات هستهای ایران واکنش نشان داد و گفت: “بعد از فتنه و انحراف، امروز خطر جریان دیگری ما را تهدید میکند، خطر جریان تردید است.”
تهمت زدنهای ناروا و ضد اخلاقی بە مخالفان و دگراندیشان درعمر نظام جمهوری اسلامی از روشهای ثابت سران آن برای زدن افراد و جریاناتی بودە است کە یا منتقد نظام بودەاند و یا مخالف. تیغ این تهمتها البتە همە را بە نوعی بە یکسان بریدە است، حال چە منتقد وچە مخالف. در فرهنگ این نظام بە واقع “حق” همیشە بە زعم آنان درکنار آنها بودە است و “ناحق” خصوصیت افراد و جریاناتی کە آن طرف خط بودەاند، خطی کە همیشە خود ترسیم کردەاند و خود بر مشروعیت قطعی آن پای فشردەاند.
اما درعمراین نظام هیچگاە بە اندازە سالهای اخیر، جریانات درون خود نظام مورد اتهام پراکنیهای جناحهای در قدرت نبودەاند. درعرض این هشت سال بە ترتیب ما شاهد کلمات و اصطلاحاتی از قبیل “جریان فتنە” منسوب بە موسوی و کروبی، “جریان انحرافی” منسوب بە احمدی نژاد و مشائی بودەایم کە اصلی ترین چهرەهای مورد اعتماد نظام را مورد حملە قرار دادەاند.
و حال هنوز در آستانە انتخابات دور یازدهم و با وجود اینکە هیچ تغییری بە علت برگزیدن فرد جدیدی در مسند ریاست جمهوری روی ندادە است، ما شاهد واژە جدیدی هستیم کە یکی از نامزدها و بە یمن الهام از همین فرهنگ جا افتادە و برای بیرون راندن و تضعیف رقبا بر زبان می آورد، کە آن همانا اصطلاح “جریان تردید” است.
در سالهای اخیر، جریان مسلط با تولید چنین اصطلاحاتی و در زیر لوای تاثیر روانی آن بە سرکوب جنبش سبز و یا تضعیف جریان دولت دست زدند، و چنین بە نظر می رسد کە این بار هم می خواهند با اصطلاح سازیهای ناروا و بسیج روانی نیروهای خود بە سرکوب کسانی بپردازند کە منتقدند وسیاست های اتمی نظام را در سالهای اخیر بە چالش کشیدەاند، وظاهرا جرات جلیلی درساختن چنین اصطلاحی از آنجا نشات می گیرد کە می بیند این انتقادها با توجە بە اینکە سیاست های اتمی عمدتا از طرف رهبری نظام تدوین می شوند، منطقا متوجە رهبرند و بنابراین احتمال پذیرش چنین اصطلاحی برای منتقدین از طرف رهبر و نیروهای امنیتی بالا، و بنابراین شاید احتمال بیرون آوردن وی از صندوقها بیشتر.
آیا ما باز با دور جدیدی از حذف نیروها روبرو هستیم، نیروهائی کە این بار بخشی از اصولگرایان سنتی و اصلاح طلبان میانە را هم در بر می گیرد؟ یا اینکە جلیلی با پرتاب کردن چنین اصطلاحی بە میدان، و در شرایطی کە هنوز در موقعیت ریاست جمهوری قرار ندارد، بە موقعیت خودش ضربە خواهد زد؟
فارغ از جوابهای این سئوالات، اما یک چیز قطعی است و آن هم همانا شتاب گرفتن روند تهمت زدنهای درونی در نظام است، امری کە ناشی از چند مسئلە است: ١ـ پائین آمدن سطح تحمل و مدارا در میان همراهان دیروز و امروز، ٢ـ حساس تر شدن موقعیت کل نظام، ٣ـ و سرانجام خیز برداشتن هرچە بیشتر جناحهای افراطی برای حذف رقبا.
جلیلی با بر زبان راندن این اصطلاح ناروا، پردە دوبارە از گرایشی بر می دارد کە در سالهای اخیر بە یکی از پایەهای اصلی تفکر جناحهای مسلط در حذف رقبا تبدیل شدە است. صدای پای فاشیسم را چنین کلماتی در بلندگوها فریاد می زنند.