پایە رای رئیسی همانی است کە بود، حال با دو میلیون رای بیشتر یا کمتر. مثل اینکە در این دورە تعداد بیشتری بە اردوی اصولگریان پیوستند. اما همتی بعلت جو نسبی تحریم در جامعە، تحریمی ضمنی کە اصلاح طلبان اعلام کردند، و نیز عدم شرکت فعالشان، نە تنها جو انتخاباتی دو قطبی نشد، بلکە در ردە سوم از لحاظ تعداد آراء پشت سر رضائی قرار گرفت. بە این ترتیب جامعە ایران وارد مرحلە جدیدی از لحاظ آرایش نیروهای درون حکومتی و حتی نوع نگاە مردم ایران بە آن می شود.
البتە نمی توان با این تغییر منفی، بە پایان عمر نیروهائی اندیشید کە توانستەاند در تمامی این سالها در مقابل هستە سخت قدرت، مقاومت کردە، و با ایجاد موج، آنان را بە چالش بکشند. مبارزە این بار بیشتر بە بیرون از بطن حکومت نقل مکان کردە، و جامعە بە احتمال زیاد ملتهب تر خواهد شد.
با آمدن رئیسی، حکومتگران تلاش خواهند کرد از طریق سازش نسبی با غرب و نزدیکی بیشتر بە شرق کمی بر بحران اقتصادی و معیشتی غالب آیند. تصور آنان این است کە مشکل اصلی مردم مشکلی معیشتی است و با حل نسبی آن می توان جامعە رابە آرامش رسانیدە و بە این ترتیب شکافهای درون دولت ـ ملت را کمتر کنند.
البتە آنان بە نوعی حق دارند. آزادی و دمکراسی هنوز بە خواست اساسی مردم فرانروئیدەاند. مردم ما هنوز با صدای بلند نسبت بە چگونگی سیاست خارجی و دخالت نیروهای امنیتی و سپاهی و ارگانهای ایدئولوژیکی رژیم در اقتصاد اعتراض نمی کنند. در واقع مردم ما هنوز نقطە اصلی سیبل را نشانە نرفتەاند.
حکومت این دورە، بدون اینکە هزینە دوران جنبش سبز را پرداختە باشد، یک دست تر شد. انتخاب رئیسی، دهن کجی آشکار بە مردم ایران و ضربەای سخت بە وجدان جامعە بشریست. انتخاب رئیسی انتخاب یک جلاد بود. و این در شان مردم ایران نبود.