پنجشنبه ۵ تیر ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۷

پنجشنبه ۵ تیر ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۷

احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی−سوئدی، در آستانه اعدام
جان احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی−سوئدی که از سال ۱۳۹۵ در زندان‌های جمهوری اسلامی به سر می‌برد، بار دیگر در خطر جدی قرار گرفته است. پس از حمله نظامی...
۵ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
صلح پایدار، تنها با مشارکت فعال مردمی ممکن است!
دوازده روز جنگ نتایج غیرمنتظره‌ای به همراه داشت. انسجام داخلی در ایران، به‌رغم بحران‌های مزمن اقتصادی و شکاف‌های اجتماعی، حفظ شد. در مناطق مرزی و در میان اقلیت‌های قومی نیز...
۴ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
حمله به مراکز غیرنظامی و زندان‌ها و تشدید سرکوب در سایهٔ جنگ را به شدت محکوم می‌کنیم!
اسرائیل در موج حملات و بمباران‌های خود حتی از زندان اوین صرف‌نظر نکرد و زندانیانی که اسیر حاکمیت استبدادی هستند را مورد حمله قرار داد. تا این لحظه از میزان...
۴ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
اعتراض هفت زن زندانی سیاسی به جنگ و استبداد از دل زندان اوین
این زنان، با وجود زندانی بودن، صدای اعتراض و مقاومت شده‌اند؛ صدایی که از عمق رنج، بر حق مردم برای زندگی در صلح، عدالت و آزادی پافشاری می‌کند.
۳ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
در سوگ محمد تقی برومند (ب. کیوان)
محمد تقی برومند فرزندی از تبار رنجبران بود و تا پایان زندگی به آرمان رهایی انسان از تبعیض ها، ستم ها و استثمار وفادار ماند. اگر کودتای ٢٨ مرداد و...
۳ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: گروه نگارندگان «نگرش»
نویسنده: گروه نگارندگان «نگرش»
تجاوز نظامی آمریکا به کشورمان را محکوم میکنیم
ما تجاوز جنایت‌کارانهٔ آمریکا به میهن‌مان را قاطعانه محکوم می‌کنیم. هیچ دلیل، بهانه و توجیهی نمی‌تواند مبنای حقوقی و قانونی برای ارتکاب این جنایات باشد. متأسفانه، ساختارهای قانونی بین‌المللی در پیش‌گیری...
۲ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان در رابطه لزوم همبستگی ملی در برابر تجاوز به مام میهن
پس از تجاوز اسرائیل جنایتکار به ایران که تا کنون منجر به شهادت بسیاری از هموطنان ما شده است،... ورود مستقیم آمریکا به جنگ با ایران و بمباران تاسیسات هسته...
۲ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان

جنبش ضدنژادپرستی در آمریکا، ژرفش شکاف ها و دو پیام مهم نهفته در آن!

خیزنئوکان ها با شعارهائی چون مخالفت با رفرم های ولو نیم بند بیمه های درمانی و اعطاء حق شهروندی مهاجران در آمریکا و کاستن از خدمات رفاهی دولت و میدان دادن بیشتر به سرمایه داران و جنگ طلبان و .... در شرایطی که چنین گسل هائی در جامعه آمریکا فعال شده و نارضایتی در اعماق و جامعه محذوفین رو بافزایش است، می تواند چالش های بزرگی را برای سیستم و بطوراخص برای جمهوری خواهان که در حال خیز برداشتن به سوی تصرف تمامی ارگانهای قدرت است هستند، بوجود بیاورد و برکشاکش و تضادهای درونی بلوک قدرت نیز بیافزاید.

 

ژرفای تناقضات جامعه آمریکا به عنوان مهد و دژ سرمایه داری و البته همزمان ژاندارم و نگهبان آن شگفت انگیز و قابل تأمل است. اگر دژ سرمایه داری جهان حامل چنین گسل هائی است، پس سرمایه داری به عنوان نظم حاکم بر جهان چه پیامی و ادعائی برای معضلات جهان امروز دارد؟!. از یک سو به مدنیت و جذب جوامع رنگین پوست در فرهنگ و اقتصاد خود(کدام فرهنگ و کدام اقتصاد؟) مباهات می کند و از سوی دیگر در حالی که یک سیاه پوست رئیس جمهورآن است، تبعیض نژادی، خشم میلیون ها تن سیاه پوست در سراسرآمریکا را لبریزکرده*(۱)، به شورش وا داشته و هم چون رودی خروشان در ده ها شهرآمریکا به حرکت درمی آورد! دیگر از نیروهای سرکوب و پلیس و حافظان نظم محلی کاری برنمی آید و گارد ملی را برای “اعاده نظم مقدس” به میدان می آوردند. تبرئه پلیس به خاطرقتل یک جوان ۱۸ ساله، هم چون برخورد طوفان با سطح به ظاهرآرام آب، امواجی را برانگیخته است که هنوز کسی نمی داند تا کجا پیش خواهد رفت. کم نیستند سفیدپوستانی هم که حکم ناعادلانه قضات محافظه کار، خشم آنها را نیز برانگیخته است و این را می شود از حضورسفیدپوستان در اعتراضات خیابانی مشاهده کرد. ناگفته نماند که  از یکسو انتظار صدورچنین حکمی از دادگاه قضائی آمریکا قابل پیش بینی بود و از سوی دیگر بروز تظاهرات و شورش های خیابانی نیز برای پلیس و بسیاری از جمله خود قضات از قبل روشن بود و خود را برای مقابله با آن آماده کرده بودند. با این همه ابعاد و شدت اعتراض ها حتی پلیس و مقامات را غافلگیر کرده است. البته این واقعیت که رئیس جمهورسیاه پوست به عنوان سکاندار ماشین دولت، از سیاه پوستان خشمگین بخواهد که به نظم و قانون و رأی قاضیان احترام بگذارند و خواهان اعاده نظم باشد قابل درک است، و آن را می توان به عنوان نشانه ای از توانائی سیستم برای جذب یک سیاه پوست هم چون کارگزار خود به شمارآورد. اما آن چه که برای سیاه پوستان پذیرفتنی نیست این است که چرا جذب دیگران در سیستم ممکن است و عکس آن یعنی جذب و پذیرش دیگران و مطالبات آن ها ناممکن. بهرحال انفجار سراسری بخوبی نشان می دهد که تبعیض فقط محلی نیست و اختصاص به فرگوسن ندارد. خشم نمادین شده در شعار” دست ها بالاست شلیک نکن” و اینکه هر سیاه پوست جوانی احساس می کند که هر لحظه در مواجه با پلیس ممکن است با  شلیک گلوله ای کشته شود، فراگیر است و البته تبرئه پلیس قاتل با شلیک ۱۲ تیر به مایکل براون ۱۸ ساله علیرغم وقوف به ابعاد خشم مردم، توسط دستگاه قضائی  و کارگزاران وفادار به حفظ کیان نظام، پیامی هم جز این نداشته است.

تبعیض فراگیرسیاه پوستان در قرن بیست و یکم، پس از گذشت هفتادسال از جنبش مدنی سیاه پوستان و دست یابی به حقوق مدنی برابرحقوق، بیانگر و افشاکننده دو گزاره بنیادی در موردماهیت نظم مستقر است:

نخست آن که برابری حقوقی معادل برابری حقیقی و برابری در واقعیت نیست، و اینکه این دوگانگی بنیادهستی نظام سرمایه داری را تشکیل می دهد. سرمایه دارای براساس این شکاف یعنی ادعای برابرحقوقی از یکسو و نقض سیستماتیک و مداوم آن در زندگی واقعی از دیگر سو زنده است. این حقیقت در مورد برابرحقوقی کارگران با بورژوازی و زنان با مردان و سیاه پوستان با سفیدپوستان و شهروندان در برابر قانون و خلاصه در همه حوزه های اجتماعی صادق است و فلسفه فردبنیاد لبیرالیزم هم بیان تئوریک آن است.

جنبش ها و شورش ها همواره به مثابه نقدی سوزان و گزنده علیه تبعیض هائی هستند که در جامعه عادی پنداشته می شوند. آنها حامل این فریادهستند: نه! این تبعیضات امری عادی و عادلانه نیستند و باید کنارگذاشته شوند!. و لاجرم سیستم را که همیشه در تلاش برای عادی کردن تبعیضات هستند به چالش می گیرند و سؤال بزرگی را در ذهن های خوگرفته و آموخته امان نسبت به عادی بودن تبعیض ها قرارمی دهند. آن چه هم که امروز در کوران اعتراضات و شورش گسترده در آمریکا به اثبات می رسد، آن است که پس از گذشت هفتاد سال از کسب حقوق مدنی توسط سیاه پوستان و حتی گزینش یک رئیس جمهوررنگین پوست، نابرابری واقعی هم چنان ادامه دارد و عمق بیشتری می یابد. اما این دوگانگی بین برابرحقوقی ظاهری و نابرابری واقعی، امری ماهوی و ذاتی در سرمایه داری و در همه حوزه های اجتماعی است. چنانکه چندسال پیش در حوزه دموکراسی و قدرت سیاسی، جنبش وال استریت، جنبشی بود علیه دوگانگی قدرت سیاسی و دولت تحت کنترل ۱% ها و سرمایه مالی در برابر۹۹% هائی که دموکراسی ادعای نمایندگی آنها را دارد؛ دوگانگی که به عرصه عمومی و زیرنگاه همگانی کشانده شد. حتی مؤسساتی چون اکسفام و یا ناسا، ناگزیرشدند به آسیب شناسی نظام به پردازند و در گزارش های خود انحصارقدرت و ثروت توسط اقلیتی ثروتمند را*(۲) هم چون خطری مهم برای نظام عنوان کنند. مسأله فقط در وجود بحران و رکود ممتد در بسیاری از کشورهای سرمایه داری نیست، بلکه مهمتر از آن در این واقعیت است که حتی در دوره های رشد و ثبات اقتصادی سهم اکثریت بزرگ جامعه از دست آوردها و ثروت های تولید شده، نسبت به بهره گیری اغنیاء از آن ها  کم و کم تر می شود.

تمامی توان و اقتدارطبقه حاکم، رسانه ها و گفتمان سازی و علوم و فرهنگ برای پوشیده نگهداشتن این شکاف و پذیراندن این واقعیت به همگان بکار گرفته می شوند که تا نشان دهند که همه برابرند، آزادی یعنی برابری حقوقی و برابری حقوقی یعنی همین نابرابری واقعی و همین شکافها. با این همه بیش از پیش این احساس عمومی شکل می گیرد که  سر و ته این معادله و قافیه شعری که بورژوازی سروده است به هم نمی خورند!. تمامی رازوارگی و رمزبقاء سرمایه در حفظ و استتار این شکاف است و توجیه همزادی آزادی و نابرابری واقعی در پشت لفاظی های برابری صوری. اگر شاهدیم که علیرغم حصول برابرحقوقی به شکل قانونی، تبعیض ها و تبعیض نژادی هم چنان بیداد می کنند، گویای ساختاری شدن و بازتولید مداوم این تبعیضات در نظام سرمایه داری است. اگر می شنویم که رسما ۳۵ میلیون برده در جهان وجود دارد (نه در برده داری بلکه در متن سرمایه داری امروز و جهانی شده) و یا شاهدیم که گسل های سرمایه داری، در منطقه سیل رسوبات کهن تاریخی را به حرکت در آورده و آنها را از اعماق به سطح جامعه آورده و داعش و امثال آن را از خواب کهف و کهن تاریخی بیدار کرده است، همه و همه بر اساس ساختاری شدن و جذب این تبعیضات در نظام سرمایه داری است.

جنبش اعتراضی اخیرسیاهان با “شعار ما ساکت نمی نشینیم” واقعیت مهم دیگری را نیز برملا می کنند و آن این که با دل خوش کردن صرف به سطح برابرحقوقی نمی توان به جائی رسید و این یک گام بزرگ به پیش است از زمانی که مارتین لوترکینگ “مانیفست من رؤیای دیگری دارم” را سرود. در واقع  این نخستین و اساسی ترین پیامی است که جنبش سیاهان حامل آن است. در نوشته ای تحت عنوان”دست ها بالاست شلیک نکن”*(۳) با تفصیل بیشتری به این مسأله پرداخته ام  و در اینجا از اطناب کلام پرهیزمی کنم.

اما پیام دوم:

وقوع و ابعاد این اعتراضات و شورش ها و پی آمدهای محتمل آن که البته هنوز زود است در موردش صحت کنیم، بی ارتباط با کل بحران درونی جامعه آمریکا، یعنی همان بحرانی که زمانی جنبش وال استریت علیه آن برآمد کرد و بدلیل سرکوب و ایجاد یک “جنبش” رفرم معطوف به سیستم  فروکش کرد (و نه نابود) معنا و اهمیت خودویژه ای دارد:

می دانیم که اوباما با شعار”تغییر و آری ما می توانیم!” بر سر کار آمد، و توانست یک جنبش و شور وهیجانی درمیان توده های ناراضی از بیکاری و جنگ بویژه در میان جوانان و بیکاران و بیمه نشدگان و رنگین پوستان و محذوفین تحت تبعیض که پس از افتضاحات نئوکان ها در همه حوزه ها چه بحران اقتصادی و چه سیاسی و یا عرصه نظامی و لشکرکشی ها بوجود بیاورد. حتی در میان جمهوری خواهان از مدتها پیش برای مقابله با بحران خودآفریده و خنثی کردن خطرجنبش های مترقی و مطالبات اجتماعی که نشانه هائی از جنب وجوش آن در زیرپوست جامعه آمریکا دیده می شد، یک جنبش ارتجاعی و پوپولیستی (تی پارتی موسم به جنبش چای را) بوجود آوردند.

جنبش وال استریت بیانگرانتقال حرکت های اعتراضات به بیرون از سیستم حاکم بود. اما کمپین های وعده تغییر و رفرم از درون، بخش های وسیعی از آن جنبش بیرون سیستمی و نوپا را تا حد زیادی به درون خودکشید و از دامنه و شدت و حدت آن کاست. اما پس از گذشت ۶ سال همانطور که در مقاله انتخابات میان دوره ای آمریکا و چرخش به راست*(۴) آمده است، انتخابات میان دوره ای پایان تراژیک شعار”آری ما می توانیم!” بود که با شعار”آری ما نمی توانیم!”به پایان محتوم خود رسید!.

نتیجه انتخابات اخیر نشان دهنده دو رویکرد و روند متضاد بود: نخست به آن معنی بود که محافظه کاران بار دیگر در موقعیت خیز قرارگرفته و در حال تدارک گسترده برای تصرف قدرت سیاسی و یک تعرض گسترده به جامعه هستند که گسترش جنگ ها و فقر و نابرابری از اجزاء لاینفک آنهاست و دو قطبی شدن و ذوب گشتن کامل “طبقه متوسط” که نجات یکی از شعاراوباما بود، از جمله نتایج آن است. نکته دوم اما شرکت ناچیز مردم در انتخابات بود. معنی آن اینست که عروج نئوکان ها نه براساس جلب حمایت توده های مردم بلکه براساس نوعی توازن منفی یعنی سرخوردگی اکثریت بزرگی از رفرم های اوباما و شکست شعار وعده تغییرات او بوده است. این سرخوردگی به معنی پس کشیدن از مطالبات خود نبود بلکه به معنی ناچیز و کم رمق بودن آنها و نیاز به تغییرات عمیق تر و رادیکال تر بود. در چنین شرایطی بنظر می رسد خیزاعتراضی سیاه پوستان البته با ملحوظ داشتن پتانسیل انفجاری و خود ویژه آن، در عین حال به درجاتی هم چون بخشی از جامعه ۹۹% ها باشد که به عنوان پیش قراولان آن نارضایتی انباشته شده در بدنه جامعه آمریکا و اعترضات زیرپوستی آن عمل می کند. این که این جنبش سرکوب و یا با افت و خیزهای منتاوب همراه باشد، تغییری در اصل وجود این تبعیض ها و نارضایتی ها و اجتناب ناپذیربودن فوران آنها در فرصت دیگر نمی دهد. و در همین جاست که پیوند متقابل این جنبش با سایرجنبش های اقشار فرودست دیگر جامعه آمریکا برای شکل دادن به یک جنبش گسترده و تأثیرگذار اهمیت زیادی پیدامی کند که در مقاله ذکر شده به آن اشاره شده است.
اما آن چه که در این جا باید روی آن به مثابه  نتیجه گیری مکث کرد این است که بازی در شطرنج سیاسی آمریکا شاید دیگر به سادگی سیاست ورزی دوجانبه تاکنونی میان دو حزب نباشد (مگر آن ها بتوانند نارضایتی عمومی را در خود جذب کنند که با توجه به شکست حزب دموکرات که شانس بیشتری برای این کار داشت، بعید بنظرمی رسد). حدس این که این نارضایتی چگونه و در چه  زمانی کمانه خواهد کرد، دشوار و چه بسا ناممکن است، اما می توان گفت ممکن است نظام دو حزبی و رقابت آن ها  نتواند جذب کننده و بیانگر تمامی تحولات متن جامعه آمریکا باشد و چه بسا حضور و ظهور نیروی جنبشی سنگین وزن تر از گذشته بر فضای سیاسی و اجتماعی آمریکا و بر احزاب و سیستم سنگینی کند. و این البته می تواند نتیجه محتوم شکست اوباما و عبور از او توسط  کسانی که به رفرم های وی امید بسته بودند باشد. خیزنئوکان ها با شعارهائی چون مخالفت با رفرم های ولو نیم بند بیمه های درمانی و اعطاء حق شهروندی مهاجران در آمریکا و کاستن از خدمات رفاهی دولت و میدان دادن بیشتر به سرمایه داران و جنگ طلبان و ….  در شرایطی که چنین گسل هائی در جامعه آمریکا فعال شده و نارضایتی در اعماق و جامعه محذوفین رو بافزایش است، می تواند چالش های بزرگی را  برای سیستم و بطوراخص برای جمهوری خواهان که در حال خیز برداشتن به سوی تصرف تمامی ارگانهای قدرت است هستند، بوجود بیاورد و برکشاکش و تضادهای درونی بلوک قدرت نیز بیافزاید.
تقی روزبه
 

۲۰۱۴-۱۱-۲۷  06-09-1393

www.taghi-roozbeh.blogspot.com

 

*1- اعتراضات در فرگوسن به ۱۷۰ شهردیگر آمریکا هم کشیده شد. از رادیوی آلمان

*2- پرده برداری از یک هیولای واقعی:

http://taghi-roozbeh.blogspot.de/2014/02/blog-post.html

*3- برشی از شورش سیاهان آمریکا، با شعاردست ها بالاست شلیک نکن!

http://taghi-roozbeh.blogspot.de/2014/08/blog-post_23.html#more

*4-  انتخابات میان دوره ای آمریکا و چرخش به راست:

http://taghi-roozbeh.blogspot.de/2014/11/blog-post_6.html

تاریخ انتشار : ۸ آذر, ۱۳۹۳ ۳:۰۰ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

صلح پایدار، تنها با مشارکت فعال مردمی ممکن است!

دوازده روز جنگ نتایج غیرمنتظره‌ای به همراه داشت. انسجام داخلی در ایران، به‌رغم بحران‌های مزمن اقتصادی و شکاف‌های اجتماعی، حفظ شد. در مناطق مرزی و در میان اقلیت‌های قومی نیز نشانی از شورش یا همکاری با دشمن دیده نشد. تظاهرات صلح‌طلبانه در کشورهای مختلف، حمایت ایرانیان مهاجر از حق دفاع ملی، و همصدایی نیروهای سیاسی مستقل در مخالفت با جنگ و مداخله خارجی، تصویری فراتر از کلیشه‌های رایج ارائه داد.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

صلح پایدار، تنها با مشارکت فعال مردمی ممکن است!

دوازده روز جنگ نتایج غیرمنتظره‌ای به همراه داشت. انسجام داخلی در ایران، به‌رغم بحران‌های مزمن اقتصادی و شکاف‌های اجتماعی، حفظ شد. در مناطق مرزی و در میان اقلیت‌های قومی نیز نشانی از شورش یا همکاری با دشمن دیده نشد. تظاهرات صلح‌طلبانه در کشورهای مختلف، حمایت ایرانیان مهاجر از حق دفاع ملی، و همصدایی نیروهای سیاسی مستقل در مخالفت با جنگ و مداخله خارجی، تصویری فراتر از کلیشه‌های رایج ارائه داد.

مطالعه »
پيام ها
گل سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

برگزاری نشست فوق‌العادهٔ شورای مرکزی سازمان پیرامون تجاوز جنایت‌کارانهٔ اسراییل به خاک ایران‌مان!

نشست فوق‌العادهٔ شورای مرکزی ضمن تقدیر از هیئت سیاسی – اجرایی سازمان به دلیل واکنش سریع در موضع‌گیری نسبت به تجاوز اسراییل به میهن‌مان، با اجماع در محکوم کردن تجاوزات مکرّر اسراییل به خاک ایران‌مان از منظر یک نیروی باورمند به صلح و بر تداوم تلاش‌های دیپلماتیک از سوی حکومت جمهوری اسلامی، بر ادامهٔ آمادگی و پی‌گیری جاری نهادهای سازمان در واکنش به روی‌دادها و روندهای متغیّر …

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی−سوئدی، در آستانه اعدام

صلح پایدار، تنها با مشارکت فعال مردمی ممکن است!

حمله به مراکز غیرنظامی و زندان‌ها و تشدید سرکوب در سایهٔ جنگ را به شدت محکوم می‌کنیم!

اعتراض هفت زن زندانی سیاسی به جنگ و استبداد از دل زندان اوین

در سوگ محمد تقی برومند (ب. کیوان)

تجاوز نظامی آمریکا به کشورمان را محکوم میکنیم