امسال پنجاهمین سالگردِ حماسهٔ سیاهکل است، نمادِ آغازِ کنشگریِ سازمانیافتۀ جنبش فدایی، نمادِ سازمانیابی نسل سوم چپِ غیرمذهبیِ ایران در سدهٔ چهاردهمِ تاریخِ ایرانی (سدهٔ بیستم تاریخ مسیحی).
از پس کودتایِ ۲۸ مرداد دستپختِ انگلیس و آمریکا و از پس خشکسالیهایِ سیاسیِ پیامدِ قلعوقمعِ ددمنشانۀ کنشگرانِ سیاسی و کنشگریِ سیاسیِ غیرحکومتی از سویِ رژیم پهلوی، جویبارهایِ بیشماری از جوانانِ میهندوست و آزادیخواه و عدالتخواه نرمنرمک راه افتاده بودند و اندکاندک و چندچند بههم میرسیدند و یکی میشدند و در گوشهگوشۀ میهنمان به رودهای کوچک و بزرگ فرامیروییدند. روانترین از میانِ آنها، روز ۱۹ بهمنِ ۱۳۴۹ در سیاهکل در قامت رودی خروشان برآمد کرد. جویبارها و رودهایِ دیگر رو به سویِ سیاهکل نهادند و به رودی که ۱۹ بهمنِ ۱۳۴۹ آنجا خروشیده بود پیوستند. سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بر شانههای صدها محفل بینامونشان، پرچم مبارزه با سیاهی و تباهی و زورگویی برافراشت!
فداییانِ خلق بیباکانه به برج و باروی دژِ حکومتِ خودکامه و زورگو و تحقیرکنندۀ مردم یورش آغازیدند. هیمنۀ هراس از حکومت درهم شکست. هیمنۀ ترسناکیِ دمودستگاهِ زورگویی رژیم فرو ریخت. پردۀ ترس دریده شد. حتی زندانهای رژیم نیز به تسخیر رزمندگان درآمد. رژیم دیگر در زندانهایاش نیز قدرقدرت و حاکم مطلق نبود.
فداییان خلق با آغوش باز ناراضیان این دوره، از جمله و به ویژه روشنفکران و فرهیختگانِ آزادیخواه و دمکرات، رو به رو شدند. فداییان از سوی این بخش از جامعه بهعنوان رزمندگانی برعلیه خودکامگی، برعلیه زورگویی، برعلیه تحقیر ملت، برعلیه وابستگی، برعلیه دنبالهروی شناخته شدند. فداییان از سوی این بخش از جامعه بهعنوان رزمندگانی شناخته شدند نترس، پویا، جویندۀ راه، دلاور، صادق، از خودگذشته، مستقل. آزادیخواهی و عدالتخواهی فداییان، تن به خمودگی ندادنِ آنها، نوآوریِ آنها، دلاوریِ آنها، نترسیدن از پیمودنِ راههایِ ناشناخته و سخت، یکرنگیِ آنها، همه و همه از سویِ روشنفکران و فرهیختگان آزادیخواه و دمکرات مورد استقبال قرار گرفت.
پیوندی بیمانند بین فداییان خلق و بخشِ آگاه و فرهیختۀ جامعه شکل گرفت. این دو چون جانی یگانه در دو تن شدند. در چشم به هم زدنی تولیداتِ هنری و فرهنگی پیامرسانِ فداییان خلق شدند. مبارزۀ چریکی از پشتوانۀ نیرومند و پایدارِ اجتماعی-ادبی-هنری برخوردار شد. شعر و ترانه و موسیقی برای فداییان خلق سروده شد. فیلم برایشان ساخته شد. پایِ این شاخۀ مبارزه حتی به رادیوتلویزیونِ حکومت نیز رسید. حتی در روزنامههایِ تحت سانسورِ شدید نیز حرمت فداییان خلق رعایت میشد. اخبار روزنامهها ضمن انعکاس آنچه که مجبور بودند در بارۀ فداییان منعکس کنند، در لابهلای خبرها و گزارشها و میان خطها با احترام با چریکها برخورد میکردند. از انسانیت آنها و از روح والایشان مینوشتند. از پرداخت پول چادرنماز خانمی مینوشتند که زیبرم برای بستن زخماش گرفته بود.
آری در هشت سالِ بین ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ تا ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، فداییانِ خلق تنها مبارزه نمیکردند بلکه همراه بخشِ آگاه و فرهیختۀ جامعه مبارزه میکردند. فرهیختگان جامعه چریکها را میستودند و هیچ از ضعفهایِ آنها نمیگفتند و نمینوشتند. بیگمان این نبود که کسی ضعفی در کار و سیاست و راهبرد آنها نمیدید.
سالها پیش در نوشتاری بهنامِ “خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد” نوشتم «حکومت پهلوی تنها زبان خشونت و اسلحه را برای سیاست باقی گذاشته بود. کاش جنبش ما این توان را داشت که این گفتمان را تغییر دهد». آری آن امکان و این توان نبود، ولی این تنها فداییانِ خلق نبودند که از آن امکان و این توان محروم بودند، بخش آگاه و فرهیختۀ جامعه نیز در این محرومیت شریک و همراه بودند.
آغازِ برآمدِ مردمی تغییرِ گفتمان را در دستور قرار داد وگسترش برآمد مردمی و انقلاب بهمن امکان تغییر را فراهم آورد. گرد آمدنِ چندین دههزار هممیهن در نخستین میتینگ سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران، با خود این پیام روشن را آورده بود که زمانِ تغییر فرارسیده و امکانِ آن فراهم آمده است. مبارزۀ چریکی با شتابِ فراوان جایِ خود را به مبارزۀ سیاسی داد. تنها بخش بسیار بسیار اندکی از نیرویِ گستردۀ فداییان بر مبارزۀ مسلحانه پافشردند.
فداییان خلق پس از انقلاب چند سالی امکان برآمد نیمهعلنی یافتند و به نیرویِ سیاسیِ بسیار برجستهای در سپهر سیاسی ایران فراروییدند. در میتینگ باشکوهِ فداییان خلق روز اول ماه مه سال ۱۳۶۰ بزرگترین بخش سازمان پرچمِ سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) را برافراشت و به مثابۀ حزبِ سیاسیِ بسیار جدی در سپهر سیاسی میهنمان برآمد کرد. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، با وجود اشتباههای ریز و درشت، بهویژه نامگذاریِ بسیار نادرست بر برنامۀ سیاسیِ سازمان و بهایِ کافی ندادن به ویژهگیهایِ بسیار منفیِ جمهوری اسلامی بهویژه برعلیه آزادی و برعلیه مردمسالاری، وبا وجود اینکه یورشِ ددمنشانۀ نیروهایِ امنیتیِ حکومت تشکیلاتِ آن را به مهاجرت واداشت، هنوز نیرویِ سیاسیِ جدی در کشورمان محسوب میشود و از پایگاهِ اجتماعیِ گستردهای برخوردار است.
مبارزهای که چند روز دیگر پنجاه ساله میشود تا رسیدن به اهداف انسانی و آزادیخواهانه و عدالتخواهانهاش ادامه خواهد یافت! شیوۀ مبارزه دگرگون شده ولی آرمانهایِ انسانی و پیمانهایِ بسته شده با مردم پایدارند.