چرا تشدید تنش پیرامون تنگه هرمز به سود آمریکایی هاست؟
باراک اوباما در پیام خود به کنگره آمریکا، با اشاره به تشدید اقدامات برای قطع وابستگی کشور به واردات مواد مولد انرژی از خارج بطور مشخص گفت: «در طول سه سال اخیر ما اجازه حفاری در میلیونها هکتار معادن نفت و گاز را صادر کردیم. من به دولت خود دستور اکتشاف ۷۵ درصد منابع دریایی بالقوه مان را می دهم». علاوه بر آن، او خاطر نشان کرد که واشینگتن از همه گزینه ها برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح اتمی استفاده خواهد کرد. از هر دوی این اظهارات این نتیجه منطقی حاصل می شود که مسئله جنگ ایالات متحده آمریکا برعلیه ایران حل شده است. افزون بر آن، در تاریخ ۲۶ ژانویه معلوم شد که آمریکا در ماه مارس یک گروه ناو هواپیمابر ضربتی به سرپرستی ناوهواپیمابر اتمی «انترپرایز» را به خلیج فارس گسیل خواهد داشت (موشکهای کروز و سه ناوشکن نیز جزو این گروه می باشند). بدین ترتیب، این سؤال پیش می آید که اگر مناقشه از فاز «سرد» به فاز «گرم» وارد شود، تأثیر آن بر بازار جهانی مواد مولد انرژی چگونه خواهد بود؟
برای یافتن پاسخ این سؤال ما «مطبوعات آزاد» به سرگئی پراواسودوف، مدیر انستیتوی انرژی ملی مراجعه کردیم.
ــ باید توجه داشت که شروع جنگ برعلیه ایران به نفع ایالات متحده آمریکا نیست. مشکل بتواند بر اساس سناریوی عراق عمل کند. اگر قرار بود آمریکا به این کار دست بزند، ارتش خود را از عراق خارج نمی کرد. چرا که عراق بهترین پایگاه برای آغاز عملیات زمینی در ایران بود.
فکر می کنم آمریکایی ها در تحریک ایران برای دست زدن به عکس العمل های تند، مثل بستن تنگه هرمز، ذینفع اند. آمریکا با متقاعد کردن شرکای خود برای امتناع از خرید نفت ایران، سعی می کند ایران را به بن بست براند. زیرا، اقتصاد این کشور اساسا، به صادرات «طلای سیاه» وابسته است و منابع دیگری برای ادامه حیات ندارد. با این وضع، برای اکثریت ایرانیان قابل درک نیست که چرا غرب برعلیه آنها متحد می شود. به آنها گفته می شود: شما برای ساخت سلاح اتمی تلاش می کنید. این در حالیست که شمار زیادی از کشورهای جهان در همین سمت حرکت می کنند، اما هیچ کسی، بخصوص بدین شکل خشن، متعرض آنها نمی شود. همین پاکستان در همسایگی ایران سلاح اتمی در اختیار دارد. علاوه بر این، القاعده نیز از همان سالهای حضور نظامی اتحاد شوروی در افغانستان، در پاکستان حضور دارد و از حمایت دولت برخوردار است. اما چرا جامعه بین المللی هیچگاه حتی فکر تحریم این کشور را به ذهن خود راه نمی دهد؟ واضح است که بازیها هیچ ربطی به خطر هسته ای ایران ندارد. همه اینها بهانه است.
پس همه این بهانه گیریها بخاطر چیست؟
ــ بنظرم، یک دلیل ساده دارد. آمریکائیها صاحب قدرتمندترین نیروی دریایی در جهان هستند. این نیرو تقریبا تمام حمل و نقل دریایی جهان را کنترل می کند. طراحان استراتژی آمریکا در زمانهای اخیر از اینکه بودجه بسیار هنگفت و سنگینی برای امور دفاعی تخصیص می یابد، آه و ناله می کنند. بودجه این کشور تقریبا مساوی با بودجه دفاعی تمام کشورهای جهان است. و این در حالیست که بدهی خارجی هنگفت آمریکا، تقریبا به ۱۶ تریلیون دلار سر میزند. بری اغلب صاحب نظران سیاسی آمریکا این سؤال مطرح است که آیا این بیش از حد راهزنانه نیست که ما بعنوان ضامن عملکرد طبیعی تجارت دریایی جهان عمل می کنیم؟ آنهاعقیده دارند ، کشورهایی از امنیت تجارت دریایی بهره می برند، که بسیار خوب تحت پوشش ناوشکنهای آمریکایی قرار می گیرند. یعنی، هزینه امنیت دریایی را آمریکا می پردازد ولی، سودش را آنها می برند.
آمریکا باید به دیگر کشور تفهیم نماید که برای برقراری امنیت بایستی هزینه کنند. به همین سبب، اینک برای آنها متجاوزی لازم است که به کشتیرانی جهانی حمله کند. وضعیت تنگه هرمز برای این کار بسیار مناسب است. ایرانی های بد، تانکرهای نفت را متوقف خواهند کرد و آمریکایی های خوب، با هزینه معقول می توانند کشتی های دیگر کشورها را از تنگه عبور دهند. این مثال خوبی برای آن خواهد بود که در قبال حراست از تهدیدات مختلف، چقدر به آمریکائی ها خواهند پرداخت.
علاوه بر آن، تشدید هر گونه تنش پیرامون ایران، به نفع آمریکاست. زیرا، هم موجب افزایش قیمت جهانی نفت خواهد شد و، هم، توسعه شیست گاز و نفت، سنگهای زیستی را مقرون به صرفه خواهد ساخت که آمریکا در داخل اضافه بر مصرف دارد. بطور کلی، توسعه شیست نفت خیز، یکی از جهات اصلی توسعه بخش واقعی اقتصاد آمریکا است. طبق ارزیابی تحلیلگران آمریکایی، در سایه اجرای طرحهای این عرصه تا سال ۲۰۱۵ در آمریکا ۸۷۰ هزار فرصت شغلی ایجاد خواهد شد. درآمد ناخالص این کشور ۱۱۸ میلیارد دلار افزایش خواهد یافت. اما برای اینکه همه این فعالیت موجب ضرر و زیان نشود، قیمت نفت باید افزایش یابد. حداقل ۱۰۰ دلار در هر بشکه.
همانطور که می بینید، آمریکائیها، با دامن زدن به تشنجات پیرامون ایران، بسیاری از مشکلات خود را حل می کنند، اما اروپائیها و چینی ها با معضلات جدیدی مواجه می شوند. متحدان آمریکا مجبورند ضمن بمخاطره انداختن اقتصاد خود، با مواضع آمریکا موافقت کنند. مثلا، کشورهای ژاپن ۱۷ درصد، ایتالیا ۱۰ درصد و کره جنوبی ۹ درصد نفت مورد نیاز خود را از ایران وارد می کنند.
در عین حال، چین مخالف شدید خود را با تحریم نفت ایران اعلام کرد. آمریکا چقدر می تواند بمواضع کشوری که اقتصادش وابسته به آن است، بی اعتنایی کند؟
ــ در این وضعیت، عامل اصلی این است که موضع چین مشخص نیست. آمریکائیها بیش از هر کشوری به چین بدهکارند. و اقتصاد آسمانی آن به سهم خود بشدت به نفت خاومیانه وابسته است. تصور می کنم که آمریکائیها سعی می کنند بر سر وابستگی با چین معامله کنند. یعنی، ما تانکرهای شما را از تنگه هرمز عبور می دهیم و شما نیز از بدهی های ما کم کنید. واضح است که این معامله به نفع چینی ها نیست، ولی آنها چه عکس العملی نشان خواهند داد، هنوز معلوم نیست. (ترجمان ساده این گفته، یعنی اینکه آمریکا در نظر دارد نقش راهزنان دریایی سومالی را در تنگه هرمز ایفاء نماید. مترجم).
در لیبی هم منافع چین مطرح بود ولی آمریکا این مسئله را در نظر نگرفت…
ــ در این وضعیت چین چکار می تواند بکند؟ خوب، اعتراض می کند. این اعتراضات برای آمریکائیها باد هواست. چین نمی تواند با آمریکا بجنگد و حتی نمی خواهد. «اوراق بهادار» آمریکا را وارد بازار کند؟ هر قدر که می خواهد. در مقابل، امریکا باز هم مثل همیشه تریلیونها دلار چاپ خواهد کرد. تصور می کنم که چین هنوز اهرمهای متناسبی برای تأثیرگذاری بر آمریکا را در اختیار ندارد.
تصور کنید، ما فرضیه شما را در مورد آنکه آمریکا در تشدید تنشها پیرامون ایران ذینفع است، بعنوان واقعیت مطلق می پذیریم. آیا می توان این استراتژی «ژاندارم بین المللی» را در هم شکست؟
ــ بلی، بی تردید. عوامل بسیار زیادی در خاورمیانه در هم تنیده و در اینجا بازیهای بسیار جدی با پولهای هنگفت، در هم گره خورده است. در چنین شرایطی، کل منطقه به کانون بی ثباتی تبدیل گردیده است. اگر یکی از بازیکنان کنترل بر اعصاب خود را از دست بدهد، این عصبانیت می تواند به فاجعه جهانی بیانجامید. تصور پیامدهای آن وحشتناک است. مناقشه می تواند گسترش یابد و دیگر مناطق جهان را به کام خود بکشد.
گمان می رود که قیمت بالای نفت، بسود روسیه باشد. ممکن است ما هم مثل امریکا، از بروز مناقشات جدید در خاورمیانه سود می بریم؟
ــ در ابتدا، البته! می توان درآمدهای فوق العاده از صادرات مواد مولد انرژی بدست آورد. اما جنگ دراز مدت آمریکا با ایران می تواند پیامدهای منفی برای روسیه در پی داشته باشد. اولا- افزایش بهای نفت، یافتن منابع جایگزین برای تأمین انرژی را مقرون به صرفه خواهد ساخت. و کشورهای پیشرفته بسرعت در این عرصه فعالیت خواهند کرد. ثانیا- بی ثباتی ایران در همسایگی دیوار به دیوار کشورهای مشترک المنافع، می تواند به مناطق نا آرام آسیای مرکزی و قفقاز سرایت نماید.
عراق هم تا چندی پیش خودش را چنین تصور می کرد. بویژه آنکه این کشور قبل اشغال توسط آمریکا، یکی از بازیگران عمده بازار جهانی نفت بود. در حال حاضر چه انتظاری می توان از این کشور داشت؟
ــ عراق امروز بزرگترین علامت سؤال در تجارت نفت بشمار می رود. با در نظر گرفتن ذخایر نفت، این کشور می تواند تولید آن را صد در صد افزایش دهد. آیا این کار را خواهد کرد؟ همه مسئله بسته به این است که می توانند در بخش تولید نفت این کشور امنیت پایدار برقرار سازند یا نه. بخصوص اینکه آمریکا حضور نظامی خود در عراق را بشدت کاهش داده است.
گفته می شود که آمریکا همه نیروهای خود را از عراق خارج کرده است.
بلی، اما در آنجا شمار زیادی از به اصطلاح نظامیان خصوصی باقی مانده است. فقط در حدود ۱۰ هزار مشاور نظامی هنوز در عراق هستند. و حقوق «سربازان خصوصی» که در واقع همان نیروهای ویژه بحساب می آیند، گویا از بودجه دولتی پرداخت نمی شود. طبق برآوردهای مختلف، شمار آنها از ۱۶ تا ۵۰ هزار تخمین زده می شود. و اینها همان آدمهایی هستند که باید استخراج منظم نفت عراق را سازماندهی نمایند. آیا از عهده این کار برخواهند آمد یا نه، هیچ کس نمی داند.
مگر ممکن است، مثلا بعنوان نمونه، لیبی گفت که کشور بمباران شده توسط آمریکا بتواند صادرات نفت خود را بسرعت به سطح قبل از جنگ برساند؟
ــ فکر می کنم که اکنون در لیبی نفت بمیزان ۶۰ درصد تا آغاز جنگ استخراج می شود. آنچه که به مسئله ترمیم مربوط می شود، این است که تجارت آمریکا تحت حفاظت سربازان آمریکایی خیلی سریع می تواند هر چاه از کار افتاده را دوباره راه اندازی کند. اما اگر لیبیائی ها و یا کسان دیگری بخواهند این کار را به نیروی خود انجام دهند، احتمالا یک سال طول خواهد کشید.
اگر فرض کنیم که چاههای ایران هم بمباران خواهد شد…
ــ سؤال اصلی همین است. مسئله مستقیما با مقاومت ارتش ایران در مقابل تجاوز آمریکا بستگی دارد. عراق، اگر فراموش نکرده اید، بی جنگ تسلیم شد. هنوز تسلیم ارتشیان عراق به پایان نرسیده بود که سربازان آمریکایی کار فرونشاندن آتش چاههای سوزان را آغاز کردند. در ارتباط با ایران هم، هنوز معلوم نیست که آمریکا می تواند این کار را حتی اگر بخواهد، انجام دهد!
——————————
*مدیر انستیتو ملی انرژی روسیه
http://svpressa.ru/politic/article/52081/**