تهاجم نظامی جنایتکارانه و ظالمانهی دولت دست راستی اسراییل علیه مردم ستمدیده و حقطلب فلسطین در غزه، که ۲۳ روز پیش آغاز شد، تاکنون بیش از ۱۵۰۰ تن از مردم غزه را که بالغ بر ۸۰ درصد آنها افراد غیرنظامیاند، به طرز فجیعی به قتل رسانده، هزاران تن را مجروح و معلول کرده، هزاران خانه، مدرسه، بیمارستان، کارگاه و مسجد را ویران و یک میلیون و ۷۰۰ هزار انسان بیگناه را زیر رگبار بمب و گلولهی هواپیماها، هلیکوپترها و تانکهای سوپرمدرن، از دارو و نان محروم و در گرمای طاقتفرسای تابستانی محصور کرده است.
دولت دست راستی نتانیاهو به رغم امضای قرارداد صلح اسلو توسط اسرائیل، تاکنون به بهانههای مختلف، از اجرای مفاد این قرارداد سر باز زده و فشار حامیان قدرتمند غربی اسرائیل هم نتوانسته است این دولت را به رعایت قرارداد صلح و پذیرش استقلال دولت فلسظین در ۲۲ درصد از سرزمینهایی که مطابق قرارداد اسلو به فلسطینیها تعلق گرفته، وادار نماید.
جنگ جدید دولت اسرائیل علیه مردم غزه که ۲۴ روز پیش به بهانهی کشته شدن مرموز سه جوان اسراییلی و از بین بردن امکانات موشکپرانی حماس آغاز شد، در اصل، پس از وحدت حماس و فتح – و از بین رفتن آخرین بهانهی اسرائیل برای طفره رفتن از اجرای قراداد صلح اسلو- تنها راه باقیمانده در برابر دولت اسرائیل برای عدم اجرای این قرارداد بود و ظاهراً بدون موافقت امریکا و اتحادیهی اروپا توسط این دولت طراحی و آغاز گردید. شاید به همین دلیل، اصرار و تلاش امریکا و اتحادیهی اروپا برای برقراری آتشبس، تاکنون به جایی نرسیده است.
بهانهی از بین بردن امکان موشکپرانی حماس فاقد اساس است، زیرا این حمله در شرایطی شروع شده که حماس همهی شروط محمود عباس و غرب را عملاً پذیرفته و در حال زمین گذاشتن اسلحه بوده است. اما ظاهراً تصمیم حماس به کنار گذاشتن اسلحه و پیوستناش به پروژهی صلح، بر خلاف ادعای تبلیغاتی اسرائیل، آنچنان برای دولت نتانیاهو ناخوشایند بوده که او را بر آن داشته که با راه انداختن جنگ، حماس را دوباره وادار به برداشتن اسلحه و برگشتن به گذشتهاش کند.
حماس هرچه که باشد، در اصل محصول رفتار اسرائیل با مردم فلسطین است و همانگونه که ژنرال مایکل فلین پیشبینی کرده، حملهی اسراییل حتی اگر باعث نابودی حماس شود، گروههایی از نوع داعش، جای خالی حماس را پر خواهند کرد.
در طول ۲۴ روزی که از آغاز تهاجم ارتش اسراییل به غزه میگذرد، اکثر کشورهای قدرتمند غربی و متحدین آنها، به ویژه امریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان، آشکارا زیر عنوان «حق دفاع مشروع اسراییل از خود» جانب دولت دست راستی صلحستیز و جنایتکار اسرائیل را گرفتهاند.
کنسرنهای عظیم رسانهای این کشورها نیز به توجیه جنایات ارتش اسرائیل در غزه مشغولاند و میکوشند افکار عمومی مخاطبانشان را در مسیر سیاست دولتهای مذکور – که در هر حال هنوز در مسیر دفاع از دولت اسراییل است- هدایت کنند. اما اتحادیهها و احزاب کارگری و سازمانهای طرفدار صلح و حقوق بشر در تعداد زیادی از کشورهای جهان، منجمله در امریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان، بر خلاف دولتهایشان موضع گرفتهاند و کارزارهای اعتراضی متعددی را علیه تهاجم جنگی و قتلعام مردم بیگناه و تحت ستم غزه به راه انداختهاند و توانستهاند بخش وسیعی از افکار عمومی مردم جهان را علیه جنایت دولت اسراییل در غزه و علیه جنگ بسیج کنند.
اتحادیەها و احزاب کارگری در این مدت در سازماندهی تظاهرات اعتراضی خیابانی در کشورهای مختلف در افشای ماهیت جنگ روانی- تبلیغاتی دولت اسراییل کە بر پایەی وارونە نشان دادن حقایق استوار بود، نقش بسیار مهمی ایفا کردە و میکنند. این اعتراضات نشان دادند کە سازمانهای کارگری، بە رغم تبلیغات وسیع نژادپرستانە و ناسونالیستی احزاب راست و راست افراطی در کشورهای سرمایەداری پیشرفتە و تمام ضرباتی کە از طرف دولتهای سرمایەداری بر آنان وارد شدە و میشود، همچنان ماهیت انترناسیونالیستی و نقش ترقیخواهانەشان را حفظ کردە و در هر جای جهان ظلم و بیعدالتی و جنگ و ستمی علیە ملتی یا محرومی توسط قدرتمندان و زورگویان اعمال شود، در مقابل آن میایستند و حمایت از “بیگانەی” ستمدیدە را بر خودی ستمگر اولویت میدهند. کما اینکە اتحادیەهای کارگری فرانسه بە رغم حمایت دولت فرانسە از تهاجم اسرائیل علیە مردم فلسطین، چنان کردند. تنها به عنوان مشتی از خروار، در انگلستان، استرالیا، ایرلند، کرە جنوبی، فیلیپین و … نیز شاهد موضع همبستگی عمیق اتحادیەهای کارگری با مردم فلسطین بودیم.
اتحادیەهای کارگری در آفریقای جنوبی و هند نیز از فلسطینیها حمایت کردند و در سازماندهی اعتراضات در هند و آفریقای جنوبی نقش زیادی داشتند. بیتردید اگر موضع دولتهاێ حاکم بر کشورهایشان نسبت به دولت اسراییل، متفاوت با دولتهای غربی هم نمیبود، باز به همین طریق عمل میکردند.
کارگران ایران نیز هموارە از همبستگی و حمایت اتحادیەها و احزاب کارگری در مبارزە برای کسب حقوق سندیکاییشان و علیە استبداد و بیعدالتی بهرهمند شدەاند و سازمانهای کارگری ایرانی نیز هر وقت فرصت حضور و فعالیت داشتەاند، متقابلا از مبارزات حقطلبانەی کارگران و جنبشهای ترقیخواە، منجملە از مبارزات مردم فلسطین حمایت کردەاند. موج مخالفت و محکوم کردن جنایات دولت دست راستی اسراییل در غزە توسط احزاب و سازمانهای کارگری کە پس از حملەی اسراییل بە غزە بە راە افتاد، جلوەای از این همبستگی است.
اکنون نیز اتحادیەها و احزاب کارگری ایران، از برقراری آتشبس و قطع بیدرنگ کشتار مردم بیگناە فلسطین، خروج اسراییل از سرزمینهای اشغالی، برقراری صلح بین فلسطین و اسرائیل و تشکیل دولت مستقل فلسطین حمایت میکنند.
صادق کار
تحلیل هفته به نقل از بولتن کارگری شماره ۴۱ گروه کار کارگری سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت