دهم- وضعیت روحی و روانی نسل جوان:
در طول ۳۰ سال حکومت جمهوری اسلامی ایران، مشکلات روحی و روانی در میان جوانان بسیارافزایش یافته است و آن ها در وضعیت بسیار نامطلوبی به سر میبرند. این یک واقعیت اجتماعی است، واقعیتی تلخ و فراگیر از سلامت جسمی و روانی نسلی که در حال فرو ریختن است. عواملی چون فقدان امنیت شغلی، بی هویتی، عدم اطمینان نسبت به آینده، مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، وجود انواع تحقیرها و تبعیض ها، رواج اعتیاد، مشکلات ازدواج، وجود بی عدالتی، نبود آزادی های فردی و … از جمله مواردی هستند که باعث بوجود آوردن مشکلات روحی و روانی در جوانان شده است و این مجموعه باعث نارضایتی از وضع موجود و باعث افسردگی شدید در میان نسل جوان کشور میشود. جامعه به او امکان گریز از عادت ها و پیش داوری ها را نمی دهد. گزارشات، آمار و ارقام و تحلیل های داده شده در این نوشته و اسناد بسیار دیگری، دایر بر این است که روحیه پوچی، افسردگی، رخوت، سستی و بی حالی در جوانان روز به روز افزایش مییابد. شور و شوق، انگیزه خودجوشی در میان نسل جوان کشور به شدت کاهش پیدا کرده است. آن ها در بیان علل فقدان انگیزه، شور و زندگی و ایفای نقش مشارکتی فعال و سازنده اجتماعی و شیوع افسردگی حرف ها و سخن های بسیار دارند ولی این حرف ها و درد دل ها در رسانه های عمومی کشور منعکس نمی شوند. امروز درصد خودکشی و اعتیاد به دلیل بی توجهی به مشکلات روحی و روانی جوانان به شدت رو به گسترش است و این زنگ خطری برای جامعه است. این وضعیت با مسائل اجتماعی و از جمله امور سیاسی رابطه تنگاتنگی دارد یعنی این که جوان در شرایط فوق به شدت سلامتی جسمی و روانی، رشد اخلاقی و فرهنگی، اعتلای علمی، شکوفایی شخصیتی و رشد زمینه های خلاقیت اش آسیب میبیند و دیگر نمی تواند به ایفای نقش اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و شرکت در تعیین سرنوشت خود و جامعه بپردازد و به نوعی به سستی و پوچی در انجام کلیه امور میرسد. و بدین طریق نشاط و تحرک و سرزندگی از او دور میشود و امید و آرزو به فردای بهتر و شادتر در میان آنان از بین میرود. آن ها دنیای پررنگی را برای زندگی میخواهند ولی در حکومت اسلامی ایران آن ها چنین چیزی را تجربه نمیکنند و به خاطر همین خیلی از نسل سومی ها از این که کاری برایشان در جامعه صورت نمی گیرد ناامید و مایوس شده اند.
افسردگی جزء شایع ترین بیماری های روانی است و بسیاری از آمارهای رسمی حاکی از این است که ایرانیان جزء افسرده ترین مردمان کشورهای جهان محسوب می شوند. بسیاری از روانشناسان فقدان محیط با نشاط و وجود نداشتن راه هاى طبیعى و قانونی ابراز شادى و هیجان را علت استفاده از انواع مواد مخدر مى دانند. در واقع می توان متذکر شد که مواد مخدر وسیله أی برای جبران شادیی است که راه طبیعى آن در جامعه وجود ندارد. مسئولین حکومت “تعداد بیماران روحی، روانی و افسرده ایران را ۱۵ میلیون نفر اعلام داشته اند و از طرفی دیگر جمعیت افراد افسرده را حدود ۱۰ تا ۱۲ درصد کل جمعیت کشور ذکر کرده اند. افسردگی طی سال های اخیر در کشور افزایش یافته است، بطوری که هم اکنون سن افسردگی از ۲۷ سال به ۱۷ سال رسیده است و اگر برنامه ریزی دقیق و مناسبی برای کاهش تنش های اجتماعی صورت نگیرد، باید منتظر افزایش روند روز افزون افسردگی به ویژه در میان نسل جوان بود. مهمترین دلایل افسردگی در میان جوانان فقر، خشونت های اجتماعی، خشونت در چهار چوب خانواده، بیکاری، طلاق، احساس فقدان آینده روشن، اعتیاد، عدم احساس آزادی، سرخوردگی های اجتماعی، فحشا، گرانی، تبعیض، رعایت نشدن حقوق شهروندی، آگاه نبودن از حقوق خود و … می باشند”(۱).
محمد رضا مسعودی در مقاله أی با عنوان “جایگاه و ضرورت شادی و نشاط میان جوانان و گریز از نا امیدی و یاس
” در مجله اینترنتی فصل نو می نویسد:” با آنکه ۶۵ درصد از جمعیت کشور ما را جوانان زیر سن ۳۰ سال تشکیل می دهند، اما به دلیل فقدان شادی و نشاط اجتماعی که به علت کشمکش های سیاسی درکشور رخ داده است، ۲۵ درصد از این افراد درافسردگی به سر می برند”(۲). هر جوان افسرده دارای یک سری مشکلات ابتدایی است که برای رفع ناراحتی و جلوگیری از پیشرفت بیماری اش، یا باید مشکلات اولیه او حل شوند یا با آن ها کنار بیاید. بنابر این می توان نتیجه گرفت که بی توجهی به خواست ها، تمایلات و مشکلات روحی و روانی نسل جوان کشور میتواند در آینده نزدیک تاثیرات مخرب و ناهنجاری در جامعه به جا بگذارد. اگر حکومت نتواند به انبوه سوال های بی جواب انباشته شده نسل سوم پاسخی مناسب دهد بی شک باعث سایه انداختن نومیدی هر چه بیشتر و بی آیندگی بر ذهن و جان آن ها خواهد شد. در حال حاضر دل های این قشر بزرگ اجتماعی بی امید و روزهایشان خفته است. باید آن ها را به اشکال گوناگون به تحرک، نشاط و جنبش درآورد.
مشخص است که حکومت برای در نظرگرفتن شرایط روحی جوانان و پرداختن به مشکلات روانی آنان نیازمند برنامهریزی طولانی مدت و بهره مند بودن از اطلاعات کافی در این زمینه است. موقعیت اجتماعی، موفقیت درکار یا تحصیل و برخورداری از موقعیت مالی مناسب از جمله عواملی هستند که فرد را در برابر بسیاری از بیماریها ایمن میکند. ساختارهای جامعه باید برای رفع نیازهای مردم و جوانانش شکل گیرند و بنا شوند. جوان امروزی به دنبال شادی، نشاط،اشتغال و امنیت است. نیاز اصلی او همین است. خنده و شادی اساس رشد جسم یک روح سالم است. یک جوان می خواهد آن را به دست آورد. حال بستگی دارد در آن فرهنگ و اجتماعی که زندگی می کند، چه چیز در دسترسی برای جبران شادی و هیجاناتش پیدا کند. در ایران به اشکال گوناگون نیاز نسل جوان جامعه، یعنی شاد بودن را براحتی تحت عنوان تهاجم فرهنگی غربی سرکوب می کنند و آن نیازها را کاذب جلوه می دهند. باید از مسئولین حکومتی پرسید در جامعه ی ما کدام نهاد برای رسیدگی به هیجانات و شادی های انباشته شده در جوانان تاسیس شده است؟ چرا باید نسل جدید را نسل عصیانگر و ضد اجتماع بخوانیم؟ نسل جوان کشور کوشش می کند که نشان دهد که با تعاریف و سبک های ویژه خود می خواهد زندگی کند. باید به این تلاش ها احترام گذاشت و به آنها به صورت همه جانبه ای یاری رساند. در واقع این وظیفه ی جامعه و نهادهای دولتی است که به رفع این نیازها، پاسخگو باشند.
ادامه دارد
——————————————