همانطور که دبیر کل متذکر شدند انواع معینی از اصول فرهنگی و اعتقادی فاکتور های زیان آوری هستند که باعث اعمال خشونت علیه زنان می شوند، که این نوع خشونت ها با صفت “ناموسی” مشخص می شوند. قتل های ناموسی از جمله شدیدترین انواع آشکار این خشونت ها علیه زنان می باشد.
قتل از برای تطهیر پاک کردن لکه ننگ از خانواده است. در اکثر نقاط دنیا مرتکبین را در انجام به این خشونت آزاد می گذارند. اگرچه قتل های ناموسی در مناطق وسیعی از صحرا تا هیمالیا رایج شده است، در مناطق و کشورهای مهاجر نشین نیز چنین قتل هائی صورت می گیرد. قتل های ناموسی در سطح جهانی آن، نه گزارش می شوند و نه به ثبت می رسند. سازمان ملل متحد تخمین زده است که سالیانه پنج هزار زن در سطح جهان توسط اعضای خانواده به قتل (قتل ناموسی) می رسند.
با گسترش شهر نشینی، ازدیاد وسایل ارتباطی و تغییر در نقش زن پرده پوشی این جنایت ها بآسانی میسر و روز به روز بیشتر نمایان می شوند. قتل های ناموسی به طرق متعددی اتفاق می افتند که شامل کشتن به طور مستقیم، سنگسار، مجبور کردن زنان و دختران به خودکشی بعد از رسوا کردن آنها درمیان عموم (مردم) اسید پاشی به آنها که سرآنجام همه این اعمال منجربه نابودی این زنان می شود. نمونه های دیگری از خشونت نیز با قتل های ناموسی پیوند دارند که همانا کنترل جنسیتی، محدود کردن حق آزادی و دامنه فعالیت زن که آن هم معمولا” توسط مرد خانواده صورت می گیرد. تنبیهاتی که با صفت “ناموسی” صورت می گیرد تنها محدود به زنی که مظنون به انجام خلاف است نیست، بلکه کل خانواده او نیز زیر ضرب قرار می گیرند و باید که لکه ننگ از کل خانواده پاک شوند. هدف اجتماعی در رابطه با برملا کردن تمام این جریانات و تنبیهات این است که سایر زنان از این طریق راهنمائی شوند.
سنگسار در اساس یک نوع مجازات اعدام است که در آن قتل زن را به دلایل زنا و خلاف های دیگر ناموسی مجاز می شمارند. در واقع زنان در رابطه با این جرم ها به طور نامتناسب گناهکار شمرده می شوند. در بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۱ تماسهائی توسط نمایندگان مردم در واکنش به سنگسار بیش از سی زن صورت گرفته شد. ارتباطات دیگری که با مسئولین حکومت ها گرفته شده در رابطه با واکنش دولت به شکل شلاق زدن، کشتن و حلقه آویز کردن زنانی که مظنون به داشتن رابطه جنسی قبل از ازدواج، زنا، عدم موفقیت در اثبات تجاوز، و مواردی از این قبیل که نشانه ناسازگاری با نجابت بشمار می آیند، قابل ذکر است که در بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی جنایت هائی صورت می گیرد که به آنها صفت “ناموسی” داده می شود. این جرایم ریشه در سنت های فرهنگی جامعه دارد و نه در اعتقادات مذهبی آنها. اینجا در واقع تلفیق مفهوم کلی فرهنگ و مذهب با عث می شود که در رابطه با این جرایم اشتباه برداشت شود، بخصوص در زمینه اسلام هراسی، جنگ و ترور. همچنین یک تحقیقگر ویژه بدور از دخالت در امور حقوقی به طور مختصر و بر پایه داوری فردی اشاره می کند که تعداد زیادی از رهبران مشهور اسلامی و محققین به طور عمومی این اعمال را محکوم کرده اند و آشکارا اظهار داشته اند که این جرایم را نباید به مذهب اسلام منسوب کند. تحقیقگر ویژه در رابطه با خشونت علیه زنان سمت و سوی نگاه ها را متوجه پدیده خودقربانی کردن نیز کرده است.
این پدیده در افغانستان و ایران گزارش شده و در جریان آن زنان و دختران از طریق خودسوزی دست به خودکشی می زنند. در واقع این زنان و دختران در شرایطی قرار می گیرند که آنچنان احساس بی آبروئی می کنند که برای بازپس گرفتن آبرو وحیثیت خود دست به کشتن خود می زنند. درعهد نامه های سازمان ملل متحد به روشنی نگرانی ها در رابطه با موارد زیر دیده می شود: جرایم مربوط به ناموسی، که اغلب گزارش نمی شوند و به ندرت مورد بررسی قرار می گیرند و معمولا مرتکبین به این جرایم آزاد هستند و در صورت محکومیت، مجازات آنها با کسانی که مرتکب جرایم مشابه ولی با مضمون غیر ناموسی می شوند، کاملا” متفاوت است و برای مرتکبینی که دست به کشتن زنان می زنند مجازات سبکتر در نظر گرفته می شود. چراکه نظرشان بر این است که کشتن زنان در رابطه با ناموس خانواده ضروری است. دبیرکل تاکید بر این دارد که این گونه اعمال باید به عنوان جنایت بشمار آیند. اوهمچنین تاکید براین داشت که در کشورهای مهاجر نشین (مهاجر پذیر) باید امنیت قربانیان و قربانیان نهانی این جنایت ها که در پروسه پناهندگی و مهاجرت هستند تامین شود.