جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۰

جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۰

تکثرگرایی و کثرت گرایی مردم ایران قبل و بعد از انقلاب (قسمت سوم)
دختران، زنان و پسران و مردان با نه به حجاب اجباری و پذیرش حجاب اختیاری نشان دادند که از این به بعد این ما هستیم که ذهنی، روحی، عقلی و...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: اکبر دهقانی ناژوانی
نویسنده: اکبر دهقانی ناژوانی
سخنی با تحریمی‌ها و گپی با چپ ضدامپریالیست مدافع جلیلی!
با گروه اول خوشبختانه، متأسفانه؟ بیش از سی سال است درددل و پرسش بی‌پاسخ داشته‌ام. آنچنان که هر چه بنویسم تکراری است ولی حکم مشهوری در باب ممنوعیت تکرار در...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ملیحه محمدی
نویسنده: ملیحه محمدی
ریاست‌جمهوری در غیاب جمهور مردم؟
در این‌گونه موارد دوگانۀ کاذبی درست می‌شود به نام اصلاح تدریجی یا براندازی و انقلاب! اما به گمانم میان مسجد و میخانه راهی است و آن تحمیل حق حاکمیت ملی...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن یوسفی اشکوری
نویسنده: حسن یوسفی اشکوری
بر تحریم در دور دوم اصرار دارم اما …
من در مرحله دوم این نمایش انتخاباتی نیز بر تحریم اصرار می‌ورزم. اما آن گروه از مردم را که به مسعود پزشکیان رأی دادند، درک می‌کنم و اکثریت قریب به...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالفضل قدیانی
نویسنده: ابوالفضل قدیانی
چرا جریان افراط‌گرا و جبهۀ پایداری می‌کوشند قوۀ مجریه را تسخیر کنند؟
تسلط بر دولت یک امر حیاتی برای جبهۀ پایداری در انتخاب رهبر آینده است. جبهۀ پایداری می‌کوشد با تسخیر دولت، تسلط خود را بر تمام ادارات و نهادهای دولتی اعمال...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: هواداری از ایران
نویسنده: هواداری از ایران
هشدار سازمان حقوق بشر ایران در مورد موج جدید اعدام‌ها پس از انتخابات ریاست جمهوری
تجربه دوره‌های قبل نشان می‌دهد که بلافاصله پس از انتخابات حکومت با افزایش شدید آمار اعدام، واقعیت خود را به مردم گوشزد می‌کند. مردم ایران و جامعه جهانی  باید از...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
بازی ادامه دارد...
شاعرِ شب زندهِ دارِ بی تکلف! صبور باش وُ...نگاه کن، در این شبِ طولانی، هنوز چراغِی روشن است، تحمل کن.
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی

خواسته‌های ژرف‌تر و فراگیرتر جنبش سبز، علت تداوم آن بود

برای پاسخ به این پرسش، که جنبش زنده است یا نه، باید به خواسته‌های آن توجه کرد تا وقتی خواسته‌های یک جنبش زنده است و جامعه‌ای این مطالبات را بر دوش خویش حمل می‌کند، آن جنبش زنده است


آقای فرشتیان، با سپاس از شما، برای شرکت در این گفت‌وگو، پنج سال از شکل‌گیری جنبش سبز می‌گذرد. شما امروز وضعیت جنبش سبز را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این جنبش به تاریخ پیوسته و یا این‌که عوامل زاینده و حیات‌بخش آن هم‌چنان زنده و پابرجا هستند؟ شاخصه‌ی تداوم حیات این جنبش در چیست؟ چه ارزیابی‌ از نیروی اجتماعی و سیاسی این جنبش دارید؟

برای پاسخ به این پرسش، باید به علل و عوامل جنبش سبز توجه کرد و دید که آیا آن علت‌ها و عوامل زنده هستند یا نه؟ اصطلاحی را از فلسفه وام گرفته ولی در مفهوم لغوی آن به کار می‌برم؛ در فلسفه، سخن از «علت موجده» و «علت مُبقیه» مطرح است. «علت موجده» سبب به وجود آمدن یک پدیده است ولی «علت مُبقیه» سبب ادامه‌ی زیست آن است. جنبش‌های اجتماعی نیز همیشه یک «عامل موجده» دارند که سبب به وجود آمدن جنبش شده و به تعبیری دیگر این همان «جرقه‌ی آغازین جنبش» است. همین علت گاهی برای تداوم آن جنبش کافی هست ولی گاهی فقط سبب شروع است و تداوم آن، اهداف و دلایل دیگری می‌طلبد.

 به عنوان نمونه در جنبش تونس، خودکشی جوان میوه‌فروش «عامل موجده» آن جنبش بود ولی این عامل نمی‌توانست «عامل مُبقیه» باشد زیرا این جنبش بیش از آن‌که «خواسته» و مطالبات داشته باشد؛ «اعتراض» داشت؛ اعتراض به رفتار حکومت و شیوه‌ی حکومت‌داری. اما خیلی زود خواسته‌هایی فراتر مطرح شد و کنار رفتن بن‌علی سمبل خواسته‌ها و شعارها گردید. این خواسته‌ها «عامل مُبقیه» جنبش بود تا بن‌علی سقوط کرد و پس از آن جنبش تمام شد و دوران نهادینه کردن سایر خواسته‌ها فرا رسید.

در جنبش سبز«عامل موجده» احساس مردم در سرقت آرا و تقلب انتخاباتی بود. در این مقطع با شعار «رأی من کجاست؟» آغاز شد و خواسته و مطالبه‌ی مردم نیز «رأی مرا پس بده» بود. این جرقه‌ی آغازین این جنبش بود. ولی پس از چند روز، مشخص شد که بنا نیست تغییری در نتایج اعلام شده‌ی انتخابات انجام شود، اینجا بود که جنبش وارد فاز دوم شد. آن «عامل موجده»‌ اولیه ـ رأی من کجاست؟ ـ و خواسته‌ای که از درون آن تولید شد (رای مرا پس بده)، اندک اندک موضوعیت خویش را از دست داد.

 «عامل موجده» دیگر کارآیی نداشت، خواسته‌ها فراتر رفت، بغض‌های فروخورده‌ی سی و اندی ساله سر باز کرد و مطالباتِ انباشته شده، مطرح گردید. در این مرحله حتی کسانی که رأی نداده بودند نیز به این جنبش پیوستند، پیوستن اینها ممکن است در برخی موارد جنبه‌ی فرصت‌طلبانه داشت، اما در مجموع، امری طبیعی و منطقی بود زیرا هنگامی که خواسته‌های حق‌طلبانه و آزادی‌خواهانه و دموکراتیک، جایگزین و مکمل آن خواسته‌ی اولیه شد و هنگامی که خواسته‌ها فراتر رفت، دایره‌ی هواداران جنبش نیز به صورت طبیعی گسترده‌تر شد و فزونی گرفت.

 «عامل مُبقیه» جنبش سبز، آن خواسته‌های عمومی حق‌طلبانه و آزادی‌خواهانه بود، آن خواسته‌ها ادامه پیدا کرد هم افقی و هم عمودی. از جهت افقی، این خواسته‌ها در سطح مردم و هواداران جنبش گسترده و فراگیر شد و از جهت عمودی نیز این خواسته‌ها عمیق‌تر و ژرف‌تر شد (روند بیانیه‌های آقایان موسوی و کروبی، نمایان‌گر روند ژرف شدن خواسته‌های جنبش است).

 برای پاسخ به این پرسش، که جنبش زنده است یا نه، باید به خواسته‌های آن توجه کرد تا وقتی خواسته‌های یک جنبش زنده است و جامعه‌ای این مطالبات را بر دوش خویش حمل می‌کند، آن جنبش زنده است.

 خواسته‌ی اولیه که سبب زایش جنبش و جرقه‌ی اولیه‌ی آن بود، تمام شد، ظاهرا دیگر کسی به دنبال آرای انتخابات ۱۳۸۸ نیست. به ویژه آن‌که بسیاری از هواداران جنبش سبز در انتخابات ریاست جمهوری بعدی شرکت کردند و قاعدتاً اکثرشان هم به آقای روحانی رای دادند و احساس می‌کنند که رای‌شان خوانده شده و تاثیرگذار بوده است، دیگر معنا ندارد که اینان به دنبال رای‌های مربوط به انتخابات ۱۳۸۸ باشند.

 اما آن خواسته‌ی اولیه وقتی گسترش پیدا کرد و تبدیل به خواسته‌های ژرف‌تر و فراگیرتری شد، مطالبات حق‌طلبانه و آزادی‌خواهانه، علت تداوم جنبش شد. آن مطالبات عمیق‌تر، هم‌چنان زنده است و برآورده نشده است. در این معنا و مفهوم دوم، جنبش سبز زنده است، زیرا آن مطالبات زنده‌اند و فراموش نشده‌اند. اگر روزی جامعه، به هر دلیلی آن مطالبات را فراموش کرد می‌توان پایان جنبش سبز را اعلام کرد. اگر هم روزی جامعه به آن مطالبات دسترسی پیدا کرد، جنبش سبز پیروز شده است و به تعبیری تمام شده است زیرا در آن وضعیت، مطالبات جنبش تبدیل به نهادهایی در جامعه می‌شوند.

 در آینده، خواسته‌های جنبش سبز می‌تواند رشد کند و تعمیق شود، حتی ممکن است کاملا دگرگون شود. اگر جنبش و رهبران و بازیگران آن درجا زده و نتوانند هم‌پای این خواسته‌های جدید پیش بیایند، جنبش سبز را بایستی تمام شده تلقی کرد. ولی اگر این دگرگونی در همان مسیر سابق باشد و رهبران و بازیگران آن بتوانند درجا نزده و بلکه هم‌پای این خواسته‌های جدید پیش بیایند، باز جنبش زنده است، هرچند تغییر شکل یافته باشد.

 چرا گردانندگان حکومت و به ویژه آقای خامنه‌ای از یک‌سو مدعی زوال “فتنه” (جنبش سبز) هستند و از سوی دیگر از برآمد آن وجشت دارند؟

دو گروه، مدعی پایان یافتن جنبش سبز هستند، یک گروه کسانی هستند که از جهت مفهومی، نگرشی دیگر به جنبش دارند؛ یا فقط به همان «عامل موجده» توجه می‌کنند و آن را اتمام یافته تلقی می‌کنند بدون آن‌که به «عامل مُبقیه» توجه کنند که هم‌چنان تداوم دارد، و یا این‌که زندگی و حیات یک جنبش را فقط به تحرکات اعتراضی بیرونی آن و مخصوصاً در شکل تظاهرات خیابانی می‌دانند؛ اینان حق دارند که بر مبنای این تعریف مفهومی، پایان جنبش را اعلام کنند زیرا اکنون جنبش از چنین تحرک اعتراضی بیرونی برخوردار نیست.

گروه دوم از کسانی که مدعی زوال جنبش سبز هستند، بخش‌هایی از حاکمیت هستند که چنین تصویری از جنبش سبز ندارند و در ضمیر خویش چنین باوری ندارند، بلکه جنبش را هم‌چنان زنده می‌دانند، این رجزخوانی‌ها را برای تقویت روحیه‌ی هواداران خویش و تضعیف روحیه‌ی هواداران جنبش سبز انجام می‌دهند. این گروه، هم‌چنان نگران سر برآوردن مجدد جنبش هستند. اگر چنین نگرانی نداشتند فضا را بازتر و رهبران در حصر و زندانیان سیاسی را آزاد می‌کردند. در حالی‌که هم‌اکنون از مجوز دادن به اجتماعاتی مثل روز کارگر نیز پرهیز می‌کنند. زیرا به خوبی متوجه شده‌اند که مطالبات انباشته شده‌ی جامعه، دنبال مفرّی می‌گردد تا خودش را بیان کند.

 برخی از مجادلات روزهای اخیر در مورد مسائل اجتماعی از قبیل بهشت بردن مردم، حجاب و… نیز در همین راستا قابل ارزیابی هست. این تفاوت نگرش‌ها نسبت به شیوه‌های زندگی، ساختگی و تصنعی نیست، بلکه واقعی هست و طرفین دو دیدگاه متضادی نسبت به این مسائل اجتماعی دارند، ولی تحمل این مسائل در حد کنونی توسط حاکمیت و حتی دامن زدن به آن توسط بخش‌هایی از حاکمیت، می‌تواند بازکردن منفذی باشد تا خواسته‌های اجتماعی طرح گردد. ولی طرح خواسته‌های سیاسی از چنین شانس و فرصتی برخوردار نیست زیرا نگرانی از این‌که این خواسته‌ها موجب احیای جنبش سبز شود، هم‌چنان وجود دارد.

 روزی که این نگرانی‌ها برای حاکمیت برطرف شد، پایان جنبش سبز است؛ آن روز یا جنبش به خواسته‌هایش رسیده است، یا این‌که مردم به هر دلیلی، به امور دیگری مشغول شده‌اند و دغدغه‌های‌شان متفاوت شده است، باز در این صورت جنبش تمام شده است. اما شرایط کنونی این‌گونه نیست.

 

تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد, ۱۳۹۳ ۷:۲۷ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

تکثرگرایی و کثرت گرایی مردم ایران قبل و بعد از انقلاب (قسمت سوم)

سخنی با تحریمی‌ها و گپی با چپ ضدامپریالیست مدافع جلیلی!

ریاست‌جمهوری در غیاب جمهور مردم؟

بر تحریم در دور دوم اصرار دارم اما …

چرا جریان افراط‌گرا و جبهۀ پایداری می‌کوشند قوۀ مجریه را تسخیر کنند؟

هشدار سازمان حقوق بشر ایران در مورد موج جدید اعدام‌ها پس از انتخابات ریاست جمهوری