درحدود یک دهه قبل، جنبش دانشجوئى بعد ازسالها خاموشى دوباره با سازماندهى و سیمایى جدید و با رهبرانى تغییریافته، وارد فعالیت سیاسى- اجتماعى درجامعه دانشگاهى شد. جوانان این دهه، نیرویى بودند که با حکومت ایدئولوژیک و اسلامى ایران هماهنگى وهمراهى نداشتند. آنان به یک عبارت مطالبات غیردینى و این دنیایى داشتند و براى امروزى زیستن خواهان آزادىهاى وسیع اجتماعى بودند. وجود اینترنت و دسترسى به ارتباط با جهان خارج باعث گردید که آنان بیش ازهردورهاى از خطقرمزهاى حکومت اسلامى بگذرند. در اواخر دهه شصت با پایان جنگ، طرح بازسازى کشور و گسترش دانشگاهها رفته رفته مطالبات نسل جوان درجامعه گسترش یافت. خواستهها و انتظارات جوانان باعث افزایش فشار به حکومت وقت گردید و بدین ترتیب حکومتیان مجبورشدند فضاهاى محدودى را براى جوانان بهوجود آورند. دانشجویان، محافل و تشکلهاى دانشجوئى از فرصت ایجاد شده به اشکال گوناگون براى طرح خواستههاى خود استفاده کردند.
دفتر تحکیم وحدت بعد ازسالها دورى و در حاشیه ماندن به صحنه فعالیت سیاسى و اجتماعى در دانشگاه روى آورد. در واقع درسطح دانشگاههاى کشور جز دفتر تحکیم وحدت هیچ تشکل یا محفل دیگر دانشجوئى، اجازه فعالیت نداشت و حکومت به شدت جریانات دگراندیش دانشجوئى را سرکوب مىکرد. اما محافلى از دانشجویان چپ و سکولار به فعالیت مخفى و نیمهعلنى در بعضى از دانشگاهها، مىپرداختند. با این حال در آن مقطع تاثیرگذارترین و پرنفوذترین جریان متشکل و علنى در میان دانشجویان همانا تحکیمیان بودند. در اصل این تشکل سراسرى دانشجوئى به دلیل دارا بودن ساختار تشکیلاتى، دفاتر وامکانات وسیعى که توسط حکومت درسطح دانشگاهها در اختیارش گذاشته شده بود، مىتوانست همه گونه فعالیت و مانور را در چهارچوب ساختار حکومت انجام دهد.
درسال ۷۶ -١٣۷۵، این نیروى دانشجوئى توانست مهر رهبرى خود را بر فعالیتهاى دانشجوئى بزند. البته باید توجه داشت که با وجود حکومتى بودن دفتر تحکیم وحدت، به دلیل سالها در حاشیه ماندن، نگاه فعالان این تشکل به اسلام سیاسى، قدرت و جامعه مدنى بهویژه با آمدن نسلهاى جدید دانشجوئى به دانشگاه، تغییر کرده بود و آنان نسبتاً آمادگى تغییر در درون خود را داشتند. مىتوان بر اساس یک سرى فاکتورها مدعى شد که دفتر تحکیم وحدت سال هاى ۷۶-١٣۷۵ با دفتر تحکیم وحدت دهههاى گذشته متفاوت بوده است. بهعلاوه نسلهاى اولیه دفتر تحکیم وحدت از دانشگاهها خارج شده بودند و دیگر نسل جدید رهبرى تحکیم تجربه سفارتگیرى، همراهى مستقیم در سرکوب تشکلهاى دانشجوئى دگراندیش، ایدئولوژیک بودن و. .. را نداشت. در واقع رهبرى جدید با حمایت بخشى از حاکمیت، جهت ایجاد یکسرى اصلاحات در چارچوب ساختار جمهورى اسلامى وارد فعالیت گسترده سیاسى شد. اما خیلى زود با سرکوب دانشجویان در کوى دانشگاه تهران در ١٨ تیر ١٣۷٨ نسبت به ایجاد تغییرا ت در چارچوب ساختار حکومت به تردید افتاد. بدنه تشکلهاى دانشجوئى وابسته به دفتر تحکیم در سطح دانشگاهها به شدت تضعیف شد و رهبرى تحکیم هرچه بیشتر تحت فشار و انتقاد دانشجویان قرارگرفت. تشکل مذکور با همراهى و حمایت اصلاحطلبان حکومتى و دریافت انواع رانت از مجموعه حکومت فعالیت مىکرد و کنده شدن از چنین وضعیتى نیاز به زمان داشت. فشار بدنه دانشجوئى و فعالین انجمنهاى اسلامى در دانشگاههاى کشور و نیز تغییر مجدد رهبرى در تحکیم وحدت روند جدایى از حاکمیت را روز به روز گسترش داد. عدم پشتیبانى از کاندیداتورى خاتمى در دوره دوم ریاست جمهورى، عدم حمایت از تحصن نمایندگان مجلس ششم و سیاستهاى بعدى این تشکل، نقد قدرت و استقلالیابى را در درون دفتر تحکیم وحدت – طیف علامه هرچه بیشتر برجسته و تقویت کرد. همه فاکتورهاى فوق باعث گردید که حاکمیت در کل به این ارزیابى برسد که دیگر از نیروى جنبش دانشجوئى براى تقویت حاکمیت بهرهمند نخواهد شد و به این نتیجه رسید که با ایجاد موانع براى کاهش ارتباط دانشجویان با جامعه مدنى نقش و امکان تاثیرگذارى این نیروى موثراجتماعى را در جامعه هرچه بیشتر پایین بیاورد. براى زمینى کردن چنین سیاستى مىبایست به هرترتیبى که امکانپذیر است، دفتر تحکیم وحدت را از درون شکست. ارگانهاى اطلاعاتى و امنیتى حکومت در درون و بیرون دانشگاه با ایجاد تفرقه، انشعاب، تشکیل تشکلهای موازى وابسته به حکومت و سرکوب شدید فعالین تشکلهاى دانشجوئى روى آوردند و بدین ترتیب با این روش درفعالیت هاى دانشجوئى موانع بسیارى به وجود آوردند. فشار و سرکوب حکومت روند جدائى و استقلالخواهى جریانات دانشجوئى چون دفتر تحکیم وحدت را شدت داد. به جرات مىتوان گفت که دیگردردانشگاههاى سراسر کشور ما با جنبش دانشجوئى یا با تشکل سراسرى دانشجوئى که حکومتى باشند، مواجه نیستیم. جریانات دانشجوئى عموما در برنامهها و پروژههاى خود همواره از آزادى، دمکراسى، جمهوریت، حقوق بشر، لائیسیته، نقد واستقلال از قدرت حمایت همهجانبه مىکنند و این را هم حکومت خوب مىداند.
با آمدن احمدىنژاد به قدرت و صحبت از انقلاب فرهنگى دوم و افزایش تلاش براى تقویت و ایجاد تشکلهاى موازى دانشجوئى که از بسیجیان و عوامل سپاه تشکیل شده است همه و همه گویاى عدم موفقیت سیاستهاى دولت در بزرگترین و مهمترین نهاد آموزشى کشور محسوب مىشود.
درسالهاى اخیر حتى با تغییر نسلهاى دانشجوئى و نیز با تشدید سرکوب و فشاربر فعالین دانشجوئى، باز دولت جمهورى اسلامى نتوانسته نهادهاى دانشجوئى حکومتى را در درون دانشگاه گسترش دهد. در سالهاى اخیر، حاکمیت حتى با فشار و سرکوب دائم براى غیرسیاسى کردن و به سکوت کشاندن دانشگاه و دانشجویان باز امکان مقابله وسیع و همهجانبه با بدنه دانشجوئى که خواهان آزادىهاى اولیه اجتماعى براى امروزى زیستن را دارد، نمىتواند داشته باشد. نسل جوان امروز با ایدههاى عقبمانده و بنیادگراى احمدىنژاد کارى ندارد. حکومت با بازى و مانور در عرصههاى مختلف چون سیاستهاى هستهاى سعى کرده است که نیروى جوان را به سمت مواضع افراطى خود بکشاند. با این وجود در دانشگاه با این ترفند نتوانسته است دانشجویان را با خود همراه سازد و همچنان فاصله حکومت با دانشگاه افزایش مىیابد.
امروز دولت احمدىنژاد با تمام قدرت، نیروهاى سرکوبگر خود را دردانشگاهها به کارگرفته است تا بلکه صداى آزادىخواهى و استقلالطلبى را از دانشگاهها خاموش کند. در ماههاى اخیر نوک حمله نهادهاى بنیادگرا و متحجر رژیم و از جمله روحانیت، دولت و کل حاکمیت برعلیه نیروهاى سکولار که اکثریت دانشجویان را در درون دانشگاهها تشکیل مىدهند، متمرکز شده است.
امروز دانشجویان در سطح دانشگاههاى کشور مىبینند که ارگانهاى انتصابى با وظایفى جدید، برعلیه آنان در دانشگاهها وارد عمل مىشوند. فعالین دانشجوئى با تکیه به بدنه دانشجوئى نباید حکومت را در این عرصه راحت بگذارند. درون دانشگاه و استقلال آن یکى از موارد مهم و اساسى است که مجموعه فعالین دانشجوئى باید در مبارزه مشترک به آن تکیه کنند. زیرا دراینجا منافع دانشگاه به عنوان موضوع اصلى همه دانشگاهیان مطرح مىباشد. دوم ارتباط با دهها تشکل کوچک و بزرگ دانشجوئى در سطح دانشگاههاى کشور که درعرصههاى متفاوت سیاسى، صنفى، فرهنگى، اجتماعى، علمى، تخصصى، ورزشى، تفریحى، هنرى و غیره به صورت محدود و گسترده با امکانات کم و زیاد فعالیت مىکنند را باید هر چه بیشترگسترش داد. دانشجویان فعال باید ارتباط و پیوند خود را با چنین تشکلهایى افزایش دهند زیرا براى مقاومت و مقابله با توطئههاى دولت و دستگاههاى عریض امنیتى و اطلاعاتى، اقدام مشترک میان نحلههاى مختلف دانشجوئى مىتواند فشارها و آزار و اذیتها را کاهش دهد. در واقع اشتراک مساعى برسرخواستههاى حداقل دمکراتیک مىتواند از ضربهپذیرى وسیع نیروىهاى دانشجوئى جلوگیرى کند. پس دفاع از منافع عمومى دانشجویان باعث ایجاد تلاش در جهت همکاریهاى مشترک و عمومى مىشود. همه فاکتها گویاى این است که رژیم براى تابستان ترفندها و نقشههاى جدیدى براى فعالین دانشجوئى تدارک دیده است. راه مقابله با این توطئهها همصدا شدن هر چه بیشتر دانشجویان و فعالین تشکلهاى دانشجوئى بر سر یکسرى اصول و توافقات مشترک دمکراتیک حداقل که بشود بر اساس آن در سطح دانشگاهها اقدام و فعالیت عمومى انجام داد، مىباشد. براى ماندن و به جلو رفتن باید با هم بودن را هر چه بیشتر تجربه کرد.