احمدی نژاد و یارانش عملا از مذاکرات اتمی کنار گداشتە شدەاند. نتیجە انتخابات این دور مجلس نشان می دهد کە اعوان و انصار راە یافتە بە مجلس متعلق بە جناح رئیس جمهور، در مقایسە با یاران رهبر نظام در مقام اقلیت قرار گرفتەاند. علی لاریجانی در پاسخ به این پرسش که آیا مجلس مخالف اجرای فاز دوم هدفمندی یارانههاست، به خبرگزاری مهر گفتە: “… میخواهند از طریق تغییر قیمت حاملهای انرژی این کار انجام شود یعنی بنزین ۲ هزار تومان شود، گاز دو برابر شود و گازوئیل ۳ برابر شود. خب، قطعا مجلس روی این موضوع حساس است که تبدیل به اوج گرانی در کشور نشود.” به گفته برخی از مجلسیها و کارشناسان اقتصادی، طرح هدفمندسازی یارانهها به افزایش گرانی و تورم بیسابقه در ایران دامن زده است. از جمله الیاس نادران، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس گفتە کە قدرت خرید مردم ۴۰ درصد کاهش یافته است. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که خود از تشکلهای روحانیان جناح حاکم است در نامه ای خطاب به محمود احمدی نژاد از “موج نسبتا عظیم گرانی” ابراز نگرانی کرده و نوشتەاند کە “طی چند ماهه اخیر موج نسبتا عظیمی از گرانی متوجه کالاهای اصلی و مورد نیاز مردم شده و مشکلات و نارضایتی در حد گستردهای را به وجود آورده است.” روزنامه شرق نیز از نگرانی مراجع از موج گرانی خبر دادە است. این روزنامه از شکل گرفتن جبهه گسترده ای از مردم و کارشناسان تا مراجع قم و حوزهها و نمایندگان مجلس علیه گرانی سخن بە میان آوردە است. و سرانجام این کە فرماندە کل سپاە پاسداران، سرلشکر محمد علی جعفری، گفتە کە “دولت نتوانستە بە انتظارات مقام رهبری پاسخ دهد”. اگر تمام فاکتهای بالا را بر اساس کرونولوژیکی (خطی) دستەبندی کنیم (چنان کە بر اساس خود واقعیت نیز دستەبندی شدە است)، می بینیم کە ابتدا اعتراض مجلسیان، روحانیون و مراجع بالا می آید، و بعد در نهایت سخنان فرماندە کل سپاە. یعنی در واقع فرماندە سپاە بە شیوەای غیرمستقیم بر روی فاکتهای اعتراضی موجود می ایستد، و بدون ارجاع دادن مستقیم بە آنان، آدرس می دهد کە اگر رهبر ناراضی است علتش همین وضعیت موجود کشور می باشد (تو گویی رهبر را از ابتدا از فلسفە وجودی احمدی نژاد خبری نبودە است)، و بدین ترتیب اعتراضات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بە وضع موجود، بە یک اعتراض امنیتی از طریق یک مقام نظامی و امنیتی فرامی روید، و بدین شیوە این تصور القا می شود کە در سال آخر زمامداری احمدی نژاد بە عنوان رئیس جمهور و گردانندە قوە اجرائیە کشور، قرار است کە روند بە زیر کشیدن وی و یا حذف وی در آیندە از دالانهای امنیتی نیز عبور کند. اگر بە کل این مجموعە، سکوت خود رهبری نظام در مورد این اعتراضات و سخنان انتقادی را نیز اضافە کنیم، آنگاە تصویر القا شدە بە تصویری بیشتر حقیقی فرامی روید، و بدین ترتیب ما را در آستانە منظرە بە مراتب واضحتری از آنچە کە قرار است در آیندە در مورد احمدی نژاد و یاران وی صورت بگیرد، رهنمون می شود. ولی احمدی نژاد نیز قرار نیست کە راحت عقب بنشیند. تسلط بر قوە اجرائیە و داشتن نفوذ در ارگانهایی مانند سپاە و قوە مقننە، امکاناتی هستند کە در اختیار وی قرار دارند، و بی گمان سعی وی بر آن خواهد بود کە در ماه های پیش رو از آنان در پیشبرد برنامەهای خود استفادە بهینە بکند. احمدی نژاد و تفکر وی کە همانا ایجاد سیستمی مذهبی اما بدون وجود روحانیون، نزدیکی بە غرب از طریق آزادسازی اقتصادی و برپایی سیستمی دیکتاتوری (همانند عربستان سعودی) بود، بیگمان از طریق عملی کردن بیشتر برنامەهای خود، مقاومت سختی را پیش خواهد برد، و در این مرحلە اجرا مرحلە دوم هدفمند کردن یارانەها، دارای نقش کلیدی خواهد بود. اما حتی اگر احمدی نژاد موفق بە تحمیل خواستهای خود در این مورد بە مجلس نیز بشود، این امر تداوم سیاسی وجود وی را بە عنوان جریانی دستە اول در سلسلە مراتب قدرت تضمین نخواهد کرد. ضعف حضور در مجلس آیندە و از دست دادن جناح سنتی جامعە کە در ابتدا در مصاف با اصلاح طلبان پشتیبان وی بودند، و نیز از دست دادن پشتیبانی بیت رهبری، این عدم ضمانت را بیش از پیش تقویت می کند. ظاهرا تمام فاکتها نشان می دهند کە وظیفە احمدی نژاد کە همانا بە عقب راندن اصلاح طلبان، پیشبرد مناقشە بر سر برنامە اتمی با غرب، بستن بیشتر فضای سیاسی و فرهنگی کشور، و آزادسازی اقتصادی برای نزدیکی بە استانداردهای جهانی بازار بە شیوە خود بودە است، رو بە مراحل آخر خود دارد. سخنان فرماندە سپاە در این مورد کە دولت نتوانستە است بە انتظارات رهبر جواب دهد، تنها در مواردی از جملە در تلاش جناح احمدی نژاد برای پی افکندن قرائتی دیگر از نقش امام زمان می تواند صادق باشد و نە در کلیت آن. پروندە احمدی نژاد در اساس و در کلیت خود مورد تائید خامنەای است، اما در مواردی نە. و درست همین موارد اند کە ضرورت تغییر وی و جایگزینی فردی دیگر را می طلبند. فردی کە نتیجە کارهای سیاسی و اقتصادی احمدی نژاد را سر و سامان بخشد. شاید در مقایسەای نە چندان مطلوب بتوان گفت کە جامعە ایران احتیاج بە اوبامایی بعد از بوش دارد، و رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران نیز این را دریافتە است.