هدفتان از وحدت چیست؟
من قبل از پاسخ دادن به سوالات مایلم از زحمت و تلاشهای بی وقفه و صبورانه و اندیشمندانه همه رفقایی که در این مدت هدایت پروژه وحدت را به رغم دشواریهای بسیاری که در این مسیر قرار داشت به عهده داشتند و آن را پیش برده اند به سهم خود تشکر کنم و به آنها خسته نباشید بگویم.
طبعیتا هدف وحدت پایان دادن به پراکندگی بخشی از نیروهای چپ و بویژه آن طیف هایی ازچپ است که دیدگاه ها و اهداف همسویی با هم دارند و به تبع آن می توانند در یک سازمان واحد حزبی امکاناتشان را متمرکز وحول برنامه مشترکی فعالیت کنند تا فعالیت هایی را که می کنند، بازده بهتری داشته باشد. نیروی چپ در مقاطعی از تاریخ معاصر ایران به رغم این که همواره از طرف رژیم های دیکتاتوری و استبدادی تحت پیگرد و سرکوب های شدید قرار داشته معهذا در توسعه و پیشرفت اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ایران نقش کم نظیری داشته و از خود تاثیرات ماندگاری در عرصه های مختلف بجا نهاده و اگرتحت پیگرد نبود مطمئنا کارنامه به مراتب بهتری می توانست داشته باشد و در آن صورت وضع ما و کشورمان بهتر از امروز بود. پایگاه چپ هم اکنون نیز در جامعه گسترده و طی دهه گذشته نیز گسترده تر شده و تبلیغات فوق العاده رژیم و نیروهای سرمایه داری برای از بین بردن نفوذ چپ و اندیشه چپ و کشتار وسیع کادرهای کارآمد و مبارز چپ هم نتوانسته نفوذ چپ و اندیشه چپ و سوسیالیستی را از میان بردارد. زمینه رشد چپ درآینده نیز بیش از گذشته وجود دارد. با این همه اما چپ پراکنده است. این پراکندگی و تفرقه باعث تضعیف چپ و مانع استفاده از همه ظرفیت ها و توانایی های بالقوه آن در جامعه شده است. تاثیرگذاری این نیرو بر رویدادهای سیاسی و اجتماعی کاهش یافته و حکومت و احزاب دست راستی و واپسگرا صحنه گردان و میداندار امور شده اند و نتیجه آن شده که الان در کشور می بینیم. طبعا وحدت نیروی چپ و حتی بخشی از آن برای تغییر اوضاع در جهت مثبت نمیتواند بی تاثیر باشد و هرچه این وحدت پردامنه تر باشد بهمان نسبت تاثیراتش هم می تواند بیشتر باشد. پایگاه اجتماعی چپ هم از این پراکندگی در رنج و ناراضی است و مایل به ادامه آن نیست.
پیوند این پروژه با دفاع ازحقوق کارگران و مزد بگیران چیست؟
بقول معروف آدم و عالم می دانند که یکی از نیرویی که همواره بطور پیگیر از حق و حقوق کارگران و مزدبگیران و تهی دستان شهر و روستا و عدالت و برابری دفاع و برای آن مبارزه کرده و می کند و تاوان های سنگینی را بخاطر آن متحمل شده اند احزاب و سازمان های سوسیالیستی و چپ و تشکل های سندیکایی و شورایی هستند. تمام قوانین رفاهی و اجتماعی و حق و حقوقی که کارگران به دست آورده اند محصول مبارزات کارگران و نتیجه فعالیت احزاب و اتحادیه هایی هستند که این مبارزات را سازماندهی و هدفمند نموده اند.
احزاب سرمایه داری و دست راستی حکومتی اما بر خلاف احزاب چپ همواره در تلاش بوده اند از طرق مختلف منجمله قدرت دولتی و سرکوب سازمان های کارگری مانع بهبود حق و حقوق و شرایط کاری و اجتماعی کارگران شوند و در مواقعی نیز برای کاهش نفوذ سازمان های کارگری اگر مجبور به دادن امتیازات کمی به کارگران شده اند پس از سرکوب و تضعیف چپ سعی کرده اند امتیازاتی را که داده اند به همراه دست آوردهایی که نتیجه مبارزات خود سازمان های کارگری و چپ است را پس بگیرند. در زمان قبل از انقلاب در دهه ۱۳٢٠، و در سالهای پس از انقلاب، چنین کنش و واکنش هایی مشاهده شده اند. در ابتدای کار جمهوری اسلامی، که احزاب و سازمان های سیاسی و سندیکایی و شورایی نیرومند بودند، احزاب و سازمان های حکومتی و سرمایه داری، برای درهم شکستن مبارزات مطالباتی کارگران و زحمت کشان در کنار پیشبرد سرکوب سازمان یافته جنبش چپ و محو فرصت حضور علنی آن ها، شعارهای عدالت خواهانه هم می دادند و مجبور شدند در قانون کار تغییراتی ولو اندک به سود کارگران هم بدهند. ولی به محض این که سازمان ها و احزاب چپ و دیگر نیروهای دمکراتیک و ترقی خواه را سرکوب و پراکنده کردند تلاش نمودند همان امتیازات محدود را به همراه دستآوردهای گذشته جنبش چپ و کارگری پس بگیرند و کامیابی هایی هم تا کنون به دست آورده اند. به نظر من یکی از دلایل عمده پایمال سازی فزاینده حقوق کار توسط دولت های مختلف جمهوری اسلامی وگسترش بی عدالتی، پراکندگی نیروهای چپ است. تجربیات تاریخی نیز نشان داده که چپ هرگاه سازمان یافته تر و کم تفرقه تر در جامعه حضور داشته و فضای جامعه جوری بوده که توانسته در صحنه حضور داشته باشد، دستآوردها و تاثیرات بیشتری در تمام عرصه ها داشته است. از همین روی کامیابی در به ثمر رساندن پروژه وحدت چپ، نه فقط برای کارگران و عموم مزدبگیران یدی و فکری، بلکه برای همه گروه های تحت ستم جامعه و برای پیشرفت و توسعه عادلانه و کارآمد و مبارزه علیه استبداد و بی عدالتی حائز اهمیت است و هرچه چپ متحدانه تر و سازمان یافته تر عمل کند می تواند در تحولات جامعه نقش بیشتری ایفا کند.
چگونه می توان نقش و نفوذ فعالین جنبش کارگری را در این پروژه تامین کرد؟
تا حدی که من خبر دارم عده ای از فعالین جنبش کارگری از ابتدا از این پروژه استقبال کرده اند. البته بعضا نیز از پیشرفت کند پروژه انتقاد دارند و خیلی از اختلافاتی را که در این روند پیش آمد و باعث کندی پیشرفت کار شد، کم اهمیت و غیر ضروری می دانند. آنها در عمل در متن مبارزه و جامعه قرار دارند و به همین خاطر اهمیت قضیه را بیشتر درک می کنند. کلا گرایش به وحدت خواهی و طرد تفرقه و پراکندگی در میان سازمان های چپ و سوسیالیستی بین فعالین کارگری بسیار بالاست. و این به دلیل آن است که خیلی هایشان اثر ناخوشایند این پراکندگی را در کار و زندگی روزمره شان در غیبت یک چپ منسجم و فراگیر تجربه کرده اند. بر اساس شناختی که من در این ارتباط پیدا کرده ام می توانم ادعا کنم که خود آنها قبل از این که این پروژه کلید بخورد، شروع به همکاری و نزدیکی و انجام کارهای مشترک کردند و این همکاری و نزدیکی خوشبختانه در حال رشد است و دامنه آن گسترده تر از ترکیب کنونی پروژه است. بعبارتی فعالین کارگری خودشان در این زمینه پیشگام بوده اند. بهمین جهت من در مورد استقبال از پروژه نه تنها در میان فعالین جنبش کارگری بلکه سایر جنبش های دمکراتیک و ترقی خواه و منفردین چپ و عدالت خواه خوشبین هستم و فکر می کنم این نیاز را آنها حتا بیش از ما درک می کنند. حمایت پیگیرانه از مطالبات و مبارزات کارگران و مزدبگیران و تهی دستان شهر و روستا و تدوین برنامه های که متضمن تامین حقوق زحمت کشان و در راستای عدالت اجتماعی باشد، علاوه بر سوسیالیست ها، چپ های غیر سوسیالیست و همه عدالت خواهان مترقی و آزادیخواه را هم می تواند در عرصه های زیادی با هم همسو کند و هژمونی و یکه تازی نئولیبرالیسم اقتصادی را بمرور مانع شود. کار مهم دیگری که پس از انجام وحدت باید بشود، در وحله اول تلاش بی وقفه حزب جدید برای ایجاد جبهه مشترک چپ حول مطالبات بسیاری است که در میان گرایشات مختلف چپ وجود دارد. حمایت از مبارزات و مطالبات کارگران و تلاش برای برنامه محور کردن فعالیت های کارگری با استفاده از تجربیات خود فعالین کارگری و اطلاع رسانی مرتب از روند و اهداف پروژه چنانچه آنها خواست هایشان را در پروژه و برنامه حزب آتی منعکس ببینند و مطمئن شوند که در حزب اراده قوی برای پیش بردشان وجود دارد، حتما می تواند در این راه مفید و موثر باشد. برای کارگران و فعالین کارگری مهم این است که در عمل ببینند احزاب چپ تا چه حد بطور عملی از مطالبات و مبارزات روزمره و بلند مدتشان حمایت می کنند.
اصلی ترین مطالبات و خواست های کارگران و مزدبگیران و تهی دستان شهر و روستا در شرایط کنونی چیست؟
به لحاظ این که طی دو دهه گذشته قوانین کار و تامین اجتماعی توسط دولت مورد تعرض قرار داشته و حتی به خواسته های بدیهی کارگران توجه نشده، انبوهی از مطالبات پاسخ نگرفته به تدریج روی هم انباشته شده اند. ایجاد اشتغال، افزایش دستمزد متناسب با هزینه های واقعی زندگی، پرداخت منظم و به موقع دستمزدها، پذیرش حق تشکل سندیکایی مستقل و حق اعتصاب، ممنوعیت پیگرد فعالین سندیکایی، ممنوعیت قرارداد های کاری موقت در مشاغلی که ماهیت مستمر دارند، اجرای قانون کار در همه مراکز کاری، پرداخت حقوق دوران بیکاری، وضع محدودیت قانونی برای جلوگیری از اخراج و تامین امنیت شغلی کارگران، رعایت اصول ایمنی و بهداشت حرفه ای در محل های کار، اجرای درست مقررات بیمه ای و تامین اجتماعی و اجرا و رعایت مقاوله نامه های بنیادین سازمان بین المللی کار، عمدە ترین و عمومی ترین مطالبات صنفی کارگران هستند که در جریان اعتصابات و اعتراضات کارگران به کرات مطرح شده اند. متاسفانه وضعیت تهی دستان در روستاها به مراتب بدتر از کارگران در شهر هاست. عمده ترین مشکل آنان نداشتن کار و درآمد است. همین مشکل سبب مهاجرت ناخواسته و اسکان اغلب شان در حاشیه شهرها و نوعی محرومیت مضاعف از حداقل های زندگی شدە است.
همسویی و همگرایی سوسیالیست ها، چپ های غیر سوسیالیست و همه عدالت خواهان مترقی و آزادیخواه را چگونه می توان تقویت و تامین کرد؟
همسویی هایی عملی بین این جریانات بدون این که نتیجه یک توافق رسمی از پیش اندیشیده شدە باشد حول برخی مسایل تا حدودی در عمل صورت می گیرد. بعنوان مثال در ارتباط با اعتراضاتی که در مخالفت با لایحه تغییر قانون کار در سال گذشته صورت گرفت، شاهد نوعی همگرایی بین عناصری از نیروهای مورد اشارە شما بودیم. بیانیه ۴۶٣ نفر اخیر با درخواست پس گرفته شدن “طرح کارورزی” منتشر شد، نمونه دیگری از این همسویی هاست. در ارتباط با مسئله کودکان خیابانی، زندانیان سیاسی، تعرضاتی مانند اسید پاشی به زنان، مخالفت با اعدام و بویژە اعدام مجرمینی که در هنگام ارتکاب جرم نابالغ بوده اند، در رابطه با محیط زیست، واکنش نسبت به بی عدالتی و فقر کارهایی انجام شدە و می شود، که از کارگر و معلم گرفته تا اقتصاد دان، کارگردان و هنرمند سینما، نویسندە و روزنامه نگار و وکیل دادگستری در آنها مشارکت داشته و بسیاری از آنان بهای گزافی برای تلاشهای عدالت خواهانه اشان پرداخت کرده اند. در میان این ها هم چپ های سوسیالیست و کمونیست وجود دارد، و هم عدالت پژوهان غیر سوسیالیست. از طریق تجربه خود این افراد و حرکت ها حول اقدامات مشابه می شود این همگرایی ها را به نحوی که هزینه زیادی برای کسی نداشته باشد تقویت و گسترش داد. نظر به فقر و بی عدالتی های بسیاری که در جامعه بوجود آورده اند و عواقب و ناهنجاری های زیادی که به این خاطر برای میلیون ها شهروند ایجاد شده، زمینه مادی و ذهنی لازم برای همسویی های بیشتر طیف های مختلف عدالت خواە حول برنامه هایی متناسب با شرایط و سطح آمادگی ها فراهم است. وجود یک حزب چپ دمکراتیک معتقد و پایبند به مطالبات عمومی جنبش باید بتواند با استفادە از تجربیات خود مردم برای جنبش در زمینه های مختلف در هر مرحله ای برنامه کارآمد تدوین کند.
——————
* این گفتگو توسط نادر عصاره صورت گرفته است.