گونتر گراس نویسنده برجسته آلمان امروز صبح در سن ٨۷ سالگی در بیمارستانی در لوبک درگذشت. گراس یکی از مشهورترین نویسندگان آلمان بود که بمثابه وجدان اجتماعی و انسانی جامعه آلمان همواره در روندهای جاری آلمان نقش ویژه خود را ایفا می کرد. او که در سال ۷۱۹۲ در شهر دانسگ (گدانسگ امروزی) بدنیا آمده بود، علاوه بر نویسندگی، در عرصه های شاعری، نمایشنامه نویسی، نقاشی، هیکل تراشی نیز از استعداد زیادی برخوردار بود؛ او اکثر نقاشی ها و طرح های کتابهای خود را، خود می کشید.
گونتر گراس در سال ۱۹۹۹ جایزه نوبل ادبیات را به خاطر مجموعه آثار خود دریافت کرد او از بزرگترین نویسندگان آلمانیزبان پس از جنگ جهانی دوم به شمار میرود. آکادمی نوبل، رمان «طبل حلبی» او را «تولد دوباره رمان آلمانی در قرن بیستم» نامیده بود.
لازم به یادآوریست که از میان آثار به چاپ رسیده گراس، «طبل حلبی» از برجستگی زیادی برخوردارست؛ این رمان که بسال ۱۹۵۹ منتشر شده است، تاریخ آلمان در نیمه نخست قرن بیست و سالهای میان دو جنگ جهانی را از رهگذر داستان زندگی پسری به نام اسکار روایت میکند که با مشاهده دنیای بزرگسالان، از سه سالگی تصمیم می گیرد دیگر بزرگ نشود و به همان قد و اندازه یک کودک باقی بماند. در نتیجه در همان قد و قوارهٔ کودکی باقی میماند. اما از نظر فکری رشد میکند. افراد دور و بر این پسر او را کودک میانگارند در حالی که او همه چیز را می بیند و درک میکند و هر جا که بتواند از تواناییهای ویژه ای که دارد، برای مسخره کردن دیگران و تغییر شرایط موجود استفاده میکند. رمان بازگو کننده جامعه دوران جنگ آلمان است که با زاویه ای انتقادی «ناسیونالیسم هیتلری» را زیر ضرب گرفته است. گراس اعتقاد داشت: «من متعلق به نسلی بودم که در زیر سلطه ناسیونال سوسیالیسم رشد کرد و کور بود. این نسل نه تنها گمراه شده بود بلکه به خودش اجازه داده بود که گمراه شود.»
رمان «طبل حلبی» که به سبک رئالیسم جادوئی نوشته شده است، مملو از تصویر پردازیهای بدیع، زبان ادبی بسیار غنی، خیال پردازیهای پر شور و طنز اجتماعی و سیاسی بسیار قوی می باشد. بعدها، از این رمان فیلم بسیار زیبائی ساخته شد که برنده جایزه نخل طلائی کن سال ۱۹۷۹ و جایزه بین المللی اسکار (بهترین فیلم غیرانگلیسی) سال ۱۹٨۰ شد.
گونتر گراس وجدان بیدار جامعه آلمان و به عبارتی جامعه جهانی بود؛ جمله مشهور وی که در مصاحبه ای برزبان آورد: “نویسنده فقط نویسنده نیست، او در عین حال شهروند و تبعه کشور خود است”. شهره عام و خاص است. در مصاحبهای از همکاران جوان خود خواست که در سیاست دخالت کنند. او در گفتوگو با هفتهنامه “اشپیگل” از نویسندگان جوان آلمان به خاطر دوری از زندگی سیاسی جامعه برای رسیدن به “راحتطلبی” و آسایش شخصی، به شدت انتقاد کرد. او خود هرگز حقیقت را فدای هیچ چیز دیگر نکرد. در عین حال که سالهای مدیدی تبلیغ کننده حزب سوسیال دموکرات آلمان بود، هرجا همین حزب قدمی اشتباه می گذاشت، گراس با انتقادی به موقع سد راه آن می شد. با وجود اینکه سالها با «ویلی برانت» صدر برجسته حزب سوسیال دموکرات و تمام سران آن، دوستی بسیار نزدیکی داشت، از سیاستهای سازشکارانه حزب برای دستیابی به قدرت، از مماشات آن در مسائل بسیار جدی مثل حقوق اقلیتها و همچنین حقوق پناهندگان و مهاجرین انتقاد می کرد. در سال ۱۹۹۴ در همین ارتباط و با عنوان اینکه چنین سیاستی غیرمسئولانه و باج دهی به جناح راست می باشد، از حزب استعفاء داد. گونتر گراس که همیشه یکی از الگوهای سوسیال دموکراسی آلمان شناخته می شد، هرگز سیاست اطاعت کورکورانه را قبول نداشت و همواره کوشش داشت پلی مناسب بین مرام سیاسی، اخلاق اجتماعی و وجدان انسانی برقرار کند و در این راه از هیچ خطری واهمه نداشت. او معتقد بود: «در این دنیا چیزهایی هست که هر قدر مقدس باشند انسان حق ندارد به آنها نپردازد.» او روشنفکری سرکش بود که همواره حرفی برای گفتن داشت.
کلن ٢۵ فروردین ١٣٩۴