شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۸

شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۸

خطاب به آیت الله سید علی خامنه ای: آیا دعوت به اندیشیدن و عقلانیت و نقد رهبری دادگاه می خواهد؟
به زبان مارتین لوتر کینگ، من از جنس افراد مدافع «صلح ایجابی» هستم تا طرفداران «صلح سلبی» که نصیحت می‌کنند تنش‌ها را آشکار نکنید تا زمان مناسب برسد. من با...
۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: مصطفی مهرآیین
نویسنده: مصطفی مهرآیین
اتحادیه سراسری کارگری ال-او (LO) تحریم اقتصادی اسرائیل را تصویب کرد
قطعنامه خواستار آن است که دولت، شرکت‌ها و نهادهای مالی نروژ، از هرگونه سرمایه‌گذاری یا تجارت با شرکت‌هایی که به تداوم اشغال فلسطین کمک می‌کنند، خودداری کنند. به طور خاص...
۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
گرامی باد یاد ده‌ها میلیون پیکارگر علیه فاشیسم!
هشتاد سال پس از پیروزی بر فاشیسم در شرایطی که راست‌گرایی افراطی و نژادپرستی، بیگانه‌ستیزی در بسیاری کشورها دوباره سربرآورده‌ و جنگ‌های تازه یکی پس از دیگری شعله‌ور می‌شوند،گرامی‌داشت یاد...
۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
سیمون دو بووار: فیلسوف آزادی و پیشگام فمینیسم مدرن
دوبووار در کتاب “جنس دوم” نشان می‌دهد که «زن» به عنوان یک «دیگری» در برابر «مرد» تعریف شده است، نه به عنوان موجودی مستقل. او می‌گوید زنان در طول تاریخ،...
۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
گسترش اشغالگری در سرزمین‌های فلسطین؛ تداوم نسل‌کشی زیرسایه سکوت جهانی
آیا نهاد های بین المللی که حتی در برابر یک حکم رسمی، مستند و بی‌سابقه ناتوان از اجرای عدالت می باشند، مشروعیت خود را از دست نمی دهند و در...
۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
ماه مه با عطر بهار میاید
سر می کشند خیزابها، از پیِ موجها، شعله های مواج راه افتادند، هوا آتش می گیرد، آب هم در آتش می سوزد، ققنوس…، از حریق و باد می گذرد.....
۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی
در پاسخ به نکاتی از اطلاعیه‌ی سازمان مجاهدین خلق ایران
بهزاد کریمی: گزینش چنین زبانی و امضای پای «اطلاعیه»، رفتاری متفاوت با هنجار تاکنونی این سازمان در قبال غیر خود به تماشا می‌نهد و سایبانی است بر سلامت فضای گفتگو،...
۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی

در چهل و پنجمین سال‌گرد کشتار تپه‌های اوین

از آن جایی که پیش از من عزیز در آن سلول بود.، به یقین نوشتهٔ مزبور از عزیز بود، هر چند من هیچ‌گاه نفهمیدم که آیا سراینده‌اش شخص دیگری بوده است و یا خود عزیز عزیز من. اما همین شعر که نشان شخصیت پاک، پرشور و مبارز عزیز سرمدی را در خود داشت در روزهای دهشتناک سلول به من انگیزه و توان پای‌داری می‌داد:
می‌شکفد غنچهٔ سپید سحری بر فراز قله‌های سرکش دور،
می‌تراود عطر جان‌پرور او بر دست‌های سرد و نمور،
می‌سراید نغمه‌ها بلبل شوریدهٔ کوه،
می‌نشاند خنده‌ها بر لب گل‌های بهار.

«… در این محکمه اعلام می‌کنم آن کسی که باید نسبت به حقانیت من و حتی نسبت به رأی این محکمه داوری کند، ملت ایران است. به نظر من هیچ نظری، هیچ مساعدتی و حتی هیچ هم‌دردی برای من ارزش ندارد، اگر ملت ایران حقانیت مرا تصدیق و تأیید نکند. وای بر من و وای بر هر کس دیگری اگر قدر و قیمت و حقانیت ملت ایران را دست کم بگیرد. وای بر کسی که ملت ایران را بی سروپا بخواند. من آن قدر برای مردم وطن خود احترام قائل‌ام که در طول زندگی خود عشق و علاقه خود را نسبت به ملت ایران و منافع ومصالح آن نشان داده‌ام. من هیچ گاه از هیچ مرجع و مقام و کشور خارجی برای تأمین مصالح ایران الهام نگرفته‌ام. حتی در همین پروندهٔ موجود، علیرغم عدم حسن نیت تنظیم‌کنندگان آن، این عشق و محبت به ملت ایران از لابه لای سطور و کلمات آن آشکار است.»

از سخنان بیژن جزنی در دادگاه (۱۳۴۷.۱۰.۱۰ )


« … ‎من اگر از این که دیوارها و سال‌ها بین من و این مردم فاصله می‌اندازد، متأسفم، ولی سرفرازم که بهخاطر عشق به این مردم زحمت‌کش و نجیب و به خاطر نگرانی عمیق برای سرنوشت و آیندهٔ آن‌هاست که این دوری به من تحمیل می‌گردد.

چه اکنون و چه بعد از این، یک امر به عنوان نیت مـن و به عنـوان نیت مقدسم و به عنـوان راه‌نمـای مـن در کارهـای سیاسـی و اجتماعی مطرح بوده و خواهد بود و آن آزادی و سعادت وطنم، سرافرازی و خوش‌بختی مردم زحمت‌کش و رنج‌دیده‌ای است که به نام ملت ایران خوانده می‌شود. من به عنوان یک ایرانی و به عنوان یک روشن‌فکر ایرانی به خود حـق مـی‌دهـم و خـود را موظـف می‌دانم که با علاقه‌مندی و دل‌سوزی و بـا احسـاس مسـئولیت عمیق نسبت به سرنوشـت ملـتم و نسـبت به حیـات سیاسـی و اجتماعی میهنم رفتار کنم و در این راه تمام ملاحظات و منافع حقیر شخصی را کنار گذاشته‌ام، زیرا می‌کوشـم شایسـتهٔ آن باشم که ملتم مرا فرزند وفادار و خدمت‌گذار خود بداند.

از دفاعیه حسن ضیاء ظریفی در دادگاه

یک خاطره
آخرین جملهٔ بیژن هیچ گاه از خاطرم محو نمی‌شود، تقریباً همهٔ افراد کادر و شناخته‌شدهٔ فدایی زندانی در قصر را با ماشینی به اوین منتقل کرده بودند. ما در رخت‌کن در حال در آوردن لباس‌های خود و پوشیدن لباس خاکستری زندانیان اوین بودیم. بیژن که در کنار من شلوار عوض می‌کرد، برگشت و به من گفت، این دفعه موضوعی جدی در کار است (شاید عین کلمان بیژن این نبوده باشد، اما همین مضمون را با من در میان گذاشت).

ماهی پیش‌تر از آن، ۴۰ روزی را در زندان کمیتهٔ مشترک با بیژن هم‌سلول بودم. طبق معمول، پس از رو شدن مجدد برخی روابط، بعد از چند سال، دوباره برای بازجویی به کمیته رفته بودم و پس از بازجویی اولیه، بیژن را که اواخر پاییز به دنبال لو رفتن گروه دکتر اعظمی از زندان قصر به آن جا آورده بودند، هم سلولم کردند. فردی را هم که می‌دانستیم بریده و با رژیم هم‌کاری می‌کند، با ما در یک سلول انداخته بودند. این موضوع گفتگوهای ما، از جمله اطلاع دادن اخبار و بحث‌هایی که با رفتن بیژن در قصر گذشت را به او را دشوار می‌کرد. یک روز که بیژن از بازجویی برگشت آرام گفت با حسن (ضیاء ظریفی) مواجهه‌اش دادند و او در حضور بازجو با کلمات و اشارات مختلف سعی کرده به او برساند که دستگیری‌هایی صورت گرفته و خوب است او هم مسایل را بپذیرد و حسن هم اظهار داشته که بعله! شکنجه را نوش جان کرده و آخرش پذیرفته است. جای ذکر است که بیژن می‌گفت بعد از مرحلهٔ نخست، حالا هر بار که به بازجویی برده می‌شود، عمدتاً با او بحث و گفتگو می‌کنند. و خود من هم شاهد بودم که بازجوها در سرکشی به سلول با فاصله‌ای احترام‌آمیز! با وی مواجه می شدند.

یک هفته پس از انتقالم به زندان قصر، بیژن را هم آوردند. ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ از تلویزیون بند ۴ و۵ و۶ قصر سخن‌رانی شاه و اعلام تشکیل حزب رستاخیز پخش شد و روز ۱۵ اسفند به یک‌باره بلندگوی بند لیست اسامی حدود ۴۰ نفر را ،که تقریباً تمامی زندانیان شناخته‌شدهٔ فدایی بودند، قرائت کرد که با همه وسایل به زیر هشت بیایند. اقدامی بی‌سابقه و بسیار عجیب. برخی رفقا توی صف شوخی می‌کردند که می‌خواهند به گفتهٔ شاه ماها را ببرند فرودگاه و راهی خارج کنند، اما تردیدی نبود که قصدی سخت در کار است. همهٔ ما را دو نفر، دو نفر به هم دست‌بند زدند و سوار ماشین‌های بدون شیشه به راهی طولانی بردند. در مقصد کمی گذشت تا متوجه شدیم، در اوین هستیم، چرا که ساختمانی کاملا جدید بود و با هر آن چه از قبل می‌شناختیم تفاوت داشت. حسن ظریفی هم که تا پیش از آن، هنوز در کمیته بود، آن روز به اوین آورده شد و هم‌چنین چوپان‌زاده که از اهواز به آن جا منتقل شده بود و احمد جلیل افشار از زندانی دیگر.

بعد از تعویض لباس‌ها بلافاصله ما را به سلول‌های انفرادی بتنی تازه‌ساز منتقل کردند. بعدتر البته فهمیدیم که تعدادی از آن جمع به بخش عمومی برده شده بودند. زندانی در این سلول‌های انفرادی که دست‌شویی و توالتی فلزی نیز در خود داشت، تماما ایزوله میشد. تهدید به سکوت مطلق و کنترل بسیار سخت‌گیرانه، به نحوی بود و سلول‌ها نیز طوری ساخته شده بود که امکان هیچ تماسی با زندانی دیگری وجود نداشته نباشد. اما چیزی نگذشت که ما راه‌های ارتباط با مورس از طریق کف بتونی، حتی با سلول‌های راه‌روی مجاور را نیز یافتیم. در این میان هیچ‌گاه از محل سلول بیژن مطلع نشدم، ولی فهمیدم عزیز سرمدی که گویا اشتباهی نخست به بند عمومی برده شده بود، سه سلول آن سوتر است. حدود یک‌ماه بی‌خبری بود و هر از گاهی سرزدن بازجوهای کمیته و مقادیری ارعاب و تهدید، تا یک روز صبح که از دنبال کردن نحوهٔ حرکت و توقف چرخ دستی توزیع صبحانه، متوجه خالی بودن برخی سلول‌ها شدم، چرا که گاری دیگر جلوی برخی سلول‌ها در راه‌روی ما و راه‌روی پشتی، که هر یک ده سلول داشت، از حرکت نمی‌‌ایستاد. اطلاعی از فاجعه در میان نبود، تنها این بار سرکشی‌ها مکرر و لحن تهدید و ارعاب تندتر بود. چند روز بعد به سلولی انتقال یافتم که قبلاً می‌دانستم عزیز سرمدی در آن بوده است، فضا سنگین و به شدت متشنج بود. پس عزیز را کجا برده‌اند! اتفاقاً این بار در سلول کناری فرخ (نگهدار) بود و او هم مانند من بی‌خبر. خاطرم نیست چند روز بعد بود که از قرار زیر فشار خانواده‌اش، که از تصور وجود فرخ در جمع کشته‌ها شدیداً پی‌گیر ماجرا شده بودند، او را از سلول بردند و در تماسی با خانواده از جمله دروغ بزرگ فرار را با وی در میان گذاشتند. پس از آن بود که فرخ شوک جنایت بزرگ کشتار بیژن و یاران را موُرس زد و هر یک از ما این خبر هول‌ناک را با مورس به دیگری منتقل کردیم.

هنوز همهٔ اسامی قربانیان و هم‌چنین مقاصد بعدی جنایت‌کاران بر ما معلوم نبود. روزهای بسیار سختی بر ما گذشت که در آن برق جنایت را در چشم مأمورانی که با تهدید به سرکشی می‌آمدند، می‌دیدی! تا این که حدود یک‌ماه پس از آن، همهٔ ما در سلول مانده‌ها به بخش عمومی اوین انتقال یافتیم.

اینک از پس همهٔ این سال‌ها، جا دارد با یاد پرشور یاران گران‌قدری که در فاصله‌ای نزدیک به ما روی تپه‌های اوین در خون غلطیدند، شعر کوتاه پرشوری را بازگو کنم که آن زمان در سلول عزیز سرمدی با خط او یافته بودم. شعر با با گوشهٔ تیوب آلومینیومی خمیردندان سلول روی رنگ قاب جلوی شوفاژ و به گونه‌ای نوشته شده بود که فقط با حالت درازکش بر روی برزنت افتاده بر کف سلول قابل دیدن بود.

تردید ندارم که ما اولین ساکنین آن سلول‌های نحس نوساز بودیم و از آن جایی که پیش از من عزیز در آن سلول بود.، به یقین نوشتهٔ مزبور از عزیز بود، هر چند من هیچ‌گاه نفهمیدم که آیا سراینده‌اش شخص دیگری بوده است و یا خود عزیز عزیز من. اما همین شعر که نشان شخصیت پاک، پرشور و مبارز عزیز سرمدی را در خود داشت در روزهای دهشتناک سلول به من انگیزه و توان پای‌داری می‌داد:

می‌شکفد غنچهٔ سپید سحری بر فراز قله‌های سرکش دور،

می‌تراود عطر جان‌پرور او بر دست‌های سرد و نمور،

می‌سراید نغمه‌ها بلبل شوریدهٔ کوه،

می‌نشاند خنده‌ها بر لب گل‌های بهار. 

۲۹  فروردین ۱۳۹۹

تاریخ انتشار : ۳۱ فروردین, ۱۳۹۹ ۱:۴۵ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

گرامی باد یاد ده‌ها میلیون پیکارگر علیه فاشیسم!

هشتاد سال پس از پیروزی بر فاشیسم در شرایطی که راست‌گرایی افراطی و نژادپرستی، بیگانه‌ستیزی در بسیاری کشورها دوباره سربرآورده‌ و جنگ‌های تازه یکی پس از دیگری شعله‌ور می‌شوند،گرامی‌داشت یاد و نام این قهرمانان که بسیاری از آنان گمنام مانده‌اند، فقط ادای احترام نیست، بلکه خود نوعی مقاومت است: مبارزه علیه فراموشی و هشداری است برای بازداشتن فاشیست‌های امروزی از تکرار جنایت‌های دیروز، این‌بار در چهره‌هایی دیگر.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

گرامی باد یاد ده‌ها میلیون پیکارگر علیه فاشیسم!

هشتاد سال پس از پیروزی بر فاشیسم در شرایطی که راست‌گرایی افراطی و نژادپرستی، بیگانه‌ستیزی در بسیاری کشورها دوباره سربرآورده‌ و جنگ‌های تازه یکی پس از دیگری شعله‌ور می‌شوند،گرامی‌داشت یاد و نام این قهرمانان که بسیاری از آنان گمنام مانده‌اند، فقط ادای احترام نیست، بلکه خود نوعی مقاومت است: مبارزه علیه فراموشی و هشداری است برای بازداشتن فاشیست‌های امروزی از تکرار جنایت‌های دیروز، این‌بار در چهره‌هایی دیگر.

مطالعه »
پيام ها

جان شما، جان ایران و سوگ شما، سوگ ایران است!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) وقوع این فاجعۀ شوم را به مردم میهن‌مان، به شهروندان بندرعباس و خانواده‌های داغ‌دار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گوید. ما در این لحظات سخت همراه و هم‌دوش مردم  بندرعباس سوگوارِ جان‌های از دست رفته و نگران و چشم‌به راه بهبود زخمی‌های این حادثه‌ایم.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

خطاب به آیت الله سید علی خامنه ای: آیا دعوت به اندیشیدن و عقلانیت و نقد رهبری دادگاه می خواهد؟

اتحادیه سراسری کارگری ال-او (LO) تحریم اقتصادی اسرائیل را تصویب کرد

گرامی باد یاد ده‌ها میلیون پیکارگر علیه فاشیسم!

سیمون دو بووار: فیلسوف آزادی و پیشگام فمینیسم مدرن

گسترش اشغالگری در سرزمین‌های فلسطین؛ تداوم نسل‌کشی زیرسایه سکوت جهانی

ماه مه با عطر بهار میاید