هفته ها و روزهای اخیر مملو از رویدادهائی بوده اند که به بیشترین احتمال دور جدیدی از تنش میان جمهوری اسلامی و “جهان غرب” را در آیندۀ پیش رو رقم می زنند. آخرین این رویدادها سخنرانی مایک پنس، معاون رئیس جمهور امریکا، در روز گذشته در کمیتۀ امور عمومی امریکا و اسرائیل (آیپک) است. پنس در این سخنرانی موضع ترامپ را تکرار کرد که اگر برجام مطابق نظر دولت امریکا اصلاح نشود، امریکا از آن خارج خواهد شد. این موضع، شناخته شده و قابل انتظار بود. اما پنس همچنین تأکید کرد: “اشتباه نکنید! این آخرین فرصت است؛ مگر این که معاملۀ هسته ای ایران در ماه های آینده ترمیم شود.” ظاهراً منظور از “ماه های آینده” دو ماه آینده است، زیرا مهلت ترامپ به کنگره برای تغییر برجام، یا به عبارتی دیگر برای عملی کردن تهدید اش ۱۲ می به سر خواهد آمد.
به نظر می رسد این بخش از سخنان پنس، که از آخرین فرصت سخن می گوید، مقدم بر همه خطاب به رهبران اروپا، خاصه سه کشور آلمان، بریتانیا و فرانسه است، و نه چندان خطاب به مقامات جمهوری اسلامی یا به کنگرۀ امریکا. چنان که نیویورک تایمز در هفتۀ گذشته گزارش داد، تهدید ترامپ دایر بر پاره کردن برجام، رهبران سه کشور اروپائی نامبرده را به جستجوی راهی برای توافق با ترامپ در عین حفظ برجام برانگیخته است. در حال حاضر مذاکراتی مقدماتی بین اروپا و امریکا به عنوان تدارک دیداری میان آنان جاری است. قرار است این دیدار در ماه آینده انجام پذیرد و موضوع آن همانا رسیدن به توافقی بر سر برجام و آیندۀ آن است.
ترامپ خواهان مهار برنامۀ موشکی جمهوری اسلامی، تقویت نظام کنترل بر برنامۀ هسته ای جمهوری اسلامی و تمدید بی زمان اعمال محدودیت بر این برنامه است. او خواهان این تغییرات در چارچوب برجام و بنابراین خواهان تغییر آن است. اما شواهد حاکی از آن اند که کشورهای اروپائی در پاسخگوئی به مطالبات ترامپ در عین حفظ برجام، در صدد عقد نوعی “برجام الحاقی” یا “متمم برجام” و توافقی خارج از چارچوب برجام بر سر برنامۀ موشکی جمهوری اسلامی اند. از نظر آنان تشدید نظام کنترل بر برنامۀ هسته ای جمهوری اسلامی ایران می تواند در چارچوب برجام یا در همان متمم مورد نظر منظور شود. خواه به این و خواه به آن صورت، رکس تیلرسون، وزیر امورخارجۀ امریکا، نیز که مواضع متعادلتری از ترامپ نسبت به برجام دارد، اخطار کرده است که “در صورت عدم تعهد روشن اروپا برای رسیدگی به این موضوعات، امریکا برای باقی ماندن در برجام دیگر از تحریمها صرف نظر نخواهد کرد.”
در مطالبات سه گانۀ ترامپ و در دور جدید تنش میان جمهوری اسلامی و جهان غرب – با تأکید بر جهان غرب و نه فقط امریکا – آنچه که کانونی و دارای بیشترین اهمیت است، برنامۀ موشکی جمهوری اسلامی است. همانا این برنامه است که تا کنون با تفاریق مورد انتقاد کشورهای اروپائی نیز قرار گرفته است. صراحت سیاست فرانسه در این باره، تردیدی باقی نمی گذارد که اروپا سعی دارد این برنامه را محمل نیل به توافق با ترامپ قرار دهد. اظهارات ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجۀ فرانسه، در جریان سفرش به ایران شاهد شاخصی از این روند است. او در آستانۀ سفرش به ایران گفته بود که “اگر جمهوری اسلامی به نگرانیهای امریکا و متحدان اروپائی واشنگتن در بارۀ برنامۀ موشکهای بالیستیک ایران توجه نکند، ممکن است با تحریمهای تازه ای روبرو شود.” و پریروز در پایان دیدارهایش با روحانی، ظریف و شمعخانی از ادامۀ شکافها گفت و از کار زیادی که باقی مانده است.
می توان همۀ این اظهارات و اقدامات را “سیاسی کاری” امریکائیها و “تأثیرپذیری” اروپائیها از امریکائیها نامید. چنین است، اما واقعیتهای سنگینتری نیز دست اندرکار اند و سنگینترین واقعیت این است: عواملی که می توانند ترامپ را از اقدام علیه برجام بازدارند، نتوانسته و نمی توانند، چندان که تصور می شد، پرتوان و همراستا عمل کنند. برجام یک توافق بین المللی است و تصور این بوده است که بین المللی بودن آن موجب ایمنی آن باشد. اما ضعف در نظام حقوق بین المللی عمیقتر از آن است که ترامپ تا حد پرهیز از خروج از برجام بر آن وقعی نهد. اعتراضات در درون جامعۀ امریکا علیه ترامپ هنوز جاری اند و تصور این بوده است که این اعتراضات او را از سیاستهای ماجراجویانه بازدارند. اما اتکای او به محافلی از قدرت محمکتر از آن است که نتواند این اعتراضات را پس زند. اروپا مخالفت خود را بارها با برهم زدن برجام ابراز داشته است و تصور این بوده است که این نیرو در تجدیدنظر در برجام با امریکا همراهی نکند. اما اکنون روشن است که اروپا سرانجام منافع بنیادی اش را با امریکا تنظیم و هماهنگ خواهد کرد و نه با جمهوری اسلامی. حتی علیرغم سردی گرفتن مناسبات بین امریکا و روسیه، لاوروف نیز در واکنش به اظهارات مقامات فرانسه در بارۀ برنامۀ موشکی جمهوری اسلامی از این گفت که “موضوع باید با اجماع حل شود.” یعنی دریچۀ ممکن برای رسیدن به اجماع را نبست. البته کاملاً غیرممکن است که چین و روسیه “در خلال چند ماه آینده” با امریکا همراهی کنند. با این حال یک واقعیت دیگر این است که این دو کشور فاکتورهائی که بتوانند در این دور تنش به تنوع سناریوهای کلان فزونی بخشند، به حساب نمی آیند، زیرا ترامپ نه در صدد ورود به جنگی نظامی، که جنگی اقتصادی با ایران است؛ آن هم در عرصه هائی که تحرک و ابتکار عمل در آنها هنوز در دست امریکاست.
قاعدتاً برخی از ابهامات کنونی در دو ماه آینده مرتفع خواهند شد و پاسخ نسبی به پرسش “کدام یک از دو سناریوی کلان: خروج امریکا از برجام یا باقی ماندن اش در آن؟” به دست خواهد آمد. طبعاً سناریوی اول، از جانب جمهوری اسلامی نیز می تواند با دو واکنش متفاوت روبرو شود: خروج از برجام یا باقی ماندن در آن. شاید به همین دلیل سناریوی دوم، یعنی باقی ماندن امریکا در برجام برای اعمال فشار بر ایران در همراهی با اروپا، علیرغم تمام اتمام حجت های ترامپ و تیلرسون و پنس، محتملترین سناریو باشد.
چنان که گذشت محمل توافق بین اروپا و امریکا حول این محتلمترین سناریو، برنامۀ موشکی جمهوری اسلامی است و آنچه موجب مرکزیت این برنامه در دور آتی تنش می گردد، سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی، خاصه مناسبات آن با اسرائیل است. برجام برجا بماند یا نه، مناسبات بین جمهوری اسلامی و اسرائیل به روالی که تا کنون جریان داشته است، پذیرفتۀ “غرب” نیست و باید تغییر یابد. روشن است که تغییر این مناسبات و عادی سازی آن امری یکسویه نیست، اما مادام که در جمهوری اسلامی سیاست نفی و حتی گاه نابودی اسرائیل میدان دارد، خواست از طرف مقابل برای پیشبرد سیاستی متوجه عادی سازی مناسبات بی مورد است.
از مخالفتها و مقاومتهائی که اکنون در جامعه علیه جهات مختلف سیاست جمهوری اسلامی جریان دارند، جا دارد در اینجا به مخالفتهای صورت گرفته علیه موضع آن نسبت به اسرائیل اشاره شود. دامنۀ این مخالفتها می رود که از این یا آن مورد “تک افتادۀ آکادمیک” عبور کند و “جریان ساز” گردد. کناره گیری رسول خادم از ریاست فدراسیون کشتی ایران در اعتراض به “سپربلا کردن قهرمانان ملی برای حفظ خط قرمزهای نظام” یک نمونۀ قابل تقدیر است. این اقدام که با کناره گیری شورای فنی کشتی آزاد و سپس رؤسای هیئتهای کشتی استانی و به طور محسوسی در درون جامعه در حمایت از خادم همراه شد، نوید می دهد که شاید این بار جامعه ایرانی جلوتر از “جامعۀ جهانی” جمهوری اسلامی را به تجدیدنظر در سیاست خود نسبت به اسرائیل ناگزیر کند.