پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۰

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۰

در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران
ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمی‌شود از این بهتر کرد اما می‌شود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ياسر ميردامادی
نویسنده: ياسر ميردامادی
اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا
هستهٔ سخت قدرت، بر اساس منافع خود و بر پایهٔ یک خطای محاسباتی رضایت داده است که انتخابات را حداقل نیمه‌رقابتی کند. جامعه زخم‌های عمیقی از سیاست‌های حاکمیت بر روح...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران
دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»
«ث ژ ت» هرگز خود را در پناهگاه مخفی نکرده است و همواره حتی به قیمت تحمل ضربات شدید مواضع شجاعانه‌ای که لازم بوده را اتخاذ کرده است؛ به عنوان...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
نویسنده: برگردان ف. دوردانی

دوستان هوادار سازمان اکثریت (در دفاع از سوسیالیسم) چه کسانی در مورد اهداف انتخابات دچار توهم بوده و هستند؟

نظر ما در مقطع انتخابات بر این بوده و هم چنان بر این عقیده ایم که علیرغم مورد تایید نظام بودن همه کاندیداها، کاندیداهای مطلوب قدرت حاکم آقای جلیلی بوده و حضور مردم و بهم خوردن توازن قوا باعث تحمیل روحانی به حکومت گردید. اینکه قدرت حاکم میخواهد از روحانی برای تثبیت و ادامه قدرت استفاده کند از نگاه کسی پنهان نیست. موضوع قابل تاسف و تعجب این است که دوستان ما این همه مبارزه نفس گیر جناح ها که صد البته اصلی ترین هدف طرفین کسب قدرت می باشد را فقط در حد یک جنگ زرگری برآورد کرده و چشم خود را عمدا و یا سهوا بر این همه کارشکنی و مخالفت راست افراطی برای ناکام کردن سیاست های همین آقای روحانی بزعم ما راست میانه میبندند.


هدف از نوشتن این مطلب پاسخی است به مواضع هوادارن سازمان فدائیان خلق ایران ـ اکثریت (در دفاع از سوسیالیسم). با توجه به تناقضات مشهود در مواضع این دوستان وخصوصا در اطلاعیه اخیرشان نیازی به پرداختن به همه مسائل طرح شده از جانب دوستان احساس نمی شود و برای اکثریت خوانندگان این ایرادات مشهود می باشد. به برخی اتهامات و فحاشی های این عزیزان پرداخته می شود. در ضمن پاسخ به دوستان به برخی مسائل موجود و مطرح جنبش چپ نیز گذرا اشاراتی شده است.

در هنگامه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری دو مطلب یکی با عنوان دفاع از منافع ملی هم استراتژی هم تاکتیک و مطلب دیگری با عنوان سخنی با دوستان موافق و مخالف شرکت در انتخابات نگاشته ام که در صفحه دیدگاه های کارآنلاین موجود می باشد. یادآوری این موضوع بدان جهت است که گروهی با عنوان جمعی از هواداران سازمان اکثریت (در دفاع از سوسیالیسم) در آخرین اطلاعیه خود که در سایت اخبار روز منتشر شده است، متاسفانه با برخوردی بسیار غیرمتمدانه شرکت کنندگان در انتخابات را همدستان رژیم و همراهان دزد و شریک قافله و… معرفی کرده‌اند را ارجاع دهم تا با مطالعه این مطالب و دیگر نظراتی که برخی از نیروهای چپ مدافع تاکتیک شرکت در انتخاباث نوشته بودند کمی در شیوه برخورد توأم با فحاشی و زدن اتهامات نادرست و سخیف درنگ کرده و پاسخ دهند: چه کسانی نسبت به انتخابات و توانایی های روحانی و جناح های حکومتی حامی وی دچار توهم بودند؟ آیا همه کسانی که با تحلیل مشخص از اوضاع در انتخابات شرکت کردند دچار این وهم و خیال بودند که با حمایت از روحانی به آرزوهای دموکراتیک خود نائل خواهند شد؟ در آن مطالب و مطالب مشابه گفته شده که ما خاتمی و هاشمی و روحانی را دموکرات نمی دانیم و توضیح داده شد که با توجه به توازن قوای موجود و شرایط حاکم بر جامعه انتظار ما از حضور و نتایجی که از این انتخابات با حمایت از آقای روحانی در نبود آلترناتیو داریم چه میباشد؟ گفته شد علیرغم آنکه این انتخابات را مهندسی شده میدانیم و از جمله نتایج حضور در انتخابات را برگ برنده ای برای حکومت بر شمردیم اما چون در موازنه بین هزینه و فایده این شرکت کفه فایده را سنگین تر دانسته با انتخاب این تاکتیک وارد این کارزار گشتیم. مهمترین هدف راهبردی حضور این نگرش در انتخابات در شرایط موجود رفع خطر جنگ و تضعیف راست افراطی بوده است. در آن موضع گیری اعلام شد ممکن است در ادامه مبارزه نیروهای درون حکومت برای کسب قدرت سیاسی، برخی از این افراد در مواجهه با رقبای سیاسی (علیرغم آنکه هدف همه آنان حفظ نظام سیاسی میباشد) به مانند موسوی و کروبی و خانم رهنورد و… در دفاع از خواست های مردم در جبهه مردم قرار گرفثه و ماندگار شوند. هرچند چرخش و مماشات با قدرت نیز از طرف بسیاری از این افراد از چشم ما پنهان نبوده و نیست. دوستان به درستی می فرمایند تحریم کنندگان همیشگی و در همه حال از اوضاع کنونی بی اطلاع بوده و شناحت کافی از شرایط موجود ندارند. آیا خود با توجه به مواضع طرح شده در اطلاعیه های خود در صف این گرده قرار نمیگیرند؟ 

راستی چه کسانی در مورد دولت روحانی دچار توهم هستند؟ دوستان میفرمایند که برخی افراد ما را از انتقاد به عملکرد روحانی نهی می کنند می پرسیم این افراد چه کسانی هستند و مگر شما از این افراد حرف شنوی داشته و دارید؟ مگر شما با تحلیل شرایط و جایگاه روحانی انتخابات را تحریم نکردید. در شرایطی که شاهدیم از راست ترین مدافعان روحانی تا چپ ترین آنها بر اساس نگاه خود به انتقاد از عملکرد روحانی میپردازند. دوستان از کدام ممانعت حرف میزنند؟ دوستان میفرمایند حضور درانتخابات باعث دفن جنبش و اعتبار برای رژیم شده و مطالبات جنبش سبز فراموش گشته؟ بفرمایند آزادی رهبران و زندانیان و دیگر مطالبات جنبش آیا فقط از جانب شما مطرح و پیگیری می شود؟ چند فاکت می توانید ارائه کنید که اکثریت قریب به اتفاق نیروهای دموکرات و بخش عمده هواداران روحانی این موارد را پیگیر نیستند؟

دوستان عزیز هر نیروی سیاسی را بر اساس تفکر و تحلیلی که از اوضاع ارائه میدهد مورد نقد قرار دهیم ما بر اساس تحلیلی که از شرایط داشتیم در انتخابات شرکت کرده و از لحظه اعلام پیروزی ایشان خواسته های خود را طرح نمودیم البته بدون آنکه در مورد توانایی روحانی و برطرف شدن خطر جنگ و قدرت همچنان موجود راست افراطی دچار توهم گردیم.

دوستان در اطلاعیه ۴۷ خود در زمان انتخابات در پاسخ به سوالات اخبار روز میگویند روحانی و جلیلی با وجود آنکه مورد تایید نظام هستند اختلافاتی هم دارند و در اطلاعیه اخیر هر دو را در بست در خدمت قدرت حکومتی معرفی می نمایند و می فرمایند روحانی کاندید اصلی و مطلوب قدرت حاکم بود.

دوستان ما، از اینکه جلیلی در مقابل روحانی هیولا جلوه داده میشد معترضند اگر این اعتراض بخاطر آن باشد که با این نگاه قرار است روحانی بسیار مترقی و جلیلی بسیار افراطی معرفی شود با توجه به تحلیل ظاهرا مبنایی دوستان که هر دو را سروته یک کرباس می دانند جای نگرانی زیاد نیست. ولی اگر به مانند بعضی ار نزدیکان فکری دوستان ما که در گذشته نه چندان دور اینگونه تحلیل میکردند که احمدی نژاد نماینده خرده بورژوازی رادیکال و اصلاح طلبان دربست نمایندگان بورژوازی وابسته به امپریالیسم بوده و اینگونه القا میشد خطر احمدی نژاد کمتر است و دوستان ما هنوز گوشه چشمی به اینگونه تحلیل ها داشته باشند (خصوصا آنجا که توقف مسکن مهر را از جمله عوامل فشار بر زحمتکشان ارزیابی میکنند که خوب بود دوستان ما آثار مخرب مسکن مهر را بدون توجه به تبلیغات احمدی نژاد، در تاثیرگذاری این سیاست عوام فریبانه در فلاکت مردم و زحمتکشان مروری کوتاه می نمودند) باید هم نگران بود و هم افسوس خورد. امید که اینگونه نباشد.

همانطور که گفته شد ما نیز بر این عقیده بوده و هسیتم که هاشمی و خاتمی و روحانی و موسوی و کروبی و… علیرغم اختلافات با جناح های رقیب در مبارزه برای کسب قدرت سیاسی اساس تحلیل شان بر حفظ نظام استوار بوده است. اما شرایط حاکم بر اوضاع بگونه ای است که باید از همین اختلافات، نه فرصت طلبانه بلکه هشیارانه و  برای دفاع از منافع ملی بهره برد.

نظر ما در مقطع انتخابات بر این بوده و هم چنان  بر این عقیده ایم که علیرغم مورد تایید نظام بودن همه کاندیداها، کاندیداهای مطلوب قدرت حاکم آقای جلیلی بوده و حضور مردم و بهم خوردن توازن قوا باعث تحمیل روحانی به حکومت گردید. اینکه قدرت حاکم میخواهد از روحانی برای تثبیت و ادامه قدرت استفاده کند از نگاه کسی پنهان نیست. موضوع قابل تاسف و تعجب این است که دوستان ما این همه مبارزه نفس گیر جناح ها که صد البته اصلی ترین هدف طرفین کسب قدرت می باشد را فقط در حد یک جنگ زرگری برآورد کرده و چشم خود را عمدا و یا سهوا بر این همه کارشکنی و مخالفت راست افراطی برای ناکام کردن سیاست های همین آقای روحانی بزعم ما راست میانه میبندند. 

در مورد حمله ولایتی به جلیلی در مناظرات انتخاباتی که دوستان به ان اشاره میکنند این توضیح کوتاه را لازم میدانم. بحث بر سر تحولاتی است که در زمان تغییرات در توازن قوا در مناسبات نیروها نیز به وجود میاید بدین معنی که در چنین شرایطی افرادی که در حالت تثبیتی توازن قوا دارای مواضع معین و عمدتا مشخص هستند با توجه به درک واطلاعاتی که از تحولات احتمالی در شرف وقوع دارند سعی در تنظیم مناسبات خود برای جایگاه خود در توازن قوای جدید در حال وقوع مینمایند. دوستان با این توضیح نفرمایند پس نظر ما درست است و ولایتی از کاندید مطلوب بودن روحانی با خبر بود. خیر، اصولگرایان بعد از رد صلاحییت هاشمی با امید به وحدت بین کاندیداهای خود و رویگردانی مردم از صندوق رای، سودای برگزاری انتخاباتی بدون حضور اکثریت مردم که شامل مدافعین جنبش سبز،اصلاح طلبان، دگراندیشان و مجموعه ناراضیان از حکومت میباشد را در سر داشتند. ولایتی اما بعد از اطمینان از عدم وحدت بین اصولگرایان با تشخیص به موقع جوی که بر اثر رد صلاحیت هاشمی به ضد خود تبدیل و عملا باعث تحریک بسیاری از کسانی که برای  حضور در انتخابات دچار تردید بودند برای به صحنه آمدن شده بود و با زیرکی و شناختی که از زمینه های بر آمدن سردار داشت با تغییر تعریف مناسبات خود پیش خریدی برای جایگاه خود در توازن قوای جدید انجام داد. رانت مهم اطلاعات ولایتی آن بود که میدانست شمارش درست آراء همین انتخابات مهندسی شده تعهدی است که به برکت جنبش سبز به نظام تحمیل شد. 

همچنان بر این موضع تاکید دارم که نیروهای چپ و دمکرات و تحول خواه موافق ومخالف شرکت در انتخابات متحدین هم هستند. نقد مواضع یکدیگر حق دموکراتیک همه نیروهاست. به شرط آنکه به شیوه های غیر متمدنانه و هتاکانه متوصل نشویم. در آن مطالب به دوستانی که تاکتیک شرکت را درست میدانستند تاکید میشد که این دوستان حق ندارند درستی حضور خود را به عنوان یک موضوع اصلی مورد استفاده قرار داده و یکسره بجای پرداختن به مسائل ضروری اعلام کنند که دیدید ما درست میگفتیم. در همان حال تاکید میشد که دوستان مخالف حضور و یا با مواضع بینابینی نیز نباید در گوشه ای بنشینند و منتظر باشند تا بعد از مدتی مثلا ۸ تا ۹ ماه (از تاریخ اطلاعیه شماره ۴۷ در زمان انتخابات تا اطلاعیه ۴۸ اخیر دوستان ما) در صورت عدم کارآمدی مورد انتظار دولت روحانی به میدان باز گشته و بفرمایند دیدید ما گفتیم نباید شرکت کرد. مجددا تاکید می کنم که نقد حق همه نیروهاست اما باید به این موضوع توجه نمود که از مهمترین شروط نقد متمدنانه توجه به مواضع اعلام شده افراد بوده نه این که توهمات و تصورات خود را مبنای فحاشی واتهام زنی به مخالفین تاکتیک مورد تایید خود قرار دهیم.

دوستان در مطلب اخیر بر این نظرند که شرایط بگونه ای است که در آینده ممکن است تفکر احمدی نژاد برآمد داشته باشد و قدرت سیاسی را به دست بگیرد. دوستان توضیح نمی دهند که اگر بین این کاندیداها فرقی نیست و همه سرو ته یک کرباسند چرا قدرت سیاسی می خواهد و به زعم دوستان حتی می تواند مجددا احمدی نژادی را به قدرت برساند؟ آیا مبارزه با راست افراطی از نظر شما عزیزان که به ضعف نبود آلترناتیو آگاهید این فکر را تقویت نخواهد کرد که بدون استحاله در قدرت در این مبارزه درون قدرت از راست میانه علیرغم آنکه عمدتا و عملا برای برتری جناح خود با رقیب در حال مبارزه است حمایت مشروط نمائید؟

پاسخ شما به این سوال منفی است چرا که شما عزیزان علیرغم آنکه حداقل گشایش در حل معضل هسته ای و کم شدن خطر جنگ را به خاطر تحمیل این واقعییات در اوضاع جاری به اذهان خود در اینجا و آنجای نظرات خود اعتراف می کنید اما متاسفانه هنوز درک درستی از مرحله جنبش و تحولات بی امان توازن قوا و تفکیک وظائف نیروهای چپ ودمکرات در شرایط گوناگون نداشته و هم چنان سودای انقلاب سوسیالیستی در شرف وقوع زمینه های اصلی نظرات شما عزیزان را به خود اختصاص داده است. بدانید و بدانیم بدون دمکراسی تحقق سوسیالیزم امکان پذر نیست. 

دوستان در نظرات خود به درستی میفرمایند حضور در مبارزات عملا موجود مردم و فعالیت عملی برای ارتقا خواسته های آنان باید در راس وظایف نیروهای چپ و ترقیخواه قرار گیرد. از دوستان میپرسیم بعد از سرکوبهای دهه شصت کدام نیروهای سیاسی توانستند با همه خطاها وکاستیها و سرکوبها در رابطه با مسائل اقتصادی اجتماعی زنان، کارگران، معلمان، حقوق بشر، محیط زیست و… و بر اثر کدام راهبرد سیاسی بیشترین تاثیرات عملی را بر جنبشهای اجتماعی بگذارند؟ 

دوران مرثیه خوانی و شعار دادن به سر آمده و برای نیروهای چپ فهم این موضوع در اولویت قرار دارد که وظیفه نیروهای چپ نه فقط تفسیر وضع موجود جهان بلکه تلاش برای تغییر عملی آن است. حضور در میدان سیاست حضور در اتاق جراحی نیست که با پوشیدن لباس استرلیزه خود را از هر گونه آلودگی مصون داریم. مسلما حضور در مبارزه بخاطر قدیس نبودن مبارزین می تواند در مواردی مورد استفاده و سو استفاده قدرت سیاسی قرار گرفته و گاها همسویی با بعضی از جناح ها ی سیاسی حکومت تلقی گردد. بالانس هزینه و فایده و در نظر داشتن منافع مردم و در راس آن منافع زحمتکشان و دوری گزیدن از منزه طلبی و تمسک صرف به تفسیر نادرست از مسئولیت فردی که امروز گریبان بسیاری از نیروهای سیاسی را گرفته از موضوعاتی است که توجه منطقی به آن از وظایف مبرم ماست. نگرش و برخورد بسیار سطحی با تاریخ سیاست در کشور که نمونه نزدیک آن مواجه با انتخابات دوم خرداد ۸۸ و ۹۲ برای بخشی از نیروهای چپ ایران که بخطر نداشتن آلترناتیو از حضور فعال و تاثیرگذار در این مراحل از جنبش مردم ایران سرباز زده و میزنند به سکه رایج تبدیل شده که: چون رهبری این تحولات در دست ما نبود و چون ما به هر دلیلی،(صد البته سرکوب رژیم عامل اصلی ممانعت از حضور شناسنامه دار و علنی نیروهای دگراندیش بوده). توان رهبری و یا برنامه راهبردی نداشتیم نتیجه گرفتیم حضوری که باعث توهم خلق به همسوئی ما با بورژوازی و خرده بورژوازی و… شود چه بهتر که نباشد! در کنار گود مینشینیم به مردم می گوئیم لنگش کن و در صورت عدم موفقییت صد البته ما که نبودیم.

در همین انتخابات مهندسی شده اگر مردم با راهبرد مشخص به صحنه نمی آمدند و مانع انتخاب آقای جلیلی که بر خلاف نظر دوستان گزینه اصلی اقتدار گرایان بود، نمی شدند چه اتفاقی با توجه به همه شواهدی که دیگر حتی از نظر کم تجربه ترین ناظرین سیاسی پنهان نماند در انتظار منافع ملی بود. که متاسفانه این خطرات هنوز برطرف نشده اند.

دوستان مگر نمی فرمایند چپ برنامه ندارد چپ سازمان ندارد و تا زمانی که ندارد جنبش آسیب دیده و رو به انحراف خواهد رفت؟ پس چه باید کرد؟ اگر ما به هر دلیلی که مهمترین آنها سرکوب قدرت سیاسی حکم بوده نتوانستیم آلترناتیو خود را به مردم ارائه دهیم مردم چه باید بکنند؟ به مردم بگوییم مبارزه خود را تعطیل کنید و منتظر بمانید تا شاید بتوانیم در آینده در مورد اتحاد و وحدت نظر به توافق رسیده و آنگاه فرمان مبارزه را به نام نامی خود برای شما صادر کنیم. در شرایطی که بخش عمده ای از نیروهای اپوزیسیون درگیر اختلافات نه عمدتا نظری بلکه غالبا پرنسیبی خود می باشیم (علیرغم تلاشهای صادقانه و مفید که در زمینه اتحاد نیروها در حال انجام می باشد که قابل تقدیر و حمایت است). و بخش زیادی از ما، در مقاطع مختلف با اتخاذ سیاست تحریم و عدم مشارکت که درست بودن این تاکتیتکها در شرایط لازم مورد انکار نبوده و نیست  خود را از ارتکاب هر گناه! و مسئولیت فردی البته با تعبیر نادرست، معاف نموده و منتظر می مانیم تا اگر حضور در مبارزه به بن بست رسید و یا در مواجهه با مشکلات به عدم موفقیت مورد نظر ما منجر شد، ما که نبودیم ما حاضر و آماده خواهد بود.

دوستان احزاب و سازمانها توسط افرد تشکیل می شود؛ متاسفانه به علت درک نادرست از برخورد منطقی با مسئولییت فردی و جمعی آنطور که در بر خورد با گذشته از جمله گذشته سازمان ما اینگونه روشها رایج بوده و می باشد و اگر با استفاده از روشهای غیردموکراتیک تلاش گردد که از بازتاب نظرات دیگر منتقدین ممانعت گردد هم چنان شاهد خواهیم بود دوستان زیادی برای آنکه در آینده از داشتن مسولیت فردی البته نادرست تعریف شده شرمنده نباشند! کنار گود نشستن و لنگش کن گفتن را بهترین تاکتیک برای شفاف بود ن کارنامه اعمال خود بدانند و از حضور تاثیر گذار و مسئولانه خودداری نمایند. تاکید اکید دارم که این نگاه به هیچ وجه منکر مسئولیت فردی افراد بر اساس قواعد و قوانین نمی باشد.

دوستان بنظر میرسد الویت چپ، امروز بیش از آنکه وحدت در همه زمینه های برنامه ای حزبی و سازمانی باشد (که در زمان خود به آن نیز باید پرداخته شود) می بایست اتحاد برای تدوین راهبردی برای دفاع از منافع ملی، دمکراسی و حقوق بشر صورت گیرد. نگاه کنید به نظرات بخش اعظمی از نیروهای سیاسی ما در اپوزیسیون که در مقالات ارائه شده آنها بیش از ۹۰ درصد مباحث به شرح وضع موجود که برای همه واضح و مبرهن است پرداخته می شود و راجع به اینکه در عمل و شرایط داخل کشور چه باید کرد نهایتا به چند نکته کلی: تلاش برای ایجاد آلتر ناتیو (با کدام برنامه و راهبرد؟،) تشکیل نهادهای مدنی (با کدام برنامه و اساسنامه ؟ هنوز بخش زیادی از ما مدعیان چپ در مورد نهادهای مدنی و صنفی انتظاراتی که از دفاتر پیشگام اوائل انقلاب داشتیم را دنبال می کنیم) و حضور در مبارزات مردم (با کدام اهداف  و برنامه؟) اکتفا می شود.

ما موظفیم وقتی نظر و بر نامه و راهبردی را راست روانه و خیانت کارانه به منافع مردم معرفی می کنیم به جای توهین و اتهام زنی به همه نیروهای سیاسی مخالف نظر خود راهکار عملی و اجرایی ارائه نمائیم.

ضمن احترام به این عزیزان و همفکرانشان که اگر حتی نظراتشان به نظر ما نادرست است اما با وجود شرایط حاکم اعلام مواضع مینمایند. اما از بخشی از افراد که عمدتا طی سالهای بعد از دوم خرداد و جنبش سبز از کشور خارج شدند به خصوص عزیزانی که تا زمانی که داخل بودند در چهار چوب اجباری التزام به قانون اساسی فعال یا مدافعین همراهی مشروط با اصلاح طلبان بوده و خصوصا دوستانی که به هر دلیل درست و یا نادرست در سالهای اخیر فعالیتی در کشور نداشته اند و بعد از خروج احساس رابین هود بودنشان بسیار غلیظ گشته میپرسیم که بفرمایند اگر شیوه های مبارزاتی شما اجرایی است چرا مهاجرت کردید؟ اگردفاع از این روشها بخاطر سرکوب ما را وادار به مهاجرت می کند پس لطفا جای همه همفکران خود را برای پیوستن به شما در آنطرف آب خالی نگه دارید. تذکر این نکته لازم است که این جانب از مدافعین مهاجرت در صورت ضرورت هستم. بعضی از فعالین مدنی، زنان، کارگری و… که در زمان حضور در کشور فعالیت های فراوان تاثیر گذار داشته اند بعد از مهاجرت ضمن آنکه حق دارند به نقد خود و دیگران بپردارند به گونه ای در مورد برخی فعالین داخل به انتقاد میپردازند که انگار در زمان حضور خود در این مبارزه هیچ محدودیت هر چند اجباری را رعایت نمی کردند. جالب ترین مصداق در بین این افراد دوستانی هستند که از ابتدای نوجوانی خود از کارگزاران حکومت بوده که اگر صادقانه به نقد گذشته خود به مانند خیلی ها بپردازند بسیار هم خوب است. اما این دوستان به تبعیت از برخی افراد و سازمانها که در نقدها و تحلیل های خود تاریخ اصلی مبارزه علیه حکومت را دقیقا زمانی میدانند که آنها به این نتیجه رسیدند! به عبارتی دفاع از انقلاب و رهبری آن و دفاع از حکومت بر اساس نظر این حضرات تا آن مقطع که اینان میفرمایند انقلابی شرعی، عرفی، دموکراتیک و… بوده و بعد و یا قبل از این دوستان هر نیرویی دچار این خطا گشت خائن و مزدور مهدور الدم خواهد بود.

دوستان در اطلاعیه اخیر خود می گویند شرکت در انتخابات خاک در چشم مردم پاشیدن و شریک جنایات رژیم شدن بوده است و جنبش سبز خود جوش بوده و… می پرسیم این موضع گیریها انکار واقعیات و خاک در چشم حقیقت پاشیدن نیست؟ خواسته های جنبش سبز خواسته های معطل مانده مردم و نیروهای دموکراسی خواه از انقلاب مشروطیت تاکنون بوده و شکی در آن نیست. از جمله عوامل مهم در برآمد جنبش سبز  از رای من کو که بعد از حضور مردم در انتخابات ۸۸ که بخش عمده ای از نیروهای اپو زیسیون آنرا تحریم کردند شعله ور گشته و فرا روئید. بدون آنکه منکر حضور فعال مخالفان شرکت در انتخابات در این جنبش باشیم. صد البته این نگرش منتقد سرسخت هر تحلیلی است که خواسته های جنبش سبز را در چهارچوب خواسته های اصلاح طلبان حکومتی فعلی و سابق تنزل دهد.

در شرایط فعلی متاسفانه شاهدیم که بخش زیادی از نیروهای سیاسی در ارائه نظرات خود و نقد نظر دیگران به شیوه های کلیپی متوصل می شویم به این معنی که هر کس برای دفاع از نظرات خود به گزینش آن بخش از نظرات که موید درستی مواضع خود یا  گروه یا جناح همسویش بوده پرداخته و کلیپی از فاکتهای خود را به معرض دید می گذارد. برای نقد مخالفین هم در جهت عکس با همین روش کلیپی اقدام می نماید. امید آنکه همه ما از این روشها که مقتضی دوران کودکی بود عبور کرده و کمی و فقط کمی در آستانه میانسالی و شاید کهنسالی دوران سیاست ورزی خود آنچه که لازمه حداقل های بلوغ سیاسی است را در عمل تجربه نماییم.

دوستان عزیز با وجود اختلافات اساسی فیمابین در ادامه راه اکثریت ما و شما متحدین هم خواهیم بود؛ اما بپذیزید وقتی صراحتا اعلام می کنید سازمان و برنامه مورد نیاز مبارزات مردم در شرایط موجود را ندارید و احتمال اشتباه و کج راهه رفتن موجود است چرا با وجود اعتراف صادقانه به نداشتن تحلیل برنامه ای و راهبردی درست، به این نکته توجه نمی کنید که وقتی مخالفان نظرات خود را جنایتکار و خائن و مزدور و… خطاب می کنید بر اساس همان اعتراف صادقانه خود ممکن است در این موارد هم دچار خطا بشوید؟

دوستان به درستی می گویند که بحث سازش در زمان احمدی نژاد و ما می گوییم حتی قبل تر از آن شروع شده بود اما چرایی عدم انجام آنرا در تمام زمینه ها توضیح نمی دهند. دوستان به درستی می گویند رژیم برای حفظ منافع و ماندگاری خود به سازش تن داده و هدف اصلی اقتدارگرایان سازش در خارج و سرکوب در داخل است اما توضیح نمی دهند که چه عواملی قدرت حکومت را در اعمال سرکوب مورد نظر نیروهای افراطی در داخل کشور روز بروز به چالش می کشد؟

آری! مقاومت مردم در کنار بقیه عوامل محور اصلی این مهم  بوده است. اما چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم بخشی از نیروهای درون حکومت وعمدتا برای بدست آوردن و حفظ قدرت به این نتیجه رسیده و می رسند(هر چند مسئولیت اقدامات آنان در همراهی با جنایات کل حاکمیت میتواند نه قابل بخشش و نه قابل فراموشی باشد) که در رابطه  با مسائل سیاسی و سرکوب آزادی و تضییع حقوق مردم در عرصه های مختلف و حتی برای خوشامد جناح های سرمایه داری در جلب حمایت برای پشتیبانی آنان در بردن سهم برای چپاول بیشتر از منافع ملی و… در عرصه هایی تن به عقب نشینی های معینی بدهند. در چنین شرایطی و در نبود آلترناتیو مورد تایید ما و شما عزیزان، با تیزهوشی و واقع گرایی با اتخاذ سیاست های صحیح در استفاده از تضادهای موجود درون حکومت بدون استحاله در قدرت بدون توهم به نیات بشر دوستانه نئوکانها و دیگر دوستان چپ و راست آنان و …. و سرانجام بدون توهم به اینکه در آستانه انقلاب سوسیالیستی هستیم شاید بتوان فضای موجود را به آن سمتی هدایت نمود که منافع ملی را برای تحقق آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی و حقوق بشر گامی و فقط گامی به جلو پیش برد.

در مورد فشارهای کمرشکن در عرصه های گوناگون که اعتراضات وسیع و رو به گسترش مردم را در برداشته و دارد که در شرایط موجود نیروهای دخیل در مبارزات عملا موجود را موظف می کند چشم انداز استراتژیک خود را در شرایط نیاز ارائه نمایند پیشنهاد مشخص این است که منشور جنبش سبز می تواند پایه خوبی برای مطالبات این مرحله از مبارزات مردم ایران باشد.

دوستان جهان در آستانه تغییرات معنی دار قرار دارد. سرمایه داری جهانی نه فقط بحرانهای ادواری بلکه بحران های ساختاری را بیش از همیشه به تجربه نشسته است. بخش هایی از جناحهای سرمایه داری برای به تاخیر انداختن تحولات اجتناب ناپذیر آینده با سمتگیری عدالت وسوسیالیزم، در فکر آنند که در شرایط شکل گیری توازن و مناسبات قوای جدید و در حال انجام جهانی با  پذیرش برخی واقعیات، نه برای نیات دموکراسی خواهانه و فقط برای حفظ و تداوم سلطه بر نظام سرمایه داری جهانی اقدامات رفرمیستی را علیرغم مخا لفت برخی رقبا (هر چند در بسیاری از موارد منافع مشترک این جناح ها هم چنان موضوع اصلی برای اتخاذ سیاست واحد از جانب هر دو جناح می باشد) به انجام برسانند. وظیفه نیروهای ترقیخواه و دمکرات حکم می کند که با هشیاری و بدون چشم پوشی از خطرات چپ و راست زدن های زیان بار با پرهیز از عدم تکیه به نیروی مردم و عدم چشم داشت حقیرانه از امپریالیستها برای دریافت کمکهای رذیلانه و… از تضادهای موجود بصورت علنی و شفاف برای استقلال، آزادی و منا فع ملی استفاه نمایند.

ما نیز در رابطه با سمتگیری سیاست های اقتصادی کشور با توجه به شناختی که از ارادت اکثریت مدیران اقتصادی نظام به سیاست های نئو لیبرالی و شوک درمانی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی داریم افشا و مبارزه بی امان با این سیاست ها را به همراه زحمتکشان یدی و فکری در الویت های اصلی مبارزات خود قرار داده ایم.

در جریان انتخابات ۸۸ بعد از مدتها بحث و گفتگو با دوستان چپ و دمکرات و ملی و مذهبی که از نحله های گوناگون سیاسی بودیم؛ علیرغم آنکه بعضی از دوستان شرکت در انتخابات ۸۴ را نادرست و شرکت در انتخابات اول و دوم خاتمی را درست ارزیابی می کردیم؛ شرکت در انتخابات را تاکتیک مناسب ارزیابی کرده و با وجود آن که برنامه های آقای کروبی را رادیکال تر می دانستیم با تحلیلی همه جانبه از توازن قوا ضمن مبارزه با طرفداران حامی آقای موسوی که به مقابله با آقای کروبی می پرداختند از آقای موسوی حمایت نمودیم. در روزهای منتهی به انتخابات در حالی که با چند تن از دوستان شناخته شده چپ در خیابان و بین مردم در حال توضیح  و تبلیغ چرایی رای به مهندس موسوی بودیم به چند تن از نیروهای اقتدار گرای معروف بر خوردیم و در حضور مردم بحثی بین ما در گرفت این افراد بعد از چند لحظه گفتگو گفتند اگر چپ و کمونیست هم هستید لااقل مانند فلانی (نام یکی از عزیزان چپ را آوردند) و افراد و سازمانهایی که انتخابات را تحریم کردند لوطی گری داشته باشید و مانند آنها تحریم کنید و اضافه کردند که این از مردانگی بدور است که شما کمونیست ها به مو سوی و کروبی که در اول انقلاب شما را کشتند و به زندان انداختند و از کار اخراج کردند حمایت می کنید!.

دوستانی که تاکتیک رای دادن را همسویی و حمایت از حکومت و شراکت در جنایات رژیم قلمداد می کنند بفرمایند آیا سیاست تحریم کنندگان را چون با ارتجاعی ترین و جنایتکارترین جناح های رژیم در مورد عدم رای به مو سوی و کروبی و در دیگر مقاطع به خاتمی و روحانی و… همسویی داشته و عدم رای به این افراد به خواست علنی اقتدارگرایان تبدیل می شود را می توان جنایتکارانه و همکاری و هم دستی با حامیان سرمایه و ارتجاع و… تعبیر نمود؟

نگرش ما با اینگونه استدلال های کودکانه مخالف است.

با تشکر

سهراب ایرانی

۲۸/۱۲/۱۳۹۲                                              

 

تاریخ انتشار : ۱۰ فروردین, ۱۳۹۳ ۱۲:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!

باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!

اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا