اطلاعیه (۶ نوامبر ۲۰۲۱ میلادی) شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، به رویکردهای متفاوت شکل گرفته در سازمان، پس از تشکیل حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، اشاره می کند که مقرر می شود «هیئت گفتوگو و توافق»، عهده دار گفتگو و کسب نظر از حاملین رویکردهای سه گانه و متفاوت گردد که من نتیجه گفتگو هیئت مزبور در مورد رویکردها را به اختصار می آورم:
۱- انتقال کلیه فعالیت سیاسی سازمان در یک پروسه به حزب چپ،
۲- مبارزه سیاسی محدود سازمان با حفظ دوعضویتی،
۳- سازمان کمافی السابق کنشگری سیاسی کامل را دنبال کند.
تثلیث رویکردها را که می خوانیم، برای چندمین بار باز شاهد حضور کنشگری سیاسی محدود سازمان با مولفه حفظ دوعضویتی می شویم و حیرت می کنیم، صرف این همه انرژی برای انتقال مسئولیت های سیاسی سازمان چه در قالب پروسه و چه در قامت حفظ دوعضویتی به چه منظور است؟ ولی با کمی تامل، متوجه اصرار صاحبان رویکرد دوعضویتی می شوید و فورا هدف عمده آنها را شناسایی می کنی.
قبل از تدقیق بر مولفه دوعضویتی و پردازش و تبیین تبعات آن تاکید می کنم، جهت کسب اطلاع از خاستگاه، ریشه و تجارب این مولفه تلاشی را آغاز کردم و با موتور جستجوگر گوگل در هزارتوی آن هرچه گشتم، آثاری از این مولفه نیافتم و باعث شد تا به این نقطه رسیدم که به ضرس قاطع می نویسم، مولفه دوعضویتی فانتزی سیاسی است، همچنین بدعتی نامرتبط با اصول و بدون تجارب مندرج در تاریخ چپ جهان و ایران می باشد که حامیان تشکیل حزب چپ آن را به منظور رسیدن به هدفی ناممکن طراحی کرده تا بهرطریق به هدف موردنظر دست یابند.
در اینجا با پرسشی روبرو می شویم که اصولا یک مولفه و پدیده دربرگیرنده مفهومی است که وجود خارجی آن به اثبات رسیده، حالا به لحاظ عدم وجود خارجی مولفه دوعضویتی، هدف از این اصرار جهت بدعت گذاری بی نتیجه چیست؟ بی پروا می نویسم، واقعیت نشان از آن دارد که هدف حذف سازمان از کلیه عرصه کنشگری بوده که با گرفتن کلیه عرصه های آن همراه است. پس جهت تحقق هدف موردنظر، نخست کنشگری سیاسی محدود را در برابر سازمان قرار می دهند تا حامیان دوعضویتی پروژه کلید خورده را به نقطه ای برسانند که قادر به حذف سازمان از مقام کنشگری سیاسی شوند و حزب نوتاسیس چپ خود را به جای آن بنشانند.
بدین خاطر است که با صرف تلاش بیحاصل، استحکام حزب چپ را دنبال می کنند، ولی آگاه نیستند، بازهم ذیل ادعای وحدت برای غلبه بر تفرقه بستری می سازند که در نتیجه آن چون همیشه شتابزده روزنه انفعال را به سوی حزب و سازمان بربادده خواهندگشود و اگر چنین شود که حتما می شود، در آن صورت حزب چپ فدائیان خلق فراتر از اتحاد جمهوریخواهان ایران نخواهد رفت. بدین ترتیب با حزب چپ نوپا و شکست خورده و سازمان منحل شده و از کف داده چه کنیم؟ آنگاه مشتاقان حزب نوپا از در رانده و در راه مانده گان معرفی نخواهند شد؟ بنابراین بایدعلاج واقعه را قبل از وقوع تراژدی نمود، تا به تعبیر محمود دولت آبادی از تدارک« بسمل شدن » سازمان جلوگیری به عمل آورند و هزیمت را غنیمت شمرده و عطای حزب پیشاپیش محکوم به شکست را به لقای آن ببخشند.
بدین ترتیب می شود کاری کرد! چه کاری؟ یعنی می شود کاری نمود؛ که به جای گذار مکانیکی در قالب پروژه، پروسه گذار را به تعبیر مارکس به دست زمان بسپارید تا هم اراده گرایی مزمن بی اثر شود و هم از ادغام اتحادگونه در حزب نوین، اما شکننده اجتناب شده باشد.
در پایان به حامیان دوعضویتی خاطر نشان می کنم، چون در شکننده گی حزب چپ تردیدی نیست، بعد از آن دیگر نمی توانید از نشان و حمایل یا سازمان از دست داده و منهدم خود جهت مبارزه یاری بگیرید، زیرا از یکطرف با حزب درهم شکسته روبرو شده و از طرف دیگر به دستان شما خواهان دوعضویتی، نام و نشان تشکل تان را از سپهر سیاست حذف کرده اند.