حکومت پوپولیستی ایران
همانطور که گفته شد انقلاب بر بستر یک اقتصاد رانتیری یعنی غیر وابسته به تولید ناخالص ملی و مالیات های ناشی از آن پیروز شد، و توانست حکومتی “فرا طبقاتی” (بناپارتیستی) که ذاتا بر پوپولیسم پایه گذاری شده است را با رهبری یک “کاست” Caste (گروه اجتماعی سلسله سالار)، روحانی بوجود آورد.
لازم به تاکید و توضیح است که یک نظام “کاست” بطور ذاتی انتساب سالار و ضد شایسته سالاری بوده و مزایای اجتماعی صرفا بر اساس نقش های انتسابی توزیع میشود، و بنابراین بطور ساختاری دمکراتیک نیست و با انتخابات آزاد سر سازگاری ندارد.
ترکیب پیچیده و غیرمعمول سه ویژگی جمهوری اسلامی ایران، یعنی “فرا طبقاتی” بناپارتیستی (پوپولیست) بودن حکومت تحت رهبری «کاست» روحانیت متکی بر «اقتصاد رانتیری» در بستر پارادایم های سرمایه داری علت اصلی تمام سیاست های غیر قابل پیش بینی حکومت و تحلیل های غلط از آن و ناکامی برای پاسخ به متداول ترین سئوال یعنی “چه باید کرد؟” در این چهل و اندی سال گذشته بوده است.
برای شناخت عمیق تر حکومت و دولت آینده رئیسی بهتر است با خصوصیت های عمومی و جهانشمول “پوپولیسم” که مترادف با مقوله “فراطبقاتی” یا بناپارتیسم است بیشتر آشنا بشویم. این خصوصیت ها در تمامی نظام های مشابه مثل حکومت های ناپلئون بناپارت، بیسمارک و خامنه ای مشترک هستند:
۱- ایجاد سیستم انتخاباتی وعطا و گسترش حق رای برای همه شهروندان و حتی کوشش برای پائین آوردن سن حق رای دهندەگان، ایجاد امکان رای دادن برای اهالی دورافتاده ترین روستاهای کشور از خصوصیت های تمامی حکومت های بناپارتی بوده است. علارغم تشابه، این گرایش با روح جمهوریت حکومت کاملا متفاوت و از جنس پوپولیستی است.
۲- حکومت های پوپولیستی همگی تمایل دارند که حلقه های واسطه یا نمایندگی بین مردم و حکومت را از بین ببرند. یعنی احزاب، مجالس، سندیکاها، انجوها و انجمن ها،… باید بسیار ضعیف شده و حتی اگر امکان پذیر باشد نابود شوند!
بیخود نیست که در چهل و اندی سال گذشته هیچ سیستم حزبی در کشور شکل نگرفته، و هنوز سندیکاهای کارگری مستقل وجود ندارند و…
۳- ایجاد سیستم انتخاباتی به نوعی که تک تک مردم بدون مدیریت حزبی احساس کنند که می توانند در انتخابات شرکت کرده و بدون تکیه به برنامه و یا حزب خاصی فرد مورد علاقه خود را انتخاب کنند. در سیستم انتخاباتی پوپولیستی کاندیداهای اصلی نماینده احزاب نیستند، و باید افرادی مستقل باشند و بنابراین مردم نباید به نماینده احزاب یا برنامه آنها رای بدهند. در ضمن حکومت های پوپولیستی با هرچه “ایسم” است سر مخالفت دارند.
۴- خلق یک رهبر کاریزماتیک و قدرتمند بطریقی که مردم متقاعد بشوند که دیگر نیازی به یک برنامه مدون گروهی و حزبی ندارند، و بلکه کافی است به یک فرد توانمند متکی بوده تا مشکلات آنها حل شوند. در کشور ما “ولایت فقیه” با قدرت مطلقه اش که در قانون اساسی نهادینه شده است تبلور این سیاست پوپولیستی حکومت است.
۵ – انحراف سمت و سوی تضادهای اجتماعی داخلی به سمت جبهه های مبارزاتی خارجی از دیگر شگردهای حکومت های پوپولیستی بوده است.
در کشور ما اشغال سفارت امریکا بمنظور ضدیت و دشمنی با امریکا بر اساس همین سیاست پوپولیستی کلید خورد، و همگی مبهوت تشدید آن را با اولین دولت پوپولیستی احمدی نژاد تحت شعار نابودی اسرائیل مشاهده کردیم!
پافشاری بر وجود مستمر توطئه دشمن خارجی علی خامنه ای بر همین دکترین پوپولیستی استوار بوده است.
۶- استفاده گسترده از پروپاگاند با تکیه بر تجربیات تبلیغات تجاری، یعنی آنقدر باید بر یک موضوع بطور مستقیم و غیرمستقیم اصرار کرد تا جایی که مردم آن مطلب را از خود دانسته و به “درستی” آن باور پیدا کنند یک سیاست ثابت و مشترک تمامی حکومت های “فراطبقاتی” پوپولیست بوده است. آنها تمایل دارند که تمامی ابزارهای ارتباطی با مردم مثل رادیو و تلویزیون و خطوط مخابرات در کنترل کامل آنها بوده و حتی خطوط اینترنت را در اختیار داشته باشند.
۷- در دهه ۱۸۸۰ دولت “بناپارتی” بیسمارک برنامه بیمه همگانی پایه گذاری کرد که بر اساس آن کارگران در مقابل تصادفات، بیماری و پیری بیمه می شدند. بیسمارک ناپلئون را معلم خود می خواند و معتقد بود که در دوران سفیر آلمان (پروس) بودنش در پاریس، ناپلئون سوم امپراطور فرانسه، به او ثابت کرده بود که مثل حکومت اقتدارگرای امپراطوری روم کافی است که مردم مستمری های اندک ولی مستمر بگیرند تا وفاداری انها به حکومت جلب گردد!
در ایران نیز احمدی نژاد مقوله مهم “درآمد پایه” را به نام “یارانه” پایەریزی و به اجرا گذاشت که طبق آن هر شهروندی مبلغی ماهانه ای را بطور مستمر دریافت می کند.
در صورت موفقیت در برجام، دولت پوپولیستی رئیسی کوشش خواهد کرد تا ضعف های احمدی نژاد را بر طرف کند!
دنباله دارد…