درآمد پایه جهانی
“درآمد پایه جهانی” (UBI) Universal basic income رفرمی زیر بنایی در سیستم تامین اجتماعی با مضمون سوسیالیستی در جوامع سرمایه داری بشمار می رود، پارادایمی جدید است.
اولین نظریه را توماس پاینه Thomas Paine روشنفکر، سیاستمدار و فیلسوف انگلیسی در سال ۱۷۹۵ در طی مبارزه ای برای حل مشکل عظیم فقر زدایی در بین دهقانان فرانسوی ارائه داد.
در عصر کنونی از طرف یک فیلسوف، اقتصاد دان و حقوق دان بلژیکی به نام فیلیپ وان پاریجس Philippe Van Parijs که جایزه فرانکویی Prix Francqui در علوم انسانی نیز به او اهدا شده، کامل ترین تعریف از «حقوق پایه جهانی» را ارائه داده است:
«درآمدی است که توسط یک جامعه سیاسی به حساب همه اعضای آن جامعه بصورت فردی بدون کنترل منابع دیگر درآمد و نیازمندی فرد بطور مستمر واریز می شود»، «درآمد پایه» باید به اندازه ای باشد که فرد از بدو تولد تا مرگ بتواند بدون نیاز به تن دادن به کارهای سخت و نامعقول و یا حقوق های کم، زندگی شرافتمندانه خود را بگذراند. درآمدهای کسب شده دیگر افراد جامعه از کار و با سرمایه گذاری و… باید مکمل آن برای بهزیستی بهتر باشد.
طی اجرای آزمایشی اخیر «درآمد پایه جهانی» در کانادا، امریکا، آلاسکا، فنلاند، گالس، آلمان، کره جنوبی ، اسپانیا… ثابت شده است که در صورت اجرای خوب و کامل آن، زحمت کشان و محرومان بیشترین بهره را از آن خواهند برد.
با رشد صنایع سیبرنتیکی و رباتیک و در ضمن نیاز به اجبار تعطیلی زود هنگام صنایع آلاینده و مضر برای طبیعت، در آینده بسیار نزدیک شاهد ارتش عظیم بیکاران خواهیم بود.
چپ دمکراتیک در ایران می تواند و باید با مبارزات سیاسی خود، پرچمدار برقراری و اجرای خوب و اصولی «حقوق پایه جهانی» UBI در کشور شود!
این مقوله به پشتوانه گرایشات پوپولیستی حکومتی با پرچم داری اصولگرایان تحت رهبری علی خامنه ای، توسط دولت های احمدی نژاد بطور ابزاری به عاریه گرفته و بر آن نام محافظه کارانه ، پوپولیستی و غیر جهانشمول “یارانه” گذاشته و در این سالها بطور ناقص به اجرا درآمد. محبوبیت نسبی و فعلی احمدی نژاد در بین محرومان جامعه از برقراری “یارانه” و اجرای پروژه “مسکن مهر” و کمک بلاعوض به روستائیان برای ساختن مسکن جدید سرچشمه می گیرد. در هر صورت “مسکن مهر” پروژه ای بود (با اجرای خوب یا بد) که به تعدادمحدودی از محروم ترین اقشار جامعه این امکان را داد که صاحب مسکن شوند.
پیش بینی می شود که اگر موانع فروش و دریافت پول نفت و گاز در طی موفقیت دوباره برجام برچیده شود آقای رئیسی نیز همان مسیر احمدی نژاد که مسیر استراتژیک نظام “بناپارتی” (پوپولیست) حکومت اسلامی ایران محسوب می شود را پیش ببرد.
در دورنمای نزدیک، این روی کرد به پروژه “حقوق پایه بین المللی” در عرصه جهانی برای ادامه زندگی بشر اجتناب ناپذیر بوده و پارادکس مثبت این است که در مجموع مورد تائید چپ و راست و میانه قرار گرفته است و هر کدام با رویکردهای طبقاتی خود آن را تعریف می کنند. حضور و فعالیت نیروهای چپ دمکراتیک در این عرصه مهم و حیاتی است.
می توان ادعا کرد که نظام اقتصادی “دولت رفاه” Welfare state که ریشه در بیمه همگانی بیسمارک و همچنین اقتصاد کینزی داشته جواب عاقلانه ای به نقطه تحول سرمایه داری “فوردیسم” بوده است که کشورهای اسکاندیناوی موفق ترین مجریان “دولت های رفاه” بوده اند.
اما شکوفایی این نظام رفاهی تا دهه ۱۹۷۰ بیشتر طول نکشید و با آغاز بحران های اقتصادی که افزایش بیکاری و رکودهای پولی و تورمی را به دنبال داشت دچار افول شد.
بشریت مترقی که شاهد افول “دولت رفاه” و ناکارایی اقتصاد کینزی بودند برای دفاع از حقوق محرومان و زحمتکشان به تکاپو افتادند.
“میثاق بین الملی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی” در سال ۱۹۶۶ توسط شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل تصویب و اکثر کشورهای جهان از جمله ایران از امضا کنندگان آن هستند. اصل ۱۱ این میثاق حق «آزادی از گرسنگی» را از حقوق اولیه تمامی انسان های جهان بشمار می آورد و معتقد است که باید هر فردی برای خود و برای خانواده از حداقل امنیت در عرصه «تغذیه، پوشش مناسب و مسکن» برخوردار باشد.
هدف جامعه جهانی در امضای این میثاق خنثی کردن عواقب وخیم انسانی در گسترش نئولیبرالیسم در تضعیف جنبش های کارگری و سندیکایی،… و گسترش فقر بوده است.
باید در ایران نیز بحث در مورد “حقوق پایه” را سراسری و جنبشی کرد تا مردم بتوانند در کنار دیگر مبارزات مطالبه جویانه و عدالت خواهانه صنفی و مدنی خود به دولت رئیسی فشار بیاورند تا حتما با انعطاف های لازم، برجام را برای نیل به امکانات مالی به فرجام برساند تا بطور کامل پروژه «حقوق پایه» همراه با حل مشکل مسکن کشور را در راستای دفاع و گسترش عدالت اجتماعی به اجرا درآورد.
پایان