مانع بزرگی که قادر بود تاثیرگذار در گزینش رهبر آینده نظام و همچنین مانعی بر سر راه تصمیمات یکسویه بیت رهبری باشد، عملا از میان رفت و در این میان کس دیگری نیست که بتواند نقش رفسنجانی را که دیگر در حیات نیست، بعهده گیرد. رفسنجانی و شخصیت هایی نظیر او تنها در حکومت های بسته قابلیت های تاثیرگذاری می یابند، یعنی آنجا که مردم نقشی در فرایند تصمیم گیریهای حاکمیت ندارند.
باید اعتراف کرد که آقای روحانی حامی سنگینی را در این میان از دست داده است و جبران آن کار ساده ای نیست. بخصوص این که انتخابات ریاست جمهوری در بهار سال آینده نیز در پیش رو قرار دارد. حال باید دید که چگونه آقای روحانی از ظرفیت و توان خود و نیز توانائیهای نیروی گردآمده (خودی) بدور خود بهره وری لازم را خواهد کرد تا از زیر چرخهای ارابه بیت رهبری جان سالم بدربرد.
شاید بتوان گفت انتخابات ریاست جمهوری سال آینده بزرگترین چالش برای نیروهای اصلاح طلب و اعتدال با مرجعیت آقای روحانی است؛ نیروئی که تاکنون توانسته نسبتاً بطور منسجم به بقاء خود در درون حاکمیت و با پیگیری مطالباتش در چهارچوب نظام ولایت فقیه ادامه دهد.
آقای روحانی!
استفاده ابزاری از مردم تاکنون نشان داده که ره به جایی نبرده و نخواهد برد. تکیه و چانه زدن با بیت رهبری جز تحقیر و حذف، حتی برای فرد قدرتمندی همچون رفسنجانی، نتیجۀ دیگری در بر نداشت. بنابراین تصور نمی توان کرد با تجربه تلخ هفت سال گذشته، بیت رهبری راه را برای شما هموار کند. در آنجا گوشی برای شنیدن یافت نخواهید کرد.
آقای روحانی!
مردم در کنار شما خواهند بود اگر به آنان باور داشته باشید.