شنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۸

شنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۸

پشتیبانی از شورای مرکزی و هیئت رهبری - اجرایی جبهه ملی ایران
ما امضا کنندگان این متن پشتیبانی خود را از تلاش های آقای دکتر حسین موسویان ریاست محترم شورای مرکزی و هییٔت رهبری – اجرایی جبهه ملی ایران و فعالان در...
۱۱ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب جمهوری‌خواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران؛ سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
نویسنده: حزب جمهوری‌خواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران؛ سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
چرا صابر احمدیان را اعدام کردند؟
در شرایطی که تازه به دوران رسیده‌ها به تقسیم غنایم مشغول بودند، صابر با هزاران امید و آرزو به روزگار بهتری فکر می‌کرد و در این راستا به فعالیت در...
۱۱ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: جابر حسینی
نویسنده: جابر حسینی
سیاست هویتی یا دیوار برای پنهان کردن ناسیونالیسم خجول ایرانی
روشنفکران مرکز، ستم ملی را در تضاد با ستم طبقاتی می‌بینند. این طرز تفکر ناشی از نگاه مرکزگرا و تلاش برای ایجاد یک دوگانگی است که باز تولیدکنندگان بالادستان در...
۱۱ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: میثم آل‌مهدی
نویسنده: میثم آل‌مهدی
سایه هایِ خاکستری
پشت میکنم به خودم، جهنم همینجاست، در جمهورِ متراکمِ فقاهت،  گرسنگی وقت نمی شناسد...
۱۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی
رخ داد های سیاسی در آينه گفتمان طبقاتی..
در مجموع، تاریخ‌نگاری نیز امری طبقاتی است و با منافع اقتصادی طبقات اجتماعی گره خورده است. امروز نیز در برابر دیدگان خود، شاهد تفسیر طبقاتی از تاریخ هستیم؛ از نگاه...
۱۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: سیاوش
نویسنده: سیاوش
به کانال تلگرامی بولتن کارگری بپیوندید!
  🔸🔸🔸 بولتن کارگری گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) 🔸نشانی کانال تلگرامی بولتن کارگری: 🆔 t.me/boultane_kargari 🔗https://t.me/boultane_kargari
۱۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: بولتن کارگری
نویسنده: بولتن کارگری
دولت پزشکیان و گسل ‌های اجتماعی
در این شرایط، تنها اصلاحات ساختاری وسیع و اتخاذ سیاست‌های اقتصادی عادلانه، همراه با تغییرات اساسی به نفع لایه‌های کم‌درآمد، کارگران و فرودستان شهری و روستایی، می‌تواند گسل‌های اجتماعی و...
۱۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی

روحانیت و مردم در نبود آیت الله منتظری

ابداً منتفی نیست که "دغدغۀ فردا"، چنان که در مراسم تشییع پیکر آقای منتظری حس می شد، به برآمدن و برکردن این یا آن چهرۀ دیگر از روحانیت به عنوان زبان دینی – معنوی جنبش اعتراضی بیانجامد. این که الزامات و دریافتهای جنبش اعتراضی آن را به طی چنین طریقی رهنمون شود، در روزهای تاریخی آتی روشن خواهد شد. اما یک نکته از هم اکنون روشن است: زبان دینی – معنوی مفروض، باید زبان انتقاد از نفس درآمیختگی نهاد روحانیت با دولت باشد.

یکی از بحثهائی که در ارتباط با جنبش مردم ایران در نیمسال اخیر مطرح شده، یا دقیقتر گفته شود، از سطح فرهنگستانی به سطح سیاسی کشیده شده است، جا و مقام ممکنۀ روحانیت شیعه در تحولات آتی کشور ما است. طراحان این بحث به درستی بر دگرگشت نهاد روحانیت و مشخصاً بر درآمیختگی آن با قدرت دولتی، از پس از انقلاب بهمن ۵۷ انگشت نهاده و این تغییر را خلاف حرکتی تشخیص داده اند که روحانیت شیعه تاریخاً با آن شناخته می شده است(۱). به نظر آنان استقلال مالی – سیاسی – سازمانی روحانیت شیعه از قدرت دولتی در دوره های پیش از انقلاب این نهاد را نه تنها در همگامی با جنبشهای اجتماعی مردم مانع نمی شده، بلکه درست موجبی برای این همگامی و در مواردی حتی پیشگامی آن در جنبشهای مذکور بوده است. به عبارت دیگر استقلال پیشگفته ترکیب نقش تاریخی نهاد روحانیت، به عنوان “هدایتگر معنوی جامعه”، را با نقش فعال و گاه هدایتگر آن در حیات سیاسی جامعه میسر و متحقق می کرده است. این در حالی است که درآمیختگی دو نهاد روحانیت و دولت پس از انقلاب، و کیفیت عمل این دو در این سی سال اخیر، “روحانیت را نه تنها از نقش آفرینی مؤثر در حیات سیاسی امروز بازداشته، بلکه به نظر می رسد نقش تاریخی آن در هدایت معنوی مردم را نیز دستخوش خسران کرده است.”

در این چند روزۀ پس از درگذشت آیت الله منتظری، به درستی در رثای او و در شرح سجایای او بسیار نوشته شده است. نگاهی تنها به تعدد این نوشته ها و تنوع تعلقات سیاسی – فرهنگی نویسندگان آنها کافی است تا انگاره ای از احترام عمیق و پرسویه ای که نسبت به این شخصیت تکرارناپذیر در جامعۀ ما وجود دارد، به دست آید. بماند تشییع او، که تکراری در گستردگی اش در آینده بر آن متصور نیست.

آقای منتظری نیز از زمرۀ کسانی، و در دستگاه روحانیت از زمرۀ معدود کسانی، بود که به انتقاد از درآمیختگی نهاد روحانیت و دولت، اگرچه نه به انتقاد از نفس این درآمیختگی بلکه به انتقاد از چگونگی های این درآمیختگی، دست زد. در میان فرازهای متعددی که در زندگی او به آنها ارجاع می شود، یکی هم سخنرانی مشهورش در ۲۳ آبان ۱۳۷۶ است، که به دلیل انتقاد صریح از خامنه ای و نفی اعتبار او برای مرجعیت، منجر به حبس خانگی اش به مدت ۵ سال شد. در این سخنرانی است که آقای منتظری از “مبتذل کردن مرجعیت شیعه”، “گارد سلطنتی درست کردن برای رهبری”، “تحریک ائمه جمعه که این یا آن چیز را بگویند”، بی اثری این تحریکات، زیرا “همه میدانند که امام جمعه ها بعضاً حقوق بگیر اند”،… گفته است. شاید روشنتر از این نمی شد در بارۀ آنچه در کمین نهاد روحانیت، با درآمیختگی اش با نهاد دولت نشسته است، پرده برداشت. با این حال به نظر می رسد که حتی اگر بحث پیشگفته در مورد جا و مقام ممکنۀ روحانیت شیعه در تحولات آتی کشور ما، در حیات آقای منتظری هم پاسخ قطعی ای نگرفته باشد، اینک در پرتو وفات او به پاسخی نسبتاً قطعی رسیده است. آقای منتظری در شأن فقهی، سیاسی و اخلاقی خود از سوئی و از سوی دیگر با دمسازی شگرفی که با تحولات زمان از خود نشان می داد، تنها قوۀ باقیمانده در نهاد روحانیت برای ایفای نقش فعال سیاسی و معنوی توأم در جامعۀ امروز ایران بود. با فوت آقای منتظری و در صحنۀ واقعی ای که امروز با آن سروکار داریم، بسیار بسیار بعید به نظر می رسد که روحانیت دیگر هرگز بتواند در جای مقدم در هدایت توامان سیاسی – معنوی تحولات آتی کشور ما قرار گیرد.

جنبش سبز، در تمامیت اش هم گواه روشن این مدعی است و هم موجب مشدد آن. آمیختگی “دین و دولت” در سالهای پس از انقلاب، از سوئی روحانیت را به عنوان دولتی عاجز به تماشا و قضاوت گذاشت و از سوی دیگر آن فاصلۀ تاریخی را که بین مردم و دولت در جامعۀ ما هست، تا حدودی به مناسبات میان روحانیت و مردم نیز سرایت داد. کیفیت عمل روحانیت در قبال جنبش اعتراضی اخیر و خاصه نقش دستگاه ولایت و شخص خامنه ای در تقابل با این اعتراضات، نقطه اختتامی بر اتوریتۀ هژمونیک سیاسی – معنوی روحانیت بود. بالاتر از این، روحانیت مدتهاست که دیگر حتی از زمره گروه های مقدم مرجع در جامعۀ ما نیست. این ابداً تصادفی نیست که نهاد روحانیت دیگر نمی تواند مضمون و بافت گفتمانهای جاری در جنبش سبز را تعیین کند.

این گفته اما مطلقاً به این معنا نیست که نقش روحانیت در تحولات آتی جامعۀ ما به انتها رسیده است. یک پای امر طبعاً خود روحانیت است و این که دستگاه روحانیت، به مثابه یک کل، واقعیت افول اش را تصدیق، و در صورت تصدیق، دمسازانه با اوضاع نوین عمل خواهد کرد یا خیر. چنین رفتار متجانسی از دستگاهی که در کل حیاتش کمتر متجانس عمل کرده است و امروزه روز با حادترین تنشهای درونی و جریانهای نامساعد بیرونی مواجه است، قابل انتظار نیست. اما پای دیگر، جامعه است و جنبشهای آن. کیفیت عمل جنبش سبز، از نخستین روزهای برآمد خیابانی آن و خاصه در روزهای اخیر و مشخصاً در مراسم تشییع پیکر آقای منتظری، رویکرد و روایت بدیعی از مناسبات این جنبش با موضوع قدرت و نیز شئون دیرپای جامعه، از جمله با نهاد روحانیت، را عرضه کرده است. جدا از شرکت گستردۀ مردم در انتخابات، که اکنون دیگر می توان آن را جلوه ای از این روایت به شمار آورد، حضور آنان در نمازجمعۀ ۲۶ تیر بروز بی مناقشۀ این روایت و شرکتشان در راهپیمائی روز قدس مهر تأکیدی بر آن بود: حرکت نیروهای عرفی برای نیل به آزادی، ترقی و دولت حقوقی، که در خلال نزدیک به یک و نیم قرن گذشته مسیر خود را در جدال و درآویختن با نیروهای ماند و کهن در جامعه جستجو می کرده است، از این پس در درآمیختن نسبی با این نیروها جستجو خواهد کرد(۲).

چنین رویکردی را در مراسم تشییع پیکر آقای منتظری نیز می شد تشخیص داد: جمعیت صدهاهزار نفره عزادار است، اما فقط عزادار نیست، زبان دینی – معنوی اعتراضش را نیز از دست داده است. پس دغدغۀ فردا را نیز دارد. فردا، که با کسانی که پشت دین در درون قدرت دولتی سنگر انداخته اند، باید چالید. این چالشی است پرسویه؛ پس در هر سو باید در آن توان حضور داشت، از جمله در سوی دین.

از این قرار ابداً منتفی نیست که “دغدغۀ فردا”، چنان که در مراسم تشییع پیکر آقای منتظری حس می شد، به برآمدن و برکردن این یا آن چهرۀ دیگر از روحانیت به عنوان زبان دینی – معنوی جنبش اعتراضی بیانجامد. این که الزامات و دریافتهای جنبش اعتراضی آن را به طی چنین طریقی رهنمون شود، در روزهای تاریخی آتی روشن خواهد شد. اما یک نکته از هم اکنون روشن است: زبان دینی – معنوی مفروض، باید زبان انتقاد از نفس درآمیختگی نهاد روحانیت با دولت باشد.

زیرنویس

۱- از جمله نگاه کنید به نوشتۀ خانم فاطمۀ صادقی در آدرس زیر. طبق اطلاع من این نخستین نوشته در این بحث در دور جدید آن (در ارتباط با جنبش سبز) بود.

http://news.gooya.com/politics/archives/2009/06/089715print.php

و آخرین مورد مصاحبه ای است با آقای احمد قابل، در آدرس زیر:

http://rahesabz.net/story/6226

۲- لازم به تأکید است که این رویکرد جدید حاصل و فشردۀ یک تجربه تاریخی است و نه “عقب گردی” به یکباره. نگاه جامعه به انقلاب بهمن و رویدادهای پس از آن در نیل به این رویکرد نقش تعیین کننده ای داشته است. گوئیا در حیات اجتماعی امروز ما همه چیز حکایت از آن دارد که انقلاب بهمن، آخرین انقلاب در تاریخ ایران بوده است و خواهد ماند.

تاریخ انتشار : ۶ دی, ۱۳۸۸ ۱:۵۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

اروپا قربانی کیست؟

به‌عنوان یک اروپایی، من فقط می‌توانم از بی‌کفایتی و ساده‌دلی رهبرانمان گله کنم که این اتفاق را ندیدند و با وجود همه فرصت‌ها و انگیزه‌هایی که برای انجام این کار وجود داشت، ابتدا خود را با آن سازگار نکردند. آنها احمقانه ترجیح دادند به نقش خود به عنوان شریک کوچک آمریکا بچسبند، حتی در شرایطی که این مشارکت به طور فزاینده ای علیه منافع آنها بود!

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

مطالعه »
پيام ها

مراسم بزرگ‌داشت پنجاه‌وچهارمین سالگرد جنبش فدایی!

روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، به مناسبت پنجاه‌وچهارمین سالگرد بنیان‌گذاری جنبش فدایی، در نشستی در سامانۀ کلاب‌هاوس این روز تاریخی و نمادین جنبش فدایی را پاس می‌داریم و روند شکل‌گیری و تکامل این جنبش را به بحث و بررسی می‌نشینیم

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

پشتیبانی از شورای مرکزی و هییٔت رهبری – اجرایی جبهه ملی ایران

چرا صابر احمدیان را اعدام کردند؟

سیاست هویتی یا دیوار برای پنهان کردن ناسیونالیسم خجول ایرانی

سایه هایِ خاکستری

رخ داد های سیاسی در آینه گفتمان طبقاتی..

به کانال تلگرامی بولتن کارگری بپیوندید!