انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم در وضعیت بحرانی کشور برگزار می شود: بحران فزاینده اقتصادی، تحریم ها و فشارهای روزافزون بین المللی، انزوای جهانی رژیم ایران، فقر و فلاکت گسترده در جامعه، تورم فزاینده، تعمیق شکاف طبقاتی، انباشت نارضایتی ها و گسترش اعتراضات کارگری از یکسو و از سوی دیگر چالش های سنگین درون حکومت. چگونگی مواجهه جریان های حکومتی نسبت به انتخابات ریاست جمهوری در تشدید و یا مهار این بحران ها، تاثیرات جدی خواهد داشت.
از انتخابات سال ١٣٨٨ به اینسو موقعیت ایران در سطح جهان و منطقه به شدت تضعیف شده، تحریم ها و بحران اقتصاد تشدید یافته، فضای سیاسی کشور بسته و بسته تر گردیده، فعالین سیاسی و مدنی و سازمان های غیردولتی تحت فشار قرار گرفته، زتدان ها همانند دهه ۶٠ از منتقدین و مخالفین پر شده، موج جدید مهاجرت راه افتاده و سرکوب ها ابعاد وسیعی پیدا کرده است. کشور ما به جهت سیاست های سه دهه گذشته حکومت ایران و به ویژه دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد در وضعیت بحرانی به سر می برد و حاکمیت با عمیقترین بحران خود پس از سال های اول دهه ۶٠ روبرو است. در انتخابات آتی مشخص خواهد کرد که آیا رژیم ایران می خواهد برای برون رفت کشور از وضعیت بحرانی گام بردارد و یا قصد دارد همچنان به سیاست های فاجعه بار ادامه دهد.
انتخابات، اصلاح طلبان و جنبش سبز
بلوک قدرت با وجود آگاهی از وضعیت بحرانی کشور، اهمیت مشارکت نیروهای سیاسی و مردم در انتخابات در شرایط حساس کنونی و مذاکرات با کشورهای غربی، تصمیم گرفته است که انتخابات را بدون مشارکت مخالفین و منتقدین از جمله جنبش سبز و اصلاح طلبان شناخته شده برگزار کند. تلاش های محمد خاتمی هم برای فراهم آوردن حداقل امکانات برای مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات، به جائی نرسیده است. فرماندهان سپاه و سران راست سنتی، شرط شرکت فعالین جنبش سبز و اصلاح طلبان در انتخابات را تبری از “فتنه” اعلام کرده اند.
اصلاح طلبان قصد داشتند که جلسه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را تشکیل دهند و در آنجا نسبت به انتخابات سیاست گذاری کنند. اما وزارت اطلاعات چهار شرط برای برگزاری این جلسه تعیین کرده بود که اعلام برائت کلیه اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات از دو کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات ١٣٨٨ سال از جمله آن ها بود. برگزاری این جلسه منتفی شد و نشان داد که حاکمیت قصد دارد که بسته ترین انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند.
در حال حاضر بین فعالین جنبش سبز و اصلاح طلبان در داخل کشور، نظرات مختلفی نسبت به چگونگی برخورد با انتخابات وجود دارد و هنوز سیاست روشن و واحدی در بین آن ها مشاهده نمی شود. ولی به نظر اکثر فعالین جنبش سبز در شرایط حصر کاندیداهای دوره ریاست جمهوری قبلی و پربودن زندان ها از فعالین سیاسی و مدنی و خفقان حاکم برکشور، شرکت در انتخابات موضوعیت ندارد.
شکاف در بلوک قدرت
بلوک قدرت در انتخابات ریاست جمهوری سال ١٣٨٨ کودتا کرد، احمدی نژاد را در مسند ریاست جمهوری نشاند، جنبش سبز را سرکوب نمود و اصلاح طلبان را از قدرت راند تا حکومت یکدست از اصول گرایان تشکیل دهد. بلوک قدرت با این اقدامات، انتظار داشت که کشاکش های درون حکومت از حدت بیافتد و از انتخابات “فتنه” برنخیزد.
با این وجود، بلوک قدرت بعد از انتخابات سال ١٣٨٨ شکاف برداشت، چالش های جدید پدید آمد، رئیس جمهور برآمده از کودتای انتخاباتی در مقابل ولی فقیه، سپاه و مجلس ایستاد و سیاست های خود را پیش برد. سیاست هائی که در وجوهی چندان مطلوب آن ها نبود.
ولی فقیه بلافاصله بعد از انتخابات حمایت خود را از احمدی نژاد اعلام کرد، اعتبارش را پشت او گذاشت و در چالش بین احمدی نژاد و مجلس جانب او را گرفت و از مجلس و قوه قضائیه خواست که وارد کشاکش با دولت نشوند. با این همه، چالش های درون حکومت فروکش نکرده و هم چنان حاد است و انتخابات ریاست جمهوری تحت تاثیر این چالش ها برگزار می شود.
احمدی نژاد برکشیده خامنه ای و سپاه است و سیاست های فاجعه بار احمدی نژاد در چهار سال گذشته، در چشم اکثر مردم ایران به حساب خامنه ای نوشته می شود. او است که در راس کودتای انتخاباتی قرار گرفت و دستور سرکوب معترضین به تقلب در انتخابات به نفع احمدی نژاد را صادر کرد.
اتمیزه شدن اصول گرایان
کمتر از شش ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده است ولی اصول گرایان سردرگمند و هنوز برنامه روشنی برای تعیین کاندیدا ندارند. در گذشته رقابت با اصلاح طلبان، اصول گرایان را در کنار هم قرار می داد و روی کاندیدای معینی توافق صورت میگرفت. ولی این بار در نبود اصلاح طلبان، شکاف بین جریانهای درون اصول گرایان عمق یافته، به چند دستگی انجامیده و روند اتمیزه شدن در بین آن ها پیش رفته است. دیگر نمی توان از جبهه متحد اصول گرایان صحبت کرد. اکنون پیکره اصول گرایان دو سر ندارد، بلکه چند سره است. راست افراطی با دو جریان جبهه پایداری (با سرکردگی مصباح یزدی و به احتمال با کاندیداتوری سعید جلیلی و یا حداد عادل) و تیم احمدی نژاد ـ مشائی (با کاندیداتوری اسفندیار رحیم مشائی) و محافظه کاران با سه جریان راست سنتی (جامعتین و حزب موتلفه با گزینه های احتمالی علی لاریجانی، منوچهر متکی و مصطفی پورمحمدی)، اصول گرایان مستقل (با چهره هائی مثل محسن رضایی، غلامعلی حدادعادل و علی اکبر ولایتی) و بالاخره اصول گرایان تکنوکرات (با کاندیداتوری محمدباقر قالیباف).
احمدی نژاد ـ مشائی
چند ماه دیگر احمدی نژاد باید پست ریاست جمهوری را ترک کند. ولی او به سادگی حاضر نیست دست از قدرت بکشد. او که دوبار از نردبان انتخابات مهندسی شده بالا رفته است، نمی خواهد به سادگی از همان نردبان پائین بیآید. او برای حفظ قدرت، می خواهد رئیس جمهور آینده از تیم وی باشد و برای رسیدن به این هدف از یکسو به اقدامات پوپولیستی دست می زند و از سوی دیگر در درون حاکمیت سرکشی می کند و از خط قرمزهای آن رد می شود، روزی ولی فقیه، روز دیگر سپاه و روز سوم مجلس و قوه قضائیه را به چالش می کشد.
با این وجود خامنه ای و به تبعیت از او، مجلس، سپاه و قوه قضائیه سرکشی های احمدی نژاد را تحمل می کنند تا دوره اش به پایان رسد و هزینه سنگین روی دست حاکمیت نگذارد. برکناری احمدی نژاد توسط حاکمیت به معنی صحه گذاشتن بر حقانیت جنبش اعتراضی است. جنبشی که از ابتدا منتقد سیاست ها و عملکرد احمدی نژاد بوده است.
احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری آتی برنامه و کاندیدا دارد و کاندیدای او اسفندیار مشائی است. نزدیک ترین فرد به او. احمدی نژاد از رد صلاحیت مشائی توسط شورای نگهبان آگاه است ولی او از ابزارها و امکاناتی برای فشار آوردن به حاکمیت و خریدن رای برخوردار است. از جمله تهدید به تعویق و تعلیق اجرای انتخابات. او از یک طرف پیام های تهدید آمیز خود را به گوش اعضای شورای نگهبان و ولی فقیه رسانده و از طرف دیگر درصدد اجرای فاز دوم هدفمند سازی یارانه ها و بهره گیری از صندوق تامین اجتماعی است.
گروه های وسیعی از لایه های میانی جامعه براثر بحران اقتصادی به لایه های پائین جامعه رانده شده اند. اکنون حجم لایه های پائین جامعه افزایش یافته و دغدغه معیشت روزمره برای آنها جدی تر شده است. احمدی نژاد میکوشد تا از حربه یارانهها برای جلب بیشتر لایه های پائین جامعه به نامزد مورد نظر خود بهره بگیرد.
انتخابات و جبهه پایداری
راست افراطی با حمایت احمدی نژاد از اسفندیار مشائی و خانه نشینی ١١ روزه اش دو شقه شد و به دنبال آن جبهه پایداری به ابتکار مصباح یزدی تشکیل گردید. جبهه پایداری در انتخابات دوره نهم مجلس شرکت کرد و رای دوم را آورد. حداد عادل کاندیدای جبهه پایداری برای ریاست مجلس بود که از علی لاریجانی شکست خورد. جبهه پایداری در برخورد با احمدی نژاد به جبهه پایداری قم و تهران تقسیم شده است که اولی از احمدی نژاد بدون مشائی دفاع می کند و دومی از تیم احمدی نژاد ـ مشائی. به نظر نمی رسد جبهه پایداری بتواند در انتخابات آتی نقش مهمی ایفاء کند.
انتخابات و راست سنتی
شکاف در درون راست افراطی و ناکارائی دولت احمدی نژاد به تقویت موقعیت راست سنتی در ساخت حکومتی انجامیده است. راست سنتی قوه قضائیه را در دست دارد و اکثریت مجلس و رئیس مجلس هم با این جریان است. راست سنتی تاکنون در قبضه قوه مجریه ناکام مانده است. گرچه هنوز کاندیدای راست سنتی مشخص نیست ولی این جریان برای قبضه قوه مجریه در انتخابات آتی خیز برداشته است. اولین اقدام او طرح تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری با هدف محدود کردن عملکرد احمدی نژاد بود. اما هنوز سرنوشت آن قانون معلوم نیست.
اگر برای راست سنتی معلوم شود کسانی مثل سعید جلیلی، حداد عادل و یا علی اکبر ولایتی از جانب خامنه ای و بیت او حمایت می شوند، به احتمال از معرفی کاندیدای مستقل اجتناب خواهد کرد. وگرنه آن ها کوشش خواهند که به آرزوی دیرینه خود جامه عمل پوشند و با در دست گرفتن قوه مجریه، ناکامی چند دوره گذشته را جبران کنند.
انتخابات و حاکمیت
حاکمیت به شدت از برآمدن حرکت اجتماعی از انتخابات آتی نگران است. سران حکومت می گویند که دشمنان در کمین نشسته اند که از انتخابات و حرکت اعتراضی برآمده از انتخابات بهره برداری کنند و “فتنه” دیگری برپا کنند. به همین خاطر در حال حاضر مسئله اصلی برای حاکمیت این است که نگذارد انتخابات به چالشی برای “امنیت ملی” تبدیل شود. از هم اکنون برنامه گسترده ای توسط ارگان های امنیتی و سپاه تدارک دیده شده است. وزارت اطلاعات در هفته های گذشته به سراغ تعدادی از فعالین سیاسی و مدنی رفته و آن ها را از فعالیت در انتخابات منع کرده است. اگر در دوره قبلی انتخابات ریاست جمهوری، فضای کشور بعد از انتخابات شدیدا امنیتی ـ نظامی شد، این بار قبل از انتخابات چنین فضائی به وجود آمده است.
خامنه ای می خواهد انتخابات آتی بدون چالش سنگین برگزار شود، “فتنه” جدیدی از آن برنخیزد و کسی که در مقام ریاست جمهوری می نشیند دیگر نه وزن سنگین رفسنجانی را داشته باشد تا او را به سایه برد، نه همانند خاتمی از توسعه سیاسی و از اصلاحات سخن بگوید و نه چون احمدی نژاد در مقابل او بایستد و سرکشی کند. تا کنون جایگاه ریاست جمهوری برای خامنه ای مشکل ساز بوده است و هرکسی در آن جایگاه نشسته، برای او به اشکال مختلف مسئله آفریده است. این بار او می خواهد کسانی چون سعید جلیلی، حداد عادل و علی اکبر ولایتی در مقام رئیس جمهور کشور قرار گیرند که تحت تبعیت او هستند.
خامنه ای در عین حال در پی بازسازی مشروعیت حکومت از کانال انتخابات و کاندیدای ریاست جمهوری است. اما او این بار با دشواری بیشتری از دفعات قبل در پیشبرد برنامه اش مواجه است. حذف جنبش سبز و اصلاح طلبان و کاندیدای احمدی نژاد، انتخابات را تک قطبی خواهد کرد، در چنین حالتی انتخابات کم رونق و با نرخ مشارکت پائین مردم برگزار خواهد شد که به موقعیت حکومت در داخل کشور و در سطح جهانی لطمه خواهد زد. در حالی که خامنه ای به انتخابات گرم و پرشور با مشارکت بالای مردم نیاز دارد تا آن را به عنوان مشروعیت نظام جا بزند و در صحنه بین المللی بفروشد.
تائید صلاحیت اسفندیار رحیم مشائی، انتخابات را دو قطبی می کند. ولی خامنه ای و راست سنتی نگران شکست کاندیدایشان از مشائی هستند. پیروزی مشائی به معنی پیروزی تیم احمدی نژاد بر خامنه ای و راست سنتی است. نتیجه ای که برای آن ها به سادگی قابل پذیرش نیست.
اگر خامنه ای بخواهد انتخابات پررونق برگزار کند و جلو پیروزی مشائی را در پای صندوق های رای بگیرد، باید فضا را باز کند، انتخابات را سه قطبی برگزار کند و شرایط را برای مشارکت کاندیدای جنبش سبز و اصلاح طلبان فراهم آورد. در چنین حالتی به احتمال زیاد کاندیدای شاخص جنبش سبز و اصلاح طلبان رای اول را خواهد داشت که برای خامنه ای شکست جدی به حساب می آید.
انتخابات دو قطب و نیمی
حاکمیت نه می خواهد انتخابات را سه قطبی برگزار کند و نه انتخابات تک قطبی و دو قطبی مطلوب آن است. برای برون رفت از این وضعیت و فضاسازی برای انتخابات جهت بالا بردن نرخ مشارکت، به راه حلی متوسل شده است که می توان آن را انتخابات دو قطب و نیمی نامید.
حاکمیت مشارکت اصلاح طلبان را برای آرایش صحنه انتخابات مفید می بیند و از طرف دیگر حاضر نیست که چهره های شاخص اصلاح طلب همانند محمد خاتمی به میدان بیآید. لذا سراغ اصلاح طلبانی رفته است که برای آن ها همانند کبریت بی خطر باشند. در ماه های گذشته چنین مراجعاتی صورت گرفته و امکانات و فضاهائی برای آن ها ساخته شده است. جریان حاکم مشارکت این دسته از اصلاح طلبان را هم برای گرم کردن تنور و سیاهی لشکر می خواهد و هم پذیرش شکست از قبل تعیین شده.
گردانندگان حکومت براین تصورند که گویا انتخابات دو قطبی و نیمی، آن ها را از وضعیت دشواری که قرار دارند، نجات خواهد بخشید. اما فضای امنیتی و افزایش فشار روی نیروی جنبش سبز و اصلاح طلبان شناخته شده، مشارکت اصلاح طلبان زرد را هم محدود می کند.
ارزیابی اولیه از انتخابات
در هر انتخابات ریاست جمهوری در ایران، صف بندی های قبلی به هم می ریزد و صف بندی های جدید شکل می گیرد. در دوره قبلی صف بندی بین دو نیروی اصول گرا و اصلاح طلب بود. اما آرایش تاکنونی نشان می دهد که کانون چالش در انتخابات آتی در درون اصول گرایان متمرکز خواهد بود.
انتخابات در حمهوری اسلامی محل چالش جریان های حکومتی و جابجائی قدرت در بین آن ها است. بلوک قدرت در انتخابات سال ١٣٨٨ این بازی را به زیان اصلاح طلبان و به سود اصول گرایان به هم زد و در صندوق های رای دست برد. با حذف اصلاح طلبان از قدرت، این تلقی وجود داشت که اصول گرایان حداقل در جابجائی قدرت بین دستجات درونی خود به صندوق رای مراجعه خواهند کرد و قضاوت صندوق رای را خواهند پذیرفت. ولی گرایشی در بین آن ها وجود دارد که نه با مراجعه به صندوق رای، بلکه با توسل به ابزار شورای نگهبان، می خواهد موضوع قدرت در درون اصول گرایان را حل کنند و کاندیدای تیم احمدی نژاد را حذف کند. به باور آن ها احمدی نژاد از یک فرصت به یک تهدید تبدیل شده است. دور زدن صندوق رای برای حل مسئله قدرت در درون اصول گرایان، می تواند نقطه انفجار باشد. کاری که حاکمیت در دوره قبل در چالش بین اصول گرایان و اصلاح طلبان انجام داد. توسل به تقلب، زمینه ساز شکل گیری اعتراضات در سطح خیابان ها گردید.
احمدی نژاد و تیم او حاضر نیستند میدان را خالی کنند و قوه مجریه را به دست رقیب بسپارند. به همین خاطر حاکمیت به شدت نگران اقدامات پیش بینی ناپذیر احمدی نژاد و تیم او است. به گفته برخی از حکومتگران، در انتخابات آتی “فتنه بزرگ تری از فتنه ٨٨ در راه است.” و “میخواهند شخصی معلوم الحال را معرفی کنند و بعد از رد صلاحیت آن توسط شورای نگهبان، نقشه فتنه خود را برنامهریزی شده جلو ببرند.”
انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، دشوارترین انتخابات برای حاکمیت به حساب می آید. از دشواری در رابطه با کاندیداها تا برگزاری و تامین امنیت انتخابات. برای حاکمیت هم تائید کاندیدای احمدی نژاد مشکل زا است و هم رد صلاحیت آن. حاکمیت در صورد رد صلاحیت اسفندیار مشائی خوف آن دارد که جبهه گیری دو سویه هواداران دولت و اصلاح طلبان در برابر خامنه ای در انتخابات شکل گیرد.
اگر هم حاکمیت بتواند انتخابات را مدیریت کرده و بدون چالش سنگین برگزار کند، معلوم نیست که بعد از انتخابات در موقعیت بهتری قرار گیرد و یا نارضایتی ها به حرکت اجتماعی فرانرویند. کاندیدای پیروز این و یا آن جریان حکومتی در انتخابات غیردمکراتیک و غیرآزاد قادر نخواهد شد که اعتماد و حمایت مردم را جلب کند و بر مشکلات موجود فائق بیآید و کشور را از بحران های حاد عبور دهد.
هنوز صحنه انتخابات چندان روشن نیست و تصمیمات نهائی اتخاذ نشده است. ممکن است کسانی وارد انتخابات شوند و صحنه انتخابات را به هم بریزند. لذا نمی توان ارزیابی دقیقی از صحنه انتخابات را ارائه داد. طبعا در ماه های آتی، صحنه انتخابات روشن تر خواهد شد.
بحران اقتصادی کشور، فقر، بیکاری، تورم، وضعیت فلاکت بار کارگران، زحمتکشان، دهقانان و لایه های میانی جامعه، تحریم های بین المللی، بحران هستهای و انزوای ایران در نزاع های انتخاباتی جائی ندارد. نزاع ها در بین دستجات حکومتی برسر برنامه برون رفت از وضعیت بحرانی نیست، بلکه برسر قدرت و چنگ انداختن بر ثروت های کشور است.
انتخابات آزاد
نیروهای مخالف و منتقد حکومت که دل نگران وضعیت کشور هستند و آینده کشور را تاریک می بینند، بدرستی راه برون رفت از وضعیت بحرانی را در برگزاری انتخابات آزاد می دانند. مخالفین و منتقدین حکومت گرچه برداشت های متفاوتی از انتخابات آزاد دارند، اما آن ها در مقابل انتخابات غیردمکراتیک و مهندسی شده که حاکمیت تدارک دیده است، ایستاده و بر برگزاری انتخابات آزاد پای می فشارند. انتخابات آزاد سال ها است که از جانب نیروهای اپوزیسیون مطرح می شود و امروز هم از زبان اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی با برداشتی که از انتخابات آزاد دارند، شنیده می شود. اولین بار است که شعار انتخابات آزاد چنین جایگاهی در بین نیروهای سیاسی کشور پیدا کرده است.
خامنه ای از فراگیر شدن شعار انتخابات آزاد و از تبدیل شدن آن به شعار مشترک مخالفین و منتقدین حکومت، هراسان شده است. او در سخنانش انتخابات غیردمکراتیک، غیرآزاد و مهندسی شده حکومت را به جای انتخابات آزاد جا زده و سخن گفتن از انتخابات آزاد را به عنوان پرکردن جدول “دشمن” به حساب آورده است. در حالی که در همان زمان نماینده وی در سپاه به صراحت از مهندسی انتخابات توسط سپاه سخن می گوید. کاری که در انتخابات های قبلی صورت گرفته است.
منصوبین خامنه ای در خطبه های نماز جمعه و تریبون های حکومتی یک صدا علیه انتخابات آزاد سخن گفته و “کلیدواژه انتخابات آزاد” را به عنوان رمز “فتنه” در انتخابات آتی تلقی می کنند. واکنش حکومتگران نشان می دهد در چه ابعادی شعار انتخابات آزاد در بین نیروهای سیاسی و اجتماعی جاباز کرده و حکومتگران تا چه اندازه از طرح آن وحشت دارند.
انتخابات آزاد امروز به شعار فراگیر و پوشش دهنده نیروهای مخالف و منتقد تبدیل شده است. لازم است با تمام نیرو این شعار را به میان گروه های اجتماعی برد و به شعار همگانی تبدیل نمود.
سیاست ها
حاکمیت درصدد است انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم را غیرآزادتر و غیردمکراتیک تر از انتخابات های قبلی و در فضای به شدت امنیتی برگزار نماید. این انتخابات، انتخابات لایه نازکی از جامعه است و در چارچوب اصول گرایان برگزار می شود و خامنه ای، شورای نگهبان و سپاه در حال مهندسی آن هستند.
از این رو در ماه های مانده به انتخابات لازم است از یکسو انتخابات غیرآزاد و غیردمکراتیک را افشاء کرد و از سوی دیگر از فضای انتخابات برای طرح مطالبات مردم بهره گرفت و حاکمیت را وادار ساخت که به آن ها گردن نهد. امروز فقر، بیکاری، تورم و تعمیق شکاف طبقاتی، تحریم های بین المللی و تاثیرات مخرب آن برزندگی اکثریت مردم، به مسئله اصلی جامعه ما تبدیل شده است. فضای انتخابات برای نیروهای اپوزیسیون از جمله برای سازمان ما فرصتی است برای طرح مسئله اصلی جامعه و مطالبات مردم. ما برای تامین خواسته های کارگران و مزدبگیران، و زنان و بهبود وضعیت معیشتی مردم، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی، تامین آزادی های سیاسی، کوتاه کردن دست ارگان های امنیتی ـ نظامی از زندگی مردم، بازگرداندن سپاه به پادگان ها، پذیرش حق رای مردم و برگزاری انتخابات آزاد، رویکرد به گفتگو و مصالحه در مناسبات با امریکا و بحران هسته ای و فراهم آوردن شرایط برای برداشتن تحریم های بین المللی و تلاش خواهیم کرد.
جنبش سبز از رای و حمایت گسترده در جامعه برخوردار است. این رای نباید خرج حاکمیت شود. اتخاذ سیاست واحد نسبت به انتخابات آتی برای جنبش سبز از اهمیت برخوردار است. تا اعلام سیاست مشخص نسبت به انتخابات، هنوز فرصت چندماهه وجود دارد. اما تا ماه های مانده به برگزاری انتخابات می توان کمپین آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و رفع حصر خانم رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در داخل و خارج از کشور راه انداخت، از انتخابات آزاد دفاع نمود، از جریان هائی که نمی خواهند سیاست های فاجعه بار هشت سال گذشته ادامه یابند، خواست که از انتخابات آزاد و از مطالبات جنبش سبز در انتخابات حمایت کنند و به اصلاح طلبان زرد فشار آورد که به عنوان هیزم تنور انتخابات مهندسی شده عمل نکنند و عامل اجرای برنامه های جریان حاکم نشوند.
با توجه به شکنندگی حکومت و بحران هائی که با آن روبرو است، این امکان وجود دارد که در روند انتخابات حرکت اعتراضی شکل گیرد و فضاها و فرجه هائی برای جنبش سبز فراهم شود. لازم است هم روند انتخابات را از نزدیک رصد کرد، به مقتضای شرایط برخورد نمود، و نسبت به همراهی با حرکت های اجتماعی آمادگی داشت و هم برای شکل دادن چنین فضاها و فرجه ها و برای بهره گیری از آن برای باز کردن فضای سیاسی و عقب راندن بلوک قدرت کار و تلاش کرد.
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
٢٩ دیماه ١٣٩١ (١٨ ژانویه ٢٠١٣)