بی تردید، «۲۸نوامبر ۲۰۱۲ » دراسناد سازمان ملل متحد به عنوان روزی تاریخی به ثبت خواهد رسید. در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، که در این روز برگزار شد، دولت فلسطین با کسب ۱۳۸ رای موافق در برابر ۹ رای مخالف و ۴۱ رای ممتنع، به عضو ناظر در سازمان ملل متحد ارتقاء یافت. در سند نهائی این رای گیری چنین نوشته شده است:«مجمع عمومی یکبار دیگرحق مردم فلسطین را در تعیین سرنوشت و استقلال، و داشتن دولت فلسطینی درمحدوده سرزمینهای اشغالی از سال ۱۹۶۷ به اینسو، مورد تایید قرار می دهد».
این رخداد، موجی از شور و شعف در میان نه تنها فلسطینیان، بلکه همه آنانی ایجاد نمود که در طول تمامی این ۶۵ سال از دور و نزدیک در جریان مناقشه میان اسرائیل و فلسطین قرار داشتند، و چه بسا شاهد عینی بسیاری از خونریزی ها و کشته شدن انسانهای بیگناه و نیز ترور های سیاسی بیشمار بودند که از هر دو سو صورت می گرفتند.
از جمله دستاوردهای این ارتقاء حقوقی برای مردم و دولت فلسطین، همانا امکان استفاده از ابزارهای قانونی بین المللی، جنب سازمان ملل در اعتراض به بی قانونیهای بین المللی است که از جانب دولتهای مختلف حاکم بر اسرائیل صورت گرفته و همچنان نیز ادامه دارند. از جمله مهمترین آنها، احداث شهرکهای یهودی نشین هستند که علیرغم اعتراضات بین المللی، همچنان ادامه دارند؛ و نیز ترورهای سیاسی که از جانب موساد با شکار اعضای عالیرتبه فلسطینی در مناطق مختلف جهان صورت می گیرند؛ اکنون اما، این امکان برا ی کشور فلسطین فراهم شده است که با شکایت به دادگاههای بین المللی، بتواند به نتایج و چه بسا موفقیتهای حقوقی معین در این و یا آن رابطه، دست یابد.
روشن است که اگر تا دیروز «توافقنامه اسلو» را در «سردخانه» فعل و انفعالات سیاسی میان فلسطین و اسرائیل قرار داشت، و توسط هر دو طرف مناقشه، چه در اسرائیل و با قتل اسحاق رابین و چه در اعتراضات مردم فلسطین که پس از هر حرکت تجاوزکارانه و یا ترورهای سیاسی اسرائیل، خواهان لغو آن می شدند، اکنون اما می توان با اطمینان گفت که این معاهده از «سردخانه» خارج و خاکسپاری شد. دلیل آنهم یکی از بندهای اصلی این توافقنامه بود که دولت فلسطین را موظف می کرد که هرگونه تصمیم استراتژیک در رابطه با فلسطین، فقط با توافق و همراهی اسرائیل، صورت گیرد. آنچه که دیروز پیش رفت، هم در اسرائیل و هم در فلسطین، بمراتب بیش از یک تصمیم و حرکت استراتژیک، ارزیابی می شود.
تاکنون آنچه که مورد بررسی قرار گرفت، نکات روشن و برجسته پیرامون این تصمیم اجلاس عمومی سازمان ملل بود. اما آنچه که در ۲۸ نوامبر در مقر سازمان ملل پیش رفت، حاشیه های فراوانی را نیز با خود به همراه داشت که در آینده نزدیک و دور، شاهد برخی پیامدهای آن نیز خواهیم بود.
محمود عباس “رهبر” همه فلسطینیها
آنچه که درهفته های اخیر در نوار غزه بوقوع پیوست، هرچند در ظاهر امر، حامل پیروزی هائی خود خوانده، هم برای حماس و هم برای اسرائیل بود، اما استفاده معین از این امر در عرصه سیاسی، نصیب محمود عباس گشت که سخنان خود در سازمان ملل را با جملاتی پیرامون حملات موشکی اسرائیل به نوار غزه و کشته شدن مردم بیگناه و بویژه کودکان بسیار درعملیات اخیر، آغاز کرد؛ می توان پیش بینی نمود که از هم اکنون محمود عباس به عنوان برآورنده خواسته های مردم فلسطین، به چهره ای محبوب نه فقط در رام الله و نوار غربی رود اردن، بلکه در نوار غره نیز، تبدیل گردد. با توجه به نزدیکی های اخیر میان دولت فلسطینی و حماس، قطعا این باب میل رهبران حماس، که درگیر رقابتهای درونی در بدست آوردن سکان رهبری این سازمان اند، نخواهد بود.
محور «نتانیاهو – لیبرمن»: هم خشمگین و هم خرسند
مدت زمان کوتاهی لازم بود تا جامعه جهانی علاوه بر موضعگیری های نارضایتمندانه، واکنش خشمگینانه محور« نتانیاهو –لیبرمن» درقبال این رویداد را، به صورت عملی مشاهده کند؛ و آنهم اعلام ادامه احداث شهرکهای یهودی نشین در سرزمینهای اشغالی بود. قطعا این اقدام، اینبار مورد شکایت رسمی دولت فلسطینی به مراجع حقوقی بین المللی قرار خواهد گرفت، واین چیزی نیست که از چشم مقامات اسرائیل پوشیده باشد؛ اما دولت کنونی اسرائیل به رهبری نتان یاهو، تلاش خواهد کرد که با استفاده از لابیهای خود در مجامع بین المللی، دائما در راه پیگیری شکایتنامه های آتی، سنگ اندازی کند، و از انهم مهمتر با تکیه برشعارهای مبنی بر دفاع از”سرزمین و منافع” اسرائیل از خطر “تروریسم فلسطینی” و “حمله ایران”، کفه ترازوی انتخابات را به طرف حزب لیکود و شخص نتان یاهو از یکسو و حزب “خانه ما اسرائیل” به رهبری لیبرمن، وزیر خارجه کنونی اسرائیل، سنگین نماید. این نکته مهم را نیز نباید از نظر انداخت که سمت و سو دهنده آینده سیاست در اسرائیل، پیروز انتخابات آتی این کشور خواهد بود.
علاوه بر آنچه که در مورد لابیگری در سازمانهای حقوقی بین المللی گفته شد، محور« نتانیاهو –لیبرمن» به دو امکان بسیار مهم حساب بسته است که می توانند دولت فلسطین را درموقعیت سختی قرار دهند. یکی همراهی آمریکا ست در قبال این موضوع، و دیگری ایجاد محدودیت رفت و آمد و قطع امکان کار برای فلسطینیان در اسرائیل، و همچنین بستن عوارض گمرکی سنگین به معاملات تجاری فلسطینیها با اسرائیل است. که فشار مستقیم به مردم عادی فلسطین وارد خواهد شد. در رابطه با آمریکا نیز، علاوه بر استفاده آمریکا از حق وتو در اجلاس شورای امنیت سازمان ملل، که عملا سدی در راه کشور فلسطین به عنوان عضو تمام حقوق در سازمان ملل خواهد بود، و این یک جنبه مسئله است، جنبه دیگر اما خطر قطع کمکهای مالی آمریکا به دولت فلسطینی است.
آمریکا تا کنون در رابطه با فلسطین، همراه و پشتیبان دولت اسرائیل بوده است، اما آنچه که برای آمریکا غیر منتظره بود، عدم همراهی بسیاری از همپیمانان آمریکا و اسرائیل در اروپا، از جمله دولت انگلیس، در رای گیری «۲۸ نوامبر» بود. دولت انگلیس رای ممتنع خود را با ۳ شرط، مربوط نمود: ۱- عدم استفاده دولت فلسطینی از موقعیت کسب شده، برای مراجعه به دادگاههای جنائی بین المللی، ۲- عدم اقدام بدون تدارکات لازم به درخواست از شورای امنیت برای تبدیل شدن به عضو تمام حقوق سازمان ملل، و تداوم مذاکرات با اسرائیل. چه بسا دولت انگلیس به خوبی برعملی نبودن بخش و یا بخشهائی از شروط خود واقف است.
روشن است که روزهای بسیارسختی در انتظار مردم، نه فقط در فلسطین و اسرائیل، بلکه در تمام منطقه نیز خواهد بود. در این امر نیز نباید تردید داشت که با توجه به تغییرات وسیع در توازن قوا و وضعیت نا روشن کشورهای عربی، خطر جنگهای منطقه ای در خاورمیانه بسیار افزایش یافته اند. اما قطعا آنچه که نقش مهمی در تحقق و یا عدم تحقق این پیش بینی نامیمون تاثیر گذار خواهد بود، تداوم حمایت جامعه جهانی از این رویداد مهم، تلاش به کشاندن “ممتنع ها” به صف ۱۳۸ کشور موافق، و امکان تاثیر گذاری روی سیاست آمریکا درقبال مسئله فلسطین، است.