در مقایسه با “رویای آمریکایی”، این رویای ” کینه آمریکایی” ست که بعد از ۱۹۸۰ و هجوم دانشجویان به سفارت آمریکا و به سخره گرفتن هژمونی آمریکا، در سال ۲۰۲۱ به ثمر نشسته است. کینه ای که بیش از چهل سال با خود حمل کرده اند، اما با استراتژی مشخص برای رسیدن به این مرحله، با یک طرح و برنامه دراز مدت که هیچ یک از روسای جمهوری ایالات متحده آمریکا حق تخطی از آن را نداشتند.
به این ترتیب استراتژی “کمربند امنیتی آمریکا” که طبق نظر تئوریسین آن زبیگنیو برژنسکی مشاور امنیت ملی آمریکا، از افغانستان شروع شده و به لیبی ختم می شود و مورد قبول دمکرات ها و جمهوری خواهان هم قرار گرفته بود، پس از ۴۰ سال به ثمر نشست و ایالات متحده آمریکا توانست ضمن ترسیم خطوط تازه ای از قدرت و حکومت و اقتصاد بین کشورهای غرب آسیا (خاورمیانه)، نسبت به برداشتن هزینه های سنگین حضور نظامی که برگرده اش سنگینی می کرد دست یابد. امریکا:
۱-کانون بحرانی را که از سال ۱۹۴۸ و پس از تاسیس اسرائیل در سرزمین های اشغال شده از فلسطینی ها به وجود آمده بود از کرانه های دریای مدیترانه به کرانه های دریای عمان منتقل کرده است.
۲- با تبلیغات بسیار پر حجم جمهوری اسلامی را مسبب تمامی اتفاقات سوء به وقوع پیوسته و در حال وقوع معرفی کرده و آن را جا انداخته است.
۳- با کمک قرارداد “صلح ابراهیم” به صلح و آشتی و به رسمیت شناختن اسرائیل از طرف کشورهای عربی جامه عمل پوشانده است.
۴ـ مرزهای خود و اسرائیل را به خطوط مرزی جمهوری اسلامی نزدیک کرده است
۵- برای برداشتن هزینه های سرسام آور حضور دائمی نظامی از گرده خود به خروج از منطقه و به وجود آوردن قدرت های کوچک منطقه ای و سپردن این امور به این قدرت ها روی آورده است.
۶- به کمک های فکری دوست دیرینه خود، انگلستان، عمل کرده و تخم کینه و دشمنی را در این منطقه مستعد کاشته و خود به نظاره نشسته تا بهره آن را ببرد.
۷- تقسیم کار انجام داده و قدرت های اقتصادی و نظامی را به تفکیک مشخص کرده است. قدرت نظامی را به عربستان و پاکستان و ترکیه و قدرت اقتصادی را به امارات و قطر و ترکیه سپرده است.
۸- کشورهای کوچکتر و آرام تر منطقه چون کویت، بحرین، اردن، عمان و پاکستان را فراموش نکرده و آن ها را در دسته کشورهای اقماری قرارداده که در صورت نیاز از هر یک بنا به فراخور حال مورد استفاده نظامی، امنیتی (پاکستان) و اقتصادی قرار دهد.
۹- در تقسیم کار برای موارد پیش بینی نشده هم دو کانون مدیریت در بحران (بحران زایی و بحران زدایی) یکی در شرق ایران، د رافغانستان طالبان و دیگری در غرب دورتر ایران، در اسرائیل در نظر گرفته است.
۱۰- پس از بازخورد مثبت گرفتن از “صلح ابراهیم” به انسجام مجدد کشورهای عربی روی آورده و تصمیم به باز گرداندن سوریه و قطر به جمع کشورهای عرب و تشکیل امت عرب و سپس صلح بین تشکیلات امت عربی با اسرائیل در کوتاه مدت و صلح بین اسرائیل و فلسطین با تز دو کشور در میان مدت روی آورده است.
۱۱- با تقسیم قدرت در این منطقه و انتقال کانون بحران از فلسطین / اسرائیل به ایران / افغانستان، این پیغام را به چین و روسیه ابلاغ کرده است که: نه تنها اقیانوس هند، و دریای عمان و خلیج فارس و دریای سرخ و دریای مدیترانه را ترک نکرده است بلکه در حال پیاده سازی سیاست نو استعماری (نئوکلنیالیسم) است.
۱۲-از سیاست های اشتباه جمهوری اسلامی در ارتباط و تعامل با همسایگان و جهان استفاده کرده و به انزوای جمهوری اسلامی از هر طریق ممکن اقدام کرده است.
نتیجه این که : پس از چهل و اندی سال دور تا دور ما را کسانی گرفته اند که نگاه تعاملی با ما ندارند چرا که ما به آن ها این گونه نمی نگریم و اگر ادامه دهیم این نگاه را، دنیا منتظر ما نمی ماند و ما را از قطار دوستی و رفاقتش پیاده خواهد کرد. ما با سرعت نور در حال منزوی شدن هستیم. گول خروج آمریکا از افغانستان با آن وضع اسفناک و عوام فریبانه را که شاید تا چندی دیگر در عراق هم تکرار شود نخوریم و از گول زدن خودمان دست برداریم و به یادمان باشد که امپریالیست ها جایی نمی خوابند که زیرشان آب برود. دریابیم خودمان را.