آیت الله خامنه ای در روز ۱۳ خرداد سال جاری به مناسبت سی و دومین سالروز فوت روح الله خمینی، سخنانی بر زبان راند که موجب شگفتی بسیاری و از جمله نزدیکان بیت رهبری شد. او پس از اشاره به راز ماندگاری نظام به دلیل همراهی دو کلمه ی جمهوری و اسلامی، همگان را به پای صندوق های رأی دعوت کرد و عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را گناه خواند. خامنه ای در این بخش از سخنان خود اشاره ای به ولایت نداشت و از بیان نقش آن در جمهوریت و اسلامیت نظام خودداری کرد. او با استناد به سخنان و افکار آیت الله خمینی از تقویت مردم سالاری و مبارزه با اشرافی گری ،سخن گفت و خطاب به کاندیداهای ریاست جمهوری تصریح کرد:
“توقع دیگر از کاندیداها این است که در صورت پیروزی، خود را به عدالت اجتماعی، کاهش فاصله ی فقیر و غنی، مبارزه ی بدون ملاحظه با فساد ، تقویت تولید داخلی و مبارزه با قاچاق و واردات بی رویه و افرادی که با پر کردن جیب خود از طریق واردات کمرِ تولید داخلی را می شکنند، بدانند.” او چندی پیش نیز از مافیای واردات سخن گفته بود که موجب نابسامانی های اقتصادی درکشور است.
سخنان ابراهیم رئیسی کاندید سیزدهمین دور ریاست جمهوری نیز در مصاحبه ای با مجری برنامه ی “بدون تعارف” شبکه ی ۲ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ، یک روز پیش از آن، در برگیرنده ی همان نکاتی بود که در سخنان خامنه ای شنیدیم.
گفته های خامنه ای در موقعیت رهبر و ابراهیم رئیسی در مقام ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی، بر مبنای برنامه های کاربردی و اجرایی است که سعید محمد ، مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده پیشین قرارگاه خاتم الانبیا ، پس از رد صلاحیت خود از کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری، در اختیار ابراهیم رئیسی گذاشته است. این برنامه که در ۴۰۰۰ صفحه تنظیم گردیده و دربرگیرنده ی همه ی حوزه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بین المللی است، هنوز انتشار بیرونی پیدا نکرده است، اما اشاراتی از آن بنا به برداشت نگارنده، چنین است:
…ورود ایده ها و روش های نو مبتنی بر علم و دانش روز در قالب حکمرانی هوشمند.
…تغییر نگاه مدیریتی در کشور از یک تفکر لیبرال به یک حرکت مبتنی بر اسلام ناب .
…ریل گذاری انقلاب بر اساس تعالیم و آموزه های دینی و دوری از واگذاری انقلاب به دست نا اهلان.
…تغییر ریل گذاری برپایه ی تغییر نسل مدیریتی و تشکیل دولت جوان حزب اللهی.
…عبور از تفکر غرب زده ی لیبرالی ، برقراری عدالت در حوزه ی اقتصادی بانکداری سلامت .
…مقابله با دشمن در منطقه و تحریم ها، اما با پرهیز از بزرگ نمایی نقش تحریم ها در اوضاع نابسامان نیازمندی های مردم و تکیه بر رفع عوامل بازدارنده ی داخل.
…پرهیز از دیرعملی ، بد عملی و بی عملی مدیرانی که با تفکرات لیبرالی و غرب زده ، ظرفیت های کشور را معطل نگه داشته اند.
جوهر سخنرانی اخیر خامنه ای چیزی نیست به جز اعلام تصمیمات رهبری در طرح و اجرای چنین برنامه ای. بخش شگفت انگیز سخنان او اشاره به جفایی بود که بر برخی از کاندیداها در فرایند تشخیص صلاحیت آن ها رفته است. کسانی که قدرت او را فراجناحی و مطلقه می دانستند از این موضوع دچار شوک سیاسی شدند، زیرا سخن رهبر نشان از آن داشت که دستی بالای دست او قرار دارد و یا حدت و شدت اختلافات به درجه ای رسیده است که حل آن از حیطه ی قدرت ولی فقیه فراتر رفته است.
می توان گفت که پایه و مایه ی این دور از تشتت و اختلافات در رأس قدرت ، جنگ در میان صاحبان اصلی سرمایه های بزرگ در داخل کشور است. جنگ میان لیبرال ها و نئو لیبرال ها، بازار، تکنوکرات ها ، بخش خصوصی، ملی گرایان و نیز جنگ بر سر سیاست خارجی پیرامون ارتباط با شرق و یا غرب. سمت گیری رژیم به سوی تغییر ریل گذاری در زمینه ی اقتصاد کشور و سیاست خارجی، آن نقطه ی عطفی است که تکانه های سختی را در پایه های قدرت به وجود آورده است. از طرفی، بخشی از بازار – بخوان مافیای قاچاق و واردات – از ریل گذاری جدید اقتصادی استوار بر صنعت و تولیدات داخل ، احساس خطر کرده است، و از طرف دیگر گروه های نئولیبرال دوستدار مراوده با غرب و پرهیز از شرق. بازتاب آن در سیاست همان چیزی است که هم اکنون پیش روی ما است.
تصمیم رژیم بر انقباض حاکمیت و به تَبَع آن یکدست کردن کاندیداهای ریاست جمهوری پیشگیری از تسرّی این تکانه ها در نظام سیاسی کشور است. چنین است که قصد نظام در این دور از رقابت قدرت، فاصله گرفتن از برخی دیگر از خادمان مُخلص خود می باشد تا بی هیچ مانع احتمالی و تشتت آراء ، ریل گذاری جدید خود را پیش ببرد. سیاستی که با مقاومت سنگین رقبا و رایزنی های مداوم پشت پرده مواجه گشته است.
اما آیا با توجه به پایه های متکثر قدرت اقتصادی نظام ، انقباض حکومتی و سیاسی بدون هزینه های سنگین در روبنای سیاسی جمهوری اسلامی میسر است؟ آیا ریل گذاری های جدید اقتصادی – سیاسی نظام با پیش بینی کافی از خطرات گردنه ی پر پیچ و پر تکانه ای که پیش رو است، همراه است؟ آیا بستن کمربندهای محکم اقتصادی منجر به بازهم محکم تر بستن کمربندهای سیاسی و حل مسئله با تکیه بر حذف و سرکوب نخواهد شد؟ اگرعرصه ی سیاست هر چه تک صدایی تر شود، تَبَعات چنین رویکردی با توجه به شرایط ویژه ی ایران که متأثر از یک انقلاب عظیم توده ای است و هنوز روند که بر که در آن ادامه دارد، در جامعه و در زندگی مردم چه خواهد بود؟