ظاهرا بعد از صدور حکم دادگاە لاهە بە نفع ایران و در محکومیت دولت ایالات متحدە آمریکا، تماسها و نشست های دیپلماتیک با کشورهای مختلف جهان و بویژە با مقامات اروپائی و قول آنها برای همکاری با ایران، و سرانجام تصویب (اف ای تی اف) در مجلس، علاوە بر اعتماد بەنفس بیشتر مقامات ایرانی در امر مقابلە با سیاست های خصمانە ترامپ و فائق آمدن نسبی بر مقاومت جناح تندرو و دلواپسان درون نظام، مسئولین با اعتماد بیشتری بر راهکارهای دیپلماتیک تسلط یافتە و حتی فراتر از آن با احساس پیشرفت و بە گوشە رینگ راندن کاخ سفید، بر امر دیپلماسی و سیاست در برخورد بە معضلات پای می فشارند. جمهوری اسلامی در عمر چهل سالە خود هیچگاە همانند حال احساس مشروعیت سیاسی در عرصە بین المللی بە یمن سیاست های تکروانە ترامپ نکردەاست، اگرچە همزمان فشار شدید اقتصادی و مالی بر آن وارد شدە است و طبق ارزیابی های صندوق بین المللی پول سال آیندە میلادی سال رشد منفی در عرصە اقتصادی و بنابراین بحران بیشتر خواهد بود.
پس، از طرفی جمهوری اسلامی در عرصە سیاسی احساس غرور و پیشرفت می کند و خود را پیروز آن، و در عرصە اقتصادی بشدت آغشتە بە فشار و تشدید بحران. حال سئوال این است کە نظام در چنین وضعیت پارادوکسالی بە کجا خواهد رفت؟
می توان گفت کە جمهوری اسلامی برای عمق بخشیدن بە پیروزی های سیاسی خود بە امر دیپلماسی اهمیت بمراتب بیشتری خواهد داد و در این عرصە با توجە همزمان بە دو مسیر، درهای مدارا و تفاهم را بیشتر باز خواهد کرد: یکی گفتگو و تفاهم با اروپائیان بر سر مسئلە سوریە و یمن و دیگری تلاش برای نزدیکی بە عربستان سعودی کە اخیرا با سخنان ترامپ در خصوص عدم توانائی دفاع این کشور از خود در نبود پشتیبانی آمریکا و نیز بحران گم شدن خبرنگار منتقد عربستانی در سفارت این کشور در ترکیە، بە شرایط نامطلوبی گرایش پیداکردەاست. جمهوری اسلامی کە از بدو ظهور ترامپ همیشە بە نوعی دولت عربستان را بە گفتگوی سیاسی فراخواندە است، بە روند نزدیکی بە شیخهای عرب شتاب بیشتری خواهد بخشید. بطور خلاصە، تلاش برای ایجاد انشقاق در جبهە ‘آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی’ و همگرائی بیشتر با اروپائی ها خطوط اصلی سیاست های آن را تشکیل خواهند داد.
اما با توجە بە توان و قدرت آمریکا در تاثیرگذاری بر اقتصاد جهان، ایران کماکان در بعد اقتصادی و مالی معضلاتش رو بە گسترش خواهند نهاد. حتی بفرض پیروزی های نسبی در هر دو زمینە، جمهوری اسلامی نخواهد توانست وضعیت عادی را بە اقتصاد کشور بازگرداند و لااقل تا ترک کاخ سفید توسط ترامپ کە معلوم نیست دو سال بعد اتفاق خواهد افتاد یا شش سال دیگر، باید با مشکلات عدیدە خود بسختی دست و پنجە نرم کند.
دو سال یا شش سال ادامە وضعیت دشوار اقتصادی، بە معنای بدترشدن شرایط زندگی مردم خواهد بود. بر خلاف احساس پیروزی در بعد دیپلماتیک، اما جمهوری اسلامی در ادامە فشارهای اقتصادی با گسترش مبارزات مردمی در ابعاد خیابانی مواجە خواهد بود. آنان این را بخوبی می دانند و بی جهت نیست کە بر ابعاد سرکوب تا کنونی و با ابتکار جدید در ایجاد گردانهای سرکوب ‘مردم پایە’، سعی دارند روند حوادث داخلی را بە شیوە بهتری کنترل کنند. در واقع پاشنە آشیل جمهوری اسلامی، نە فشار از خارج، بلکە فشار از درون و توسط مردم خواهد بود.
البتە شق دیگری هم متصور است. شاید دولت ترامپ در صورت دست نیافتن بە اهداف از پیش تعیین شدە در ابعادی کە خود بدان مایل بود، در سیاست خود نسبت بە ایران بنوعی تجدید نظر کند، چنانکە حالا هم بنوعی در فکر دادن معافیت بە برخی کشورها در خرید نفت خود از ایران بشرط کم کردن تدریجی آن است. بە بیانی دیگر یعنی اینکە قدرت دیپلماتیک جمهوری اسلامی کە در همراهی با اروپا خود را بازمی یابد او را بە عقب نشینی وادارد، اما از طرف دیگر این احتمال وجود دارد کە ضعف شدید اقتصادی ایران نیز بە بازنگری در سیاست مقابلە با ترامپ منجر شود. بە بیانی دیگر هر دوی این احتمالات در جوار ادامە وضعیت موجود، وجود دارند، و باید آنها را در نظرگرفت.
پس آیندە ایران را سە احتمال رقم می زند: ادامە وضع موجود، عقب نشینی ایران و یا عقب نشینی ترامپ. در هر صورت اما این اقتصاد کشور و مردمند کە قربانی اصلی وضعیت موجوداند و خواهند بود. شک ها و ضربات اقتصادی ای کە بە کشور بە “یمن” دشمنی های بیهودە وارد می آیند را نمی توان بفرض عقب نشینی ها و بازسازی ها، کاملا بازسازی کرد. زمان از دست رفتە، خود، زمان از دست رفتە است.