توضیح: روز شنبه ۳۰ فروردین (۱۹ آپریل) در آستانهی “روز زن” در ایران، آقای خامنهای در سخنانی به مناسبت این روز، ضمن تاکید بر این نکته که اشتغال مسئلهی اصلی زنان نیست و اولویت با خانواده است، گفت: “خداوند زنان را از لحاظ جسمی و عاطفی برای منطقهی ویژهای از زندگی آفریده است” و نباید آنها را در عرصههایی وارد کرد که دچار سختی و رنج بشوند. ایشان نظریات غرب در بارهی برابری جنسیتی و مسئلهی اشتغال را غلط دانست.
نوع نگاه آقای خامنهای به جایگاه زن، در جامعهی ما و در میان فعالین جنبش زنان، شناخته شده است اما آنچه توجهها را به خود جلب کرد، اظهارنظرهای بعدی رؤسای قوهی مجریه و مقننه و همینطور آقای رفسنجانی به فاصلهی یک روز بعد از صحبتهای آقای خامنهای به مناسبت روز زن بود.
روز یکشنبه ۳۱ فروردین، یعنی یک روز بعد از این سخنان آقای خامنهای، سایت آقای هاشمی رفسنجانی، بخشی از سخنرانی ایشان در کنگرهی بینالمللی زنان در سال ۱۳۶۷ را منتشر کرد که در قسمتی از آن آمده بود: “اگرفکر کنیم که همهی وقت فعال خانمها باید صرف خانه داری و بزرگ کردن بچه شود، این با عقل و منطق و واقعیتهای زندگی منطبق نیست. اگر مسئولیت خانه داری به خانمها و سایر کارها در جامعه به آقایان واگذار شود، در این صورت هم به زنان ستم شده است و هم به مردان جامعه.”
از سوی دیگر آقای روحانی، رئیس جمهور، هم در همان روز یکشنبه، ضمن تاکید بر این نکته که “زنان از قرنها پیش برای احقاق حقوق خود به پا خاستهاند و در جنبشهای اجتماعی مختلف تاریخ ایران، از جمله در انقلاب ۵۷ نقش پررنگی داشتهاند”، گفت آنها که از حضور زن و تعالی زن میترسند، این اعتقاد خود را پای اسلام و دین نگذارند. آقای روحانی در ادامه به لزوم وجود “فرصت برابر، مصونیت برابر و حقوق اجتماعی برابر” برای زنان اشاره کرد و گفت که به وجود کاستیهای فراوان دربارهی حقوق زنان و مسائل جنسیتی در کشور معترف است. نهایتاً آقای علی لاریجانی رییس مجلس نیز در “همایش بینالمللی فاطمه بانوی مهر” اصرار بر خانهنشین کردن زن در خانه و دور کردن او از مسائل اجتماعی را سنتی غلط دانست.
این تفاوت بارز در سخنان آقای خامنهای از یک سو و آقایان روحانی، هاشمی رفسنجانی و حتی به نوعی لاریجانی از سوی دیگر، به چه معناست؟ چگونه است که از یک سو آقای خامنهای جایگاه زن را در درون خانه میبیند و از سوی دیگر آقای رفسنجانی دور نگه داشتن زنان از جامعه را نه تنها به ضرر زنان، بلکه به ضرر جامعه و مردان میداند؟ یا رییس قوهی مجریه ضمن تاکید بر ضرورت برابرحقوقی زنان با مردان، به وجود کاستیها در این زمینه اعتراف میکند؟
آیا میتوان اظهارات رؤسای قوای مجریه و مقننه و آقای هاشمی رفسنجانی در مورد حقوق زنان را دستاوردی برای جنبش زنان و نتیجهی تلاشهای بیوقفهی فعالان حقوق زنان طی سالهای اخیر دانست؟
گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت) برای پاسخ به این پرسشها، گفتوگوهایی را با چند تن از فعالین جنبش زنان انجام داد.
***
در اولین گفتوگو، ابتدا از خانم پروین بختیارنژاد، پژوهشگر، روزنامهنگار و کنشگر باسابقهی جنبش زنان پرسیدیم که ارزیابی کلیشان از این اظهارات چیست؟
پروین بختیارنژاد: فعالین جنبش زنان همیشه تلاش کردهاند که افکار عمومی را نسبت به زنان و حقوق تفکیکشدهی آنها حساس کنند و تا حدود زیادی هم در تغییر نگاه جامعه به مسائل زنان موفق بودهاند. اما تأثیرگذاری بر آن بخشی از جامعه هم که تصمیمگیریهای کلان را در دست خود دارد، یعنی تأثیر گذاشتن بر نهاد قدرت و دولتمردانی (متأسفانه هنوز “دولتزن” نداریم و باید از واژهی “دولتمرد” استفاده کنیم) که بر بخشهای مختلف حکومت و قدرت تکیه زدهاند و قوای مختلف، اعم از مجریه، قضاییه و مقننه را در اختیار دارند، همیشه یکی از اهداف جنبش زنان بوده است. شاید امروز روزی باشد که ما بتوانیم به فعالین جنبش زنان این تبریک را بگوییم که گرچه هنوز مطالبات زنان وارد قوانین نشده و منویات زنان وارد پروژههای اجرایی نشده، اما حداقل چند مسئول میآیند و حرفش را میزنند.
به خصوص که روزی این مسئله را مطرح میکنند که آقای خامنهای دوباره همان حرفهای تکراری خودشان را مطرح کردهاند و خانهدار بودن و حفظ خانواده را مسئولیت مهم زن دانستهاند. آن هم خانوادهای که اجزای آن از امنیت، مصونیت و حقوق برابر و حقوق انسانی برخوردار نیستند. در واقع، در خانوادهای که مد نظر آقای خامنهای است، مرد یک ابرقدرت است که همهی تصمیمها را میگیرد و زن هم به عنوان نیروی مطیعی مطرح است که بازوی اجرایی آن مرد برای پرورش کودکان، برای به دنیا آوردن کودکان و لذت دادن به مرد به عنوان رییس خانه است.
البته صحبتهای آقای خامنهای در روز زن یا روزهای این چنینی همیشه تکرار میشود، ولی آنچه که مهم است، این است که امروز، مثلاً آقای هاشمی تکیهی صرف بر خانهدار بودن زن را با عقل و منطق جور نمیداند، یا آقای لاریجانی خانهنشین کردن زنان و دور کردن آنها از اجتماع را سنتی غلط میشمارد، یا آقای روحانی از فرصت برابر، مصونیت برابر و حتی حقوق اجتماعی برابر میگوید.
شاید امروز روزی است که ما ضمن تبریک به فعالین جنبش زنان، فکر کنیم به نقطهای رسیدهایم که باید پاشنهی کفشهایمان رابالا بکشیم و با روشهای دیگری برای تاثیرگذاری در متن و اجرای قوانین فعالیت کنیم. و امروز که آنها حرف از فرصت برابر و حقوق اجتماعی برابر میزنند، از آنها بخواهیم که این گفتهها در لوایحی که دولت تصویب میکند، دیده شود و به پروژههای اجرایی تبدیل شود.
خانم بختیارنژاد، تاکید آقای روحانی به عنوان رییس قوهی مجریه، بر لزوم فرصت برابر، مصونیت برابر و حقوق اجتماعی برابر برای زنان را چگونه ارزیابی میکنید؟ زمینهی اجرایی کردن این نگاه آقای روحانی در قوانین ایران را تا چه حد محتمل میدانید؟
پروین بختیارنژاد: ما اگر نخواهیم خیلی ایدهآلیستی صحبت کنیم و گامبهگام با واقیعتهای موجود جامعه حرکت کنیم، میبینیم که این فرصت برابر یا حقوق اجتماعی برابر هنوز در درون خانوادههای ما اجرا نمیشود. حتی در خانوادههایی با افکار روشنفکرانه و نواندیشانه، هنوز زن و مرد در یک جایگاه برابر قرار ندارند و شاید هنوز مرد خانواده فکر میکند بهتر از همسری که در خانه همراه او دارد زندگی میکند، مسائل را درک میکند. در نتیجه، وقتی نهاد خانواده چنین شرایطی دارد و جایگاه زن حتی در میان اقشار روشنفکر به این شکل است، نمیتوانیم انتظار برابری را در جامعه داشته باشیم. اما در عین حال، ما باید مکرراً بر این خواسته پافشاری کنیم. مهم این است که فرهنگ جامعه تغییر اساسی پیدا کند و بهطور عمیق به این باور برسد که انسانها به دور از در نظر گرفتن جنسیتشان از حقوق برابر برخوردار هستند و باید در جایگاه برابری قرار بگیرند. زمانی ما میتوانیم این مناسبات برابر را در ابعاد مختلف در جامعه ببینیم که در نهاد خانواده هم مناسبات زن و مرد بر همین پایه استوار باشد.
هرچند که راه طولانی است، ما خیلی باید در این جاده راه برویم و مسیری طولانی را طی کنیم، اما آنچه هم تاکنون طی کردهایم، کم نبوده و بسیار برای آن تلاش شده و زحمات فراوانی برایش کشیده شده و افراد مختلف به خاطر طرح این مطالبات از اندک حقوق اجتماعیای که سایرین دارند محروم شدهاند یا زندانهای مکرر را تحمل کردهاند و یا مجبور شدهاند به شکل تبعیدی کشور را ترک کنند و از میهن خودشان دور افتادهاند.
در نتیجه، این راه باز باید ادامه پیدا کند و این مطالبات خردتر بشود و روی جزء به جز آن از طرف عموم زنان و همینطور فعالین جنبش زنان تاکید بشود و برایش برنامهریزی شود.