سالی که نکو ست اززمستانش پیداست!
آقای او باما در دمادم تغییرسال، تحریم بانک مرکزی ایران و تشدید تحریم و یا اگربتو ان گفت محاصره نفتی تو سط بزرگترین قدرت اقتصادی جهان را امضاء کرد. باین ترتیب براساس ضرب المثلی که می گوید سالی که نکوست ازبهارش پیداست ( و البته درسنت غرب باید گفت سالی که نکو ست اززمستانش)، باشفاف کردن نسبی روندهای آتی (تاجائی که به سیاست این دو لتها برمی گردد) اززحمت پیش بینی و گمانه زنی های سال آتی کاست. آنها سناریو های سیاهی را برای سال آینده تدارک دیده اند.سرمایه دستخو ش بحران همواره آبستن تنظیم سیاهترین سناریو ها بوده است، و وضعیت کنو نی نیزاستثنائی برآن نیست.
اما چندنکته:
الف- این سیاست به معنی تصمیم به مسدود کردن نه فقط شریان های حیاتی رژیم ایران، بلکه هم چنین تحت فشارقراردادن مردم ایران نیزهست. این سیاست هم چنین دارای زمینه های عرو ج بحران به فازنظامی نیزهست. نباید فراموش کنیم که پی آمدهای سیاست گرسنگی دادن حتی اگربه فاز نظامی هم عرو ج نکند، می تواند درعرصه تلفات انسانی و بویژه کو دکان و نیزتباهی های اجتماعی و رواج مناسبات غیرانسانی بسیار کارساز باشد.
ب- با تهدید شرکاء خارجی و دارای مراو ده با بانک مرکزی ایران به تنبیه اقتصادی، به نوعی شاهد بازگشت سیاست یک جانبه گری دولت آمریکا و تعیین تکلیف برای دو لتهای دیگرجهان هستیم. کشورهای دیگر باید بین معامله با ایران و یا داشتن دسترسی به بازارعظیم اقتصادی و مالی آمریکا یکی را انتخاب کنند: یا با ما یا با آنها. البته قانو ن تحریم برای جنبه اجرائی دادن به این سیاست مهلت ۶ ماهه ای را برای دولت آمریکا و اتخاذ تدابیر و تدارک لازم جهت کنترل قیمت های نفت دراین فاصله و امکان استثناء قائل شدن در مواردی که به منافع ملی آمریکا مربو ط می شو د قائل شده است.
دوم- این سیاست آمریکا درهمراهی با اتحادیه اروپا و بیرو ن از سازمان ملل صو رت می پذیرد که چیزی جز دو رزدن نهاد سازمان ملل باهمه گو ش بفرمانی اش نیست. جایگزینی نفت ایران و تشدید فشاربه شرکای اصلی اقتصادی ایران و آماده سازی آنها یعنی امارات و چین و کره جنو بی و ژاپو ن و دروهله بعدی ترکیه و امثال آن بخشی ازاین سیاست تشدید فشاربه شمارمی رو د.
ج- سال جدید هم چنین با قراردادهای کلان فروش اسلحه دهها میلیاردی هو اپیما و بمب و مو شک به مناطق همجوار ایران شامل عربستان و امارات و کو یت … همراه است که نه فقط هدیه ای بزرگ درسال جدید به مجتمع های عظیم نظامی است بلکه هم چنین به معنی ایجاد بازارمصرف در شرایط بحران اقتصادی برای این کمپانی نیز است. باین ترتیب میلیتاریزه کردن و تحمیل شرایط جنگی برمنطقه بیش ازهرزمانی دردستو رکار قرارگرفته است. هم چنین دراین ارتباط شاهد تشدید فعالیت این قدرتها برای شکل دادن به یک اپوزیسیو ن دست آمو ز و مطیع نیزهستیم.
درسوی مقابل:
جمهوری اسلامی نیز با استراتژی تهدید دربرابرتهدید و مبادرت به مانو ربزرگ دریائی باهدف به نمایش گذاشتن تو ان مسدود ساختن احتمالی تنگه هرمزو ابرازتهدیدهای لفظی باستقیال سال جدید رفته است. دامن زدن به میلیتاریزیم منطقه و دادن آرایش جنگی به آن بخشی ازنتایج اجتناب ناپذیر سیاست های جمهو ری اسلامی است.
علاو ه برآن، تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی خارجی موجب بسته شدن بیش ازپیش فضای سیاسی داخل و افزایش سرکوب و اختناق شده و فرصت های تازه ای را برای دست اندازی هارترین و ارتجاعی ترین باندهای درونی و جنگ طلبانه رژیم فراهم می سازد. بدون تردید دراین روند نقش و وزن سپاه و نیروهای نظامی درکل ساختارجمهوری اسلامی بازهم بالاترمی رود (روند کره شمالی شدن ایران) و شانس عروج هارترین باندها نظیرمصباح یزدی ها و یاران سعید امامی ها و شکنجه گران و ارگانهای سرکو ب و امنیتی به فوقانی ترین رده سیاسی بیش از پیش افزایش می یاید.
تشدید فشاراقتصادی و سیاسی به مردم
همانطورکه سخن گو ی وزارت خارجه آمریکاهم پنهان نمی کند دراین سیاست متأسفانه، تر و خشک باهم می سو زند. چنانکه ازهم اکنون شاهد حذف یارانه ها، تشکیل پلیس اقتصادی، تشکیل بودجه سایه، افزایش جهش و ارنرخ ارز و افت شتابان پول ملی و افزایش قیمتها (و بهای کالای واردتی) مواجه هستیم. اقتصاد زیرزمینی و قاچاق و رشو ه و فساد رشد جهشی پیدا خواهد کرد. دامنه بیکاری بازهم گسترش پیداخواهدکرد. سرمایه گذاری باافزایش ریسک آن بازهم کمترمی شو د و برعکس فرارسرمایه شتاب یشتری می گیرد. با افزایش خطربلو که شدن ذخایرخارجی ایران ازهم اکنو ن رژیم مبادرت به انتقال آنها به داخل نموده است.
انتخابات پیشا رو نیز درنمایشی ترین حالت خود برگزارمی شو د. شتردامنه فیلترینگ حتی به مسدود کردن سایت رئیس تشخیص مصلحت نظام- رفسنجانی- هم رسیده است!.
این ها شماری از نمونه ها و نشانه های برجسته ازسمت و سو ی تحو لات سال جدید هستند.
آنچه که پیش بینی ناپذیراست
این چشم انداز سیاه را فقط نقش آفرینی و به میدان آمدن یک جنبش مستقل درداخل و اعتراضات جهانی ( اعم ازاعتراض های مستقیم مردم و تشکل ها و نهادهای مترقی، و نیزغیرمستقیم ازطریق تشدید تضادهای درونی بلو ک قدرتها به سیاست بردن جهان به لبه پرتگاه جنگی و خشو نت و کشتارو گرسنگی دادن) می تو اند بهم بریزد. آنچه که می تو ان ابرقدرت افکارعمومی (فعال شده) نامیدش. نیروهای اپوزیسیو ن مخالف هردو قطب ارتجاع داخلی و جهانی اگر قادربه فهم وخامت اوضاع و مسؤلیت خو یش دربرابرآن بشوند تنها با اولو یت قائل شدن به منافع عمومی زحمتکشان و کارگران و تکیه برهدف های مشترک برغم اختلافات خو د و پرهیز از هژمونی طلبی های متداول می توانند سهم شایسته خو یش را درمقابله با سناریو ی سیاه ایفاء کنند و گرنه آنها نیز در زیر چرخ دنده های این سناریو له خواهند شد.
باندازه ای که این پارامترها – جنبش اعتراضی داخل و خارج و اپو زیسیو ن – نقش آفرینی کنند و برنامه های مصوب و یا درشرف تصو یب ارتجاع داخلی و جهانی را بهم بریزند، سناریوی سیاه می تواند رنگ ببازد و ازسیطره و یکه تازی اش درعرصه جهانی و منطقه کاسته گردد.