معاهدە ‘سایکس ـ پیکو’ کە بعد از جنگ اول جهانی، در سال ١٩١۶، توسط کشورهای پیروزمند انگلستان و فرانسە تهیە و بە ترکیە عثمانی شکست خوردە تحمیل شد و کل جغرافیای سیاسی منطقە را بە کل متحول کرد، همیشە مورد اعتراض ترکیە بودە و چە ترکهای جوان و چە دولت مدرن این کشور در صدد بودەاند کە بە نوعی تبعات آن را جبران کنند. از دست دادن مناطق گرم جنوب کە در آن انرژی فسیلی قرار داشت و کشورهای تازە تاسیس را با نعمت بی چون و چرای آن مواجە کرد، بعدها همیشە ترکیە را بە داشتن احساس ناخوشایند غدر تاریخی رهنمون شد؛ اما تازە کار از کار گذشتە بود و دیگر نمی شد کاری انجام داد.
اما با تحولات جدیدی کە در منطقە و جهان پیش آمدەاند (لحاظ سیاسی و آب و هوائی)، بە نظر می رسد فرصت تاریخی مورد نظر ترکها برای تغییرات اساسی فرا رسیدەاست. ترکها با دست اندازی در مناطق شمالی اقلیم کردستان و شمال سوریە، عملا توانستەاند بخشهائی از سرزمینهای مورد ادعای خود را تسخیر کردە و حضور خود را در آنجا اعلام کنند. از طرف دیگر با تغییرات آب و هوائی در جهان و فاجعە محیط زیستی کە زمین را فراگرفتە، فاجعەای کە هر روز بیشتر بر دامنە آن افزودە می شود، از اهمیت انرژی بشدت آلودەکنندە فسیلی کم شدە و آب بعنوان منشاء اصلی حیات بیشتر از پیش اهمیت جدی تری می یابد. چنانکە ترکیە با یک اقدام استراتژیک و بعلت موقعیت جغرافیائی ویژە خود، با زدن سدهای گوناگون، عملا کنترل آب را در خاورمیانە خشک و نیمە خشک در دست گرفتەاست تا بتواند سکوی پرش خود بە آیندە را بە بهترین شیوە ممکن پی ریزی کردەباشد.
در واقع درست است کە ترکیە بیشتر از صد سال است بعلت معاهدە سایکس ـ پیکو از امکان دسترسی بە منابع فسیلی انرژی محروم ماندە، اما با تغییری کە حاصل شدە، عملا معاهدە سایکس ـ پیکو بە عاملی مثبت تبدیل شدەاست! دسترسی بی چون و چرای ترکیە بە منابع و سرچشمەهای مهم آبی منطقە کە با توجە بە خشکسالی های خطرناکی کە در کل منطقە در حال اتفاق اند، امر آب را صراحتا بە امری کاملا سیاسی و استراتژیک برای کسب ثروت و اتوریتە سیاسی تبدیل کردەاست.
و اگر در کنار اینها مسئلە تعرضات زمینی دولت ترکیە بە مناطق پیرامونی خود را هم اضافە کنیم، بوضوح تصویر از آنی کە هست بیشتر موقعیت ترکیە را قدرتمندتر از سابق نشان می دهد.