سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۳:۲۷

سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۳:۲۷

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم...
نتانیاهو کاخ سفید را نادیده می‌گیرد، زیرا انجام این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان، مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را پس و کشتار فسطینیان در پی تهاجم...
۱ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

سرنوشت اقوام ایرانى و نگرشى بر استراتژى جدید حزب دمکرات کردستان ایران

چه بخواهيم و يا چه نخواهيم، همه ما (كرد و فارس و بلوچ و غيره) سرنشينان تاريخى كشتى طوفان‌زده‌اى هستيم به‌نام ايران. اين كشتى توسط دزدهاى دريايى با بيرق‌هاى سياه كه از ژرفناى قرون وسطا برخاستند و سكان اين كشتى را به‌دست گرفتند، به‌سوى طوفان‌هاى بلاخيز و نامعلوم در حركت است

در کنفرانس لندن که روز نوزدهم فوریه سال جارى و با حضور نمایندگان بیش از بیست سازمان و احزاب وابسته به خلق بلوچ، کرد، ترک آذرى، عرب و ترکمن و غیره تشکیل شده بود، حزب دمکرات کردستان به‌همراه جبهه ما و سازمان دفاع از خلق ترکمن راه خود را از آنهائى که تاکید بر استعمال کلمه “استقلال” در واژه‌هاى سیاسى و مبارزاتى خود داشتند، جدا کردند. بعضى از نمایندگان نیروهاى به‌خصوص آذرى و عرب بر این عقیده استوار بودند که استقلال و یا پیوستن متعاقب آنان به کشورهاى هم‌جوار و هم‌زبان و هم‌فرهنگ و غیره حق مسلم آنهاست. 
 حق! و یا ناحق! به‌هرحال از نظر حزب دمکرات کردستان ایران و جبهه ما اینگونه شعارها نه تنها اثرى بسیار منفى در پیشرفت مبارزه خواهد داشت بلکه از نظر سیاسى غیر قابل قبول و مخرب مى‌باشند. به‌خاطر دارم یکى از نمایندگان جبهه دمکراتیک مردمى خلق عرب احواز اصرار داشت که مى‌خواهند در ایران بمانند اما به شرطى که اعتراف شود حق تعیین سرنوشت حق آنهاست و قابل سلب نیست. به‌هرحال از نظر ما و حزب دمکرات کردستان ایران اینگونه مباحث و ادعا ها افراطى محسوب مى‌شد، که نه تنها هیچ کمکى به مبارزات خلقهاى ستمدیده نمى‌کرد، بلکه در عمل سیاسى اثرى کاملا منفى و بازدارنده مى‌داشت. 
آقاى مصطفى هجرى دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران نیز در آن جلسه شرکت داشتند. خوب به‌خاطر دارم که چگونه ایشان از طرح شدن اینگونه شعارها و اصرار بر بیان علنى و عملى شعار استقلال و حق تعیین سرنوشت در خارج از چارچوب تمامیت ارضى توسط بعضى از گروه‌ها به ستوه آمده بود و قبل از ترک جلسه به‌طور خصوصى به ما گفتند که با این نوع گروه‌ها امکان همکارى وجود ندارد. حال در طى این نه ماه اخیر چه اتفاق و یا اتفاقاتى به‌وقوع پیوست که آقاى مصطفى هجرى دبیر کل محترم حزب دمکرات کردستان ایران، در سخنرانى اخیر خود در کردستان عراق همان حرفهائى را مى‌زند که ابوشریف و محمود احمد از جبهه دمکراتیک مردمى خلق عرب احواز مى‌گفتند و به دلیل آن از طرف ما طرد شدند. 
 سخنان آقاى هجرى اخیرا در پاریس توسط آقاى خسرو عبداللهى عضو على‌البدل کمیته‌ى مرکزى و مسئول بخش روابط حزب دمکرات کردستان ایران در خارج تکرار شدند. وى در سخنرانى خود گفت ” حزب دمکرات کردستان ایران که ۶٠ سال است براى آزادى و دمکراسى و تحقق حقوق ملت کرد در کردستان ایران مبارزه می‌کند ضمن تاکید بر حق ملت کرد در ایجاد دولت مستقل، با توجه به فاکتورهاى بین‌المللى و منطقه‌اى و نیز وضعیت ژئوپولیتیکى کردستان در خاورمیانه، بر این باور است که مناسب‌ترین راه حل مسئله‌ى کرد در همه‌ى بخش‌هاى کردستان، استقرار سیستمى دمکراتیک و فدرال بر مبناى جغرافیایى ـ ملى در هریک از کشورهاى است که کردستان را میان خود تقسیم کرده‌اند”. 
حال چرا و به چه دلیلى، شعار ” دمکراسى براى ایران و خودمختارى براى کردستان” بعد از دهها سال به شعار “فدرالیسم” تبدیل شد، و اینک ابراز علنى حق “استقلال” ملت کرد و یا تشکیل کردستان بزرگ مطرح مى‌شود، چیست؟ بنده نمى‌دانم. البته هدف مقاله بنده قضاوت در مورد حق و حقوق خلق کرد نیست. بنده نه حزب دمکرات کردستان را سرزنش و نه تشویق مى‌کنم، بلکه هدف اصلى این مقاله در درجه نخست تجزیه و تحلیل مواضع اخیر حزب دمکرات کردستان ایران است که تعداد کثیرى از هموطنان ما را بهت زده کرده و در مرحله دوم مکانیسم و چگونگى تاثیرپذیرى این موضع گیرى بر روند مبارزاتى دیگر خلق‌هاى ایران نظیر بلوچ و ترکمن و عرب و آذرى و غیره است. حزب دمکرات کردستان ایران یک حزب دیرینه و با سابقه است که در میان نیروهاى سیاسى ایران جایگاه ویژه خود را داشته است. 
 در شرایط بحرانى فعلى کشورمان و با توجه به سردرگمى و تشتت و پریشان حالى اپوزیسیون در داخل و خارج، بسیارى از هموطنان و حتى سیاسیون مبارز اپوزیسیون از حزب دمکرات کردستان ایران انتظار داشتند تا به عنوان یک نیروى مثبت “ثبات و شفافیت” و یا به‌عنوان یک کاتالیزور تسهیل‌دهنده بقیه نیروهاى سیاسى ایران را از سردرگمى و تفرقه نجات دهد. اما متاسفانه علیرغم پتانسیل و جایگاه ویژه، حزب دمکرات کردستان ایران استراتژى خود را که مى‌توانست تاثیر گذار در سطح ملى باشد، محدود به کردستان نمود، غافل از اینکه سرنوشت جزء نمى‌تواند از سرنوشت کل مجزا باشد. 
 در این راستا، حزب دمکرات کردستان ایران همراه و همگام با نیرو ها و عناصرى از دیگر خلقها شده است که اگر چه اکثر آنان نیروها، شخصیت‌ها و جریانات پاکى مى‌باشند، اما متاسفانه عده کمى نیز خود را در این دایره جا کرده و با اهدافى بسیار مشکوک ساز “شیرین” فدرالیسم ملى“ یعنى فدرالیسم مبتنى بر شش ملیت مستقل (کرد، فارس، بلوچ، ترک آذرى، عرب و ترکمن) مى‌نوازند. این افراد مشکوک و یا حتى شناخته شده و وابسته به بسیج عشایرى که بعضى از آنان آزادانه به ایران رفت و آمد مى‌کنند، در جلسات کنگره فدرال با حزب دمکرات کردستان ایران سرنوشت آینده کشور را مورد بحث و بررسى قرار مى‌دهند. حال با توجه به تاریخ تلخ حزب و به‌خصوص ترور رهبران حزب، چرا آنها اصرار دارند که با هر عنصر و یا کسى که ظاهرا شعار دلپذیر فدرالیسم بدهد، همکارى کنند، قابل بحث و گفتگو است؟ 
از نظر بسیارى از ناظران و تحلیگران سیاسى علت تغییر موضع و استراتژى حزب شاید به دو دلیل باشد. دلیل اول تاثیرپذیرى از جو کردستان عراق که در شرایط فعلى عملا و یا حداقل در امور داخلى خود استقلال دارد. اکثر مسئولان حزب در آنجا زندگى مى‌کنند. دلیل دوم، همانگونه که در بالا اشاره نمودم، همراه شدن تعداد انگشت شمارى از عناصر مشکوک و وابسته از مناطق دیگر ایران در کنار حزب (در کنگره ایران فدرال) و تاثیر پذیرى از مواضع ظاهرى و ادعاى تند آنان در مورد “فدرالیسم ملى“ و حضور فعال افرادى با نظرات افراطى که به‌خاطر هدف مشخصى آتش بیار معرکه شده‌اند. 
 حزب دمکرات حتى تا بدانجا پیشرفته که ظاهرا عناصر مشکوکى را که به‌دلیل مشکوک بودن و سفر به ایران از جبهه متحد بلوچستان ایران اخراج شده بودند، به‌نام جبهه در جمع خود پذیرفته است (جبهه متحد بلوچستان ایران عضو کنگره فدرال ایران نیست). بنده وارد جزئیات تاثیر اینگونه جریانات مشکوک بر کل کنگره فدرال و یا بر روى حزب نمى‌شوم. در ضمن اجازه بدهید وارد مقوله نقش و حضور کشورهاى بیگانه در مسائل عراق و یا کردستان نیز نشوم. زیرا که این بحث مثنوى هفتاد من کاغذ مى‌طلبد. 
 علت اعلام صریح موضع حزب در رابطه با استقلال و یا تشکیل کردستان مستقل در شرایط فعلى چیست؟ این سوالى است که ذهن بسیارى از هموطنان را به‌خود مشغول داشته است. به‌راستى از کنفرانس لندن تا سخنرانى اخیر دبیر کل حزب چه اتفاقى افتاد که همه چیز تغییر کرد؟ آیا لازم بود در شرایط فعلى که رژیم جمهورى اسلامى تبلیغ مى کند که اگر رژیم سقوط کند ایران تجزیه مى‌شود، به چنین مسائلى دامن زد؟ وانگهى در نهایت حزب اعلام داشته است که استراتژى فعلى حزب حضور کرد و کردستان در یک ایرانى فدرال است. 
 به‌راستى اگر استراتژى این است، عقل سالم و اصول بنیادین سیاسى حکم مى‌کند که باید تمام انرژى (عملى و علنى و تبلیغاتى) خود را معطوف نیل به هدف یا استراتژى کرد و از هر گونه حرکت و بیانى که استراتژى را خدشه‌دار کند بپرهیزیم. ما باید به زبانى بسیار ساده هدفمان را به‌صورت بسیار شفاف و واضح بیان کنیم و از دیگران بخواهیم تا درد ما را درک کرده و ما را در رسیدن به هدفمان یارى کنند. متاسفانه اگر متهم شویم که حرف دو پهلو مى‌زنیم و یا سیاست یک بام و دو هوا بازى مى‌کنیم، از دوستانمان کاسته و بر دشمنانمان افزوده خواهد شد. 
شرایط عراق با شرایط سیاسى ایران کامل فرق دارد. در این مورد مى توان مثنوى هفتاد من کاغذ نوشت، چه از دیدگاه تاریخى، فرهنگى و یا سیاسى. وانگهى آنچه که در عراق اتفاق افتاد در ایران قرار نیست که اتفاق بیفتد. ناچارم که به بحث چند سطر پیش برگردم، یعنى نقش و جایگاه حزب دمکرات کردستان بر سر سفره سیاسى ایران. انتظار من از حزب دمکرات کردستان در شرایط بحرانى فعلى کشورمان همانگونه که توضیح دادم این بود که حزب صاحب آن سفره بشود، نه اینکه تعدادى از بلوچ‌ها، عرب‌ها، آذرى‌ها، و ترکمن‌ها را در گوشه‌اى به دور از سفره جمع کند و همگى فریاد برآورند آه! ما چرا از آن سفره حقى نداریم؟ اگر امروز کردهاى عراق به حقوق سیاسى، فرهنگى و اقتصادى خود رسیده‌اند، علتش آن نیست که جلال طالبانى و هشیار زیبارى و غیره قهر کرده‌اند و در فراز کوههاى کردستان نشسته و بانگ اعتراض برآورده که یا ایهاالناس چرا حق ما کردها را نمى‌دهید. نه! آنها خود را در راس قدرت در بغداد قرار داده‌اند. آنها در عمل نشان داده‌اند که نه تنها کردستان بلکه عراق مال آنهاست. 
 آرى کردهاى عراقى با مشارکت در حکومت مرکزى و در کنار دیگر عراقى‌ها توانستند، حقوق خلق کرد در کردستان عراق را تثبیت و تضمین کنند. زهى جاى تاسف است که حزب دمکرات کردستان ایران خود را به دور از صحنه مبارزه سیاسى نیروهاى دمکرات و آزادیخواه ایرانى عملا ایزوله کرده است. حزب دمکرات کردستان مى‌توانست نه تنها در قلب سیاست ایران جاى داشته باشد، بلکه به عنوان یک نیروى موثر و تعیین‌کننده، منافع خلق کرد را از جایگاه قدرت، نفوذ و تاثیر گذارى تضمین و تثبیت کند. حزب این وزنه و پتانسیل تاریخى و سیاسى را دارا است، اما صد افسوس که به‌جاى استفاده از فرصت‌ها، حزب دمکرات کردستان با تاکید به‌روى واژه‌هاى گنگ و نامفهوم براى بسیارى از هموطنان نظیر “فدرالیسم جغرافیایى ملى“ و اصرار بر بیان غیر ضروریات امروزه همانند “استقلال” و غیره، نه تنها منافع خلق کرد را در عمل تامین نمى‌کند بلکه به مبارزه ملى آزادیخواهان ایرانى براى گذار از جمهورى اسلامى و تشکیل یک سیستم سیاسى آزاد و غیر متمرکز خدشه وارد مى‌کند. 
فدرالیسم یکى از اشکال مختلف سازماندهى امور اجرایى و اداره یک کشور مى‌باشد، و هیچگونه ارتباط مستقیمى به دموکراسى و احقاق حقوق خلق‌ها ندارد. کشورهاى اتیوپى، نیجریه، ونزوئلا و پاکستان سیستم فدرال دارند. آیا یک سیستم فدرال در این کشورها، آزادى، دمکراسى، حقوق بشر و بالاتر از همه حقوق مردم ایالت‌هاى فدرال را تضمین کرده است؟ بریتانیا و یا فرانسه و یا سوئد فدرال نیستند، اما دمکراسى هستند. دمکراسى یعنى عدم تمرکز قدرت. فرانسه فدرال نیست، اما ایالات خود مختار نظیر کورس را دارد. بریتانیا یک سیستم سیاسى غیر متمرکز دارد که اساس امور ادارى و اجرایى آن دولت هاى محلى (شوراى منطقه) هستند که در حقیقت ادغامى گسترده از شهردارى و فرماندارى مى‌باشند. 
 اما در حین حال اسکاتلند، ویلز و ایرلند شمالى (حالت تعلیق) خودمختار هستند. اینان حتى تیم هاى فوتبال بین‌المللى خود را دارند، حتى اسکناس چاپ مى‌کنند مانند اسکاتلند. تا آنجائى که به قدرت تصمیم‌گیرى دولت‌هاى فدرال و یا خود مختار بستگى دارد، دولت‌ها و مجالس محلى اسکاتلند و ویلز در مقایسه با دولت‌ها و مجالس ایالت‌هاى فدرال آمریکا و یا حتى ایالت‌هاى دیگر کشورهاى فدرال نظیر آلمان از قدرت و آزادى بیشترى برخوردار هستند. پس تعصب بیمورد بر روى کلمه فدرالیسم نباید داشت. آنچه مهم است دمکراسى است. 
دمکراسى یعنى عدم تمرکز قدرت؛ دمکراسى یعنى حکومت مردم بر مردم.  شما کدام کشور دمکراتیک و آزاد را سراغ دارید که خلق‌ها و یا ملیت‌هاى آن سرکوب مى‌شوند و از حقوق خود محروم هستند؟ بنده کشور دمکراتیک و آزادى را که به اقلیت‌هاى قومى و یا مذهبى خود ستم روا مى دارد سراغ ندارم؟ اما بنده کشورهاى فدرال بسیارى نظیر نیجریه و یا پاکستان را سراغ دارم که در آنها زن به حکم شرع سنگسار مى شود و فساد و سرکوب فراگیر است، و حکومت و یا دولت محلى فدرال در عمل بى‌معنى است. 
حزب دمکرات کردستان باید بداند که تنها ضامن حقوق حقه مردم کرد وجود یک سیستم دمکراتیک، مردمى و آزاد و مبتنى بر منشور جهانى حقوق بشر مى باشد. سیستم و حکومتى که کردها همانند دیگران در آن سهیم و دخیل باشند. اگر منظور حزب دمکرات کردستان از طرح شعار فدرالیسم این است که خود را در تعیین و تبیین سرنوشت کشور سهیم مى‌داند و به همین دلیل فرمولى را تجویز کرده است که نه تنها ضامن حقوق مردم کرد مى‌باشد، بلکه حقوق دیگران یعنى بلوچ و عرب و غیره را نیز تضمین مى‌کند. اگر منظور این بوده و است، بنده به حزب دمکرات کردستان براى شرکت در تصمیم‌گیرى کلان و کل کشور تبریک مى‌گویم. حزب دمکرات کردستان که یک حزب محلى است به‌عنوان یک حزب ایرانى این حق را دارد که فرمول براى بقیه نقاط ایران و یا کل ایران صادر کند. اما تعجب و تاسف من اینجاست که حزب از هیچکدام از نمایندگان بقیه اقوام و یا ملیت‌ها (فارس، بلوچ، آذرى، عرب، و ترکمن، و حتى بقیه کردها) نظر خواهى نکردند تا بدانند که دیگر اقوام (ملیت‌ها) در مورد فدرالیسم جغرافیایى ملى چه نظرى دارند. 
 من مى‌دانم که هیچگونه بحث و نظر خواهى بین حزب دمکرات کردستان و دیگر اقوام و ملیت ها در این مورد صورت نگرفت. بدون بررسى و نظر خواهى از دیگران، آنها (حزب دمکرات کردستان ایران) رفتند و شعار خود را از” دمکراسى براى ایران و خود مختارى براى کردستان” به شعار ” فدرالیسم جغرافیائى ملى“ تبدیل کردند. بعد از اینکه تصمیم خود را در کنگره بزرگ خود گرفتند، آنگاه به نزد ما آمدند و از ما خواستند که به دفاع از موضع آنان یک جبهه و یا کنگره را تشکیل بدهیم. در آن فضاى قطبى شده به اصطلاح ملى‌گرائى و ناسیونالیستى تشکیل کنگره هیچ کس را یاراى سوال پرسیدن نبود، گویا که تصمیم کنگره کردهاى حزب دمکرات در کردستان عراق، براى ناسیونالیست‌هاى بلوچ و عرب و ترکمن و غیره آیه آسمانى است و ابراز هرگونه شک و تردید و یا سوال در این مورد ارتداد و خیانت محسوب مى‌شد. 
 بله همین دوستان حزب دمکرات کردستان ایران بودند که به همه مى‌گفتند از طرح مسائل جنجالى نظیر مطرح کردن حق تعیین سرنوشت خارج از ایران و یا از استعمال کلمه نفاق برانگیز و جنجالى “استقلال” پرهیز کنیم. حال چه شده است که دوستان خودشان از آن استفاده مى کنند؟ در نهایت باید از این سروران پرسید آیا انتظار دارید که ما هم بعد از این طبق معمول به دنباله‌روى از شما بى‌محابانه از این کلمه استفاده کنیم؟ 
چه بخواهیم و یا چه نخواهیم، همه ما (کرد و فارس و بلوچ و غیره) سرنشینان تاریخى کشتى طوفان‌زده‌اى هستیم به‌نام ایران. این کشتى توسط دزدهاى دریایى با بیرق‌هاى سیاه که از ژرفناى قرون وسطاء برخاستند و سکان این کشتى را به‌دست گرفتند، به‌سوى طوفانهاى بلاخیز و نامعلوم در حرکت است. همه ما سرنوشتى مشترک داریم. آنهایى که آزادى خود را در متلاشى شدن این کشتى مى‌بینند، دجار توهم و ابهام شده‌اند. آزادى و سلامتى همه ما در گرو رسیدن به ساحل نجات که همانا ساحل آزادى، دمکراسى و همزیستى برادارانه، برابرانه و مسالمت‌آمیز تمامى اقوام ایرانى مى‌باشد، است. 
 امروز حزب دمکرات کردستان ایران باید در صف مقدم و پیشقراول تمامى نیروهاى سیاسى مبارزه راه آزادى، دمکراسى و منشور جهانى حقوق بشر باشد، نه اینکه به گوشه‌اى از کردستان عراق خزیده و خود را از مبارزه ملى تمامى ایرانیان ایزوله کرده و به‌جاى پذیرفتن مسئولیت تاریخى خود به‌عنوان اصیل‌ترین و قدیمى‌ترین حزب معتبر سیاسى‌ى قدیمى‌ترین و یا به اصطلاحى اصیل‌ترین قوم یا ملیت ایرانى (یعنى کرد)، اینگونه تحت تاثیر جو خارجى قرار گرفته با بیان کلماتى که هیچ گونه کمکى به مبارزه فعلى ما بر علیه استبداد مذهبى نمى‌کند، زمینه عدم اطمینان‌سازى را ناخودآگاهانه فراهم کند. همه ما (فارس، بلوچ و کرد و بقیه اقوام و یا ملیت‌ها و زنان، اقلیت‌هاى مذهبى، حتى خود شیعیان، دانشجو و . . .) مورد سرکوب رژیم جهل و جور هستیم. 
 مبارزه ما یک مبارزه ملى است. مبارزه من بر علیه گنجى قهرمان و یا باطبى‌ها نیست. در شرایط بحرانى امروز، من میلیونها گنجى و باطبى فارس را که مورد سرکوب وحشیانه این رژیم و در زندان‌ها هستند، همرزم و همسنگر خود بر علیه فاشیسم مذهبى و مزدوران بسیج عشایرى (بلوچ مزدور) و امثال قالیباف عرب و خلخالى ترک مى‌دانم. پس جنگ ما جدال بین اقوام نبوده و نیست. بله بنده همیشه و همواره از هویت و حقوق پایمال شده بلوچ و کرد و عرب و ترکمن و غیره دفاع کرده و مى‌کنم. من همواره از ستم مضاعف و توهین و تحقیر به بلوچ، کرد، ترکمن، آذرى، عرب توسط دولت‌هاى مستبد مرکزى نوشته و خواهم نوشت. اما هرگز اجازه نخواهم داد که به‌عنوان یک انسان (تاکید مى‌کنم روى کلمه انسان) آزاده و لیبرال دمکرات خود را درگیر خصومت‌هاى بیجاى قبیله‌اى و جنگ قومى متعصبین کرده و مثلا یک مزدور جنایتکار بلوچ را بر یک انسان آزاده فارس (یا هر قومى از هر کجاى دنیا) ترجیح بدهم، تا ثابت کنم که به بلوچ و بلوچستان وفادارم. 
در پایان باید بگویم هجرى عزیز چرا حداقل همانند برادران کرد خود در همانجایى که هستید (یعنى کردستان عراق) فکر نمى‌کنید؟ چه ایراد و اشکالى دارد که جنابعالى به‌عنوان رهبر قدیمى‌ترین حزب معتبر سیاسى ایران در فرداى ایران آزاد و دمکراتیک رئیس جمهور و یا نخست وزیر ایران بشوید؟ چه اشکالى دارد که آقاى خسرو عبداللهى وزیر خارجه ایران بشود؟ اگر فکر مى‌کنید که اغراق و گزافه‌گوئى مى‌کنم، به جایگاه براداران خود در حکومت مرکزى عراق بنگرید، همانهایى که تا دیروز سهمشان از حکومت مرکزى گاز شیمیایى بود، امروز خود حکومت مرکزى را به‌دست گرفته‌اند. وجود آنها در حکومت مرکزى نه تنها ضامن تحقق یافتن حقوق خلق کرد عراق مى‌باشد، بلکه در چارجوب عراق آنقدر آزادى در کردستان وجود دارد که بسیارى از کردهاى ایرانى نیز از آن بهره‌مند هستند. 
 شما نیز مى‌توانید کردستان مشابهى را در ایرانى آزاد، دمکراتیک و مردمى داشته باشید. بنده نیز مى‌توانم بلوچستانى آباد و شکوفا و دمکراتیک در چارچوب تمامیت ارضى ایران داشته باشم. اما واقعیت این است که براى نیل به حقوق حقه خود در ایرانى آزاد و دمکراتیک باید مسئولیت سیاسى خود را درک کرده و بر مبناى آن به اعتمادسازى و اطمینان‌سازى بپردازیم. باور کنید! بسیارى از هموطنان ما صادقانه از ظلم و ستم مضاعفى که به کرد و بلوچ رفته است بیخبرند. بر خلاف بسیارى از افراطیون که معتقدند، بیخبرى و ناآگاهى آنان به ستم مضاعف مشکل خود آنان است، بنده معتقدم که ناآگاهى و بیخبرى آنان از ستم مضاعف بر ما و عدم آگاهى از خواسته‌هاى مشروع ما، مشکل ما است زیرا این مشکل همواره گریبانگیر ما شده و در آینده نیز خواهد شد. 
تابستان ۵٨٨ را بخاطر دارید که چگونه ناآگاهى و تعصب اینگونه افراد چگونه مورد سوءاستفاده قرار گرفت و همین افراد متعصب و بیخبر و ناآگاه با وحشیگرى تمام به بهانه دفاع از ایران و اسلام و جنگ بر علیه کفار به اصیل‌ترین قوم ایرانى ناجوانمردانه یورش بردند. آرى این تعصب و ناآگاهى اینان در تابستان ۵٨ مشکل و گریبانگیر مردم کرد شد. 
 وظیفه سیاسى جنابعالى و بنده اعتمادسازى است، شرایط حساس و بحرانى فعلى حکم مى کند که همه ما ایرانیان در کنار یکدیگر با اعتماد و اطمینان از یکدیگر کشورمان را از دست احاطه‌شدگان در هاله‌هاى انوار الاهى نجات بدهیم. هر روز که بر عمر این رژیم افزوده مى شود، بر تعداد نوجوانان معتاد و بچه‌هاى بیسواد در بلوچستان افزوده مى‌شود. وضعیت بسیارى اضطرارى است. تا بیست سال دیگر نه بلوچستانى خواهد ماند و نه بلوچى. در مورد کردستان من نمى دانم. اما در مورد بلوچستان مى‌دانم که تنها راه عملى نجات آن نجات تمام ایران است، به‌همین دلیل بنده دست به‌دست تمامى هموطنان آزادیخواه ایرانى داده‌ام زیرا مى‌دانم رهائى مردم ستمدیده بلوچ از فقر، اعتیاد، بیمارى، گرسنگى، خفقان، زندان و یاس و ناامیدى تنها از طریق آزادى ایران میسر است. 

تاریخ انتشار : ۲۰ اردیبهشت, ۱۳۸۵ ۶:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم…

غم دیگر

پایان تلخ یک ریاست جمهوری

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴