سلامم را پاسخ گو۱،
از پشت میله ها،
از کنج بندی که در آن محبوس کردند،
قلب تپنده و مهربانت را
می بینی نرگس؟
آنان که به بندت کشیدند
اشکارا
عشق را،
آزادی را،
شرافت انسان را،
به بند کشیدند
میدانی نرگس؟
بیرون از زندان
نه نه … در زندانی به پهنای وطن
در غیاب تو،
قلب انسانهای ازاده
برای تو می تپد.
تو که نیستی، انگار،
همه خانه های جهان خالی است
و همه پنجره ها بسته است۲.
سلامم را پاسخ گو،
از پشت میله ها
از کنج بندی که در آن محبوس کردند،
قلب تپنده و مهربانت را
سلام یاران را پاسخ گو،
در این پاییز سراپا زرد ناپایدار
که اینک،
رهایی تو را به انتظار نشسته اند
و له له می زنند،
برای لحظه ی حضورت،
تا شادی و هلهله کنند،
ببودنت را در میانه ی جمع خویش.
۱. اقتباسی از زمستان اخوان
۲. برگرفته از سروده سیدعلی صالحی