در خبرها آمدە بود کە رئیس موقت مجلس ترکیه، سوگند لیلا زانا نماینده کرد این کشور را به خاطر این که در قرائت سوگندنامهاش به جای اشاره به “ملت بزرگ ترک”، از “ملت بزرگ ترکیه” نام برده بود، باطل اعلام کرد.
با این حساب لیلا زانا بە ملت ترکیە معتقد است کە علاوە بر مولفەهای بزرگ اتنیکی ترک و کرد، از مولفەهای اتنیکی و مذهبی دیگر هم تشکیل شدە است.
ملت ترکیە مقولەای مدرن (مدرن نە الزاما در معنای مثبت آن)، و قدمتی کمتر از صد سال دارد، همراە با همە کاستیهای آن، بویژە در رابطە با کردها کە تا این لحظە هم از حقوق حقە خود برخوردار نیستند، اما این کاستیها مانع آن نمی شود کە نتوان از ملت ترکیە نام برد، زیرا کە ملت تنها مقولەای اتنیکی و نژادی نیست، و مختصات و مولفەهای دیگری از جملە اقتصاد مشترک هم دارد.
سوگند لیلا زانا خوب است مورد توجە آن دستە از احزاب و سازمانهای منطقەای قرار گیرد کە بە مقولە ملت ایران اعتقاد و توجە ندارند، و آنرا جعل تاریخ می انگارند. بویژە اینکە اگر قدمت سرزمین ایران و همبستگی اتنیکهای ساکن آن را در جریان تاریخ دنبال کنیم، متوجە می شویم کە نسبت بە کشور ترکیە، این همگرائیها در ایران از استحکام بیشتری برخوردارند.
این دستە از احزاب و سازمانها حامل یک نوع تفکر اتنیکی و زبانی از مقولە ملت هستند. چنین تفکری کە بە نوع نگاە ناسیونالیسم آلمانی نزدیک است و نە تفکر فرانسوی و ریشە در همگرائی فرهنگی و اتنیکی دارد، متاسفانە بشدت در میان این احزاب رشد کردە است. نوع حرکت لیلا زانا می تواند نقطە عطفی باشد برای بازنگری در این نوع نگرش.
خوشبختانە ایران بر خلاف نام ترکیە نامیست فارغ از قومیتی (اتنیک) خاص. بنابراین اگر کە نام ترکیە کماکان در خود غدری را حمل می کند، لااقل نام ایران حامل چنین امری نیست.
اما اعتقاد بە مقولە ملت ایران نە از صرورت یک اعتقاد ناسیونالیستی، بلکە از ضرورت یک دید درست تاریخی بر می خیزد کە می تواند بە حل مسئلە اتنیکها در ایران بیشتر یاری برساند تا انکار آن. این آن تکیەگاهیست کە اشتراکات را می سازد برای حرکت در جهت یک پروژە مشترک.