محمود احمدی نژاد و مجلس، دو دستی وزارت نفت را تقدیم فرماندهان سپاه کردند. رستم قاسمی رئیس قرارگاه خاتمالانبیاء در صندلی صدارت نشست و سپاه ثروتمندترین وزارتخانه را در چنگ خود گرفت. بدین ترتیب روندی که با روی کار آمدن احمدی نژاد شکل گرفته بود، تکمیل گردید. دولت احمدی نژاد در شش سال گذشته پروژه های کلان نفتی را بدون انجام تشریفات مناقصه به قرارگاه خاتمالانبیاء واگذار کرد. به گفته مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران تا کنون پروژه های نفتی به ارزش ۲۵ میلیارد دلار به قرارگاه خاتمالانبیای سپاه سپرده شده اند. سپاه به قبضه پروژه های نفتی به ارزش ٢۵ میلیارد دلار هم قانع نیست. محمد علی جعفری سه روز پس از جلسه رای اعتماد مجلس به اولین وزیر نفت نظامی تاریخ ایران، در مراسم تودیع و معارفه فرماندهان قرارگاه خاتم الانبیاء، خواستار افزایش “سهم سپاه” در قراردادهای نفتی شد. او در این مراسم گفت: “سپاه باید نقش پیش برنده ای در جبهههای اقتصادی کشور داشته باشد. ما سپاهیان خوشحال هستیم که یک پاسدار در راس وزارت نفت، جایی که محور اساسی برای اداره کشور است، قرار گرفته است. هر چند که در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران کار فراوان است و در هر مقطع زمانی کارهای خوبی انجام می گیرد که زمینه ساز اقدامات بعدی است، اما انتظار ویژه ای از وزارت نفت وجود دارد”. دولت احمدی نژاد ۵۰ درصد پروژههای صنعت نفت را که در برنامه پنجم توسعه پیش بینی شده و به ارزش ۱۲۰ میلیارد دلار است، به تصویب رسانده و نیمی دیگر به ارزش ۱۰۰ میلیارد دلار را در دستور بررسی قرار داده است. با قبضه وزارت نفت توسط سپاه و تشدید تحریم های بین المللی و خروج شرکت های بزرگ نفتی خارجی از ایران، به احتمال قوی پروژه های مصوب دولت به قرارگاه خاتمالانبیاء سپرده خواهد شد. وزارت نفت زمانی به سپاه واگذار شده است که صنعت نفت در وضعیت به شدت نامطلوبی قرار دارد. به گفته نژاد حسینیان سیاست های دولت احمدی نژاد صنعت نفت را شخم زده و شرایط فعلی آن به شدت نابسامان است. به گفته وی: ” انتصاب مدیران ناآشنا و کم تجربه باعث نابسامانی در صنعت نفت شده است. وقتی آخرین وزیر نفت دولت دهم معرفی و نسبت به عدم دانش و تجربه وی در نفت اعتراض شد، گفته شد که وی مدیری استراتژیست است؛ شش ماه درباره نفت مطالعه و تحقیق می کند و بعد کار اصلاحات در نفت را شروع خواهد کرد. بعد شش ماه آقای وزیر با صدور دستور توقف کلیه عملیات سواپ، اولین سیاست اصلاحی خود را اعلام کرد. حالا کارشناسان ماه هاست که بدنبال راه اندازی مجدد عملیات سواپ هستند ولی شرکت های مربوطه زیر بار نمی روند”. اکنون یکی از فرمانده سپاه را در راس وزرارت نفت گذاشته اند تا صنعت نفت را سامان بخشد و به مقابله با تحریم های بین المللی که لطمه جدی به صنعت نفت زده است، برخیزد. آنچه مشخص است فرمانده سپاه نه قادر خواهد شد پیآمدهای زیانبار تحریم های بین المللی را جبران کند و نه به صنعت نفت سروسامان بخشد. برای سپاه آنچه اهمیت دارد قبضه وزارت نفت است. اقتصاد ایران به صنعت نفت و درآمد حاصل از فروش نفت وابسته است. سپاه با این اقدام بر منبع اصلی ثروت و بر شریان اقتصادی کشور دست انداخته است. این امر نقش سپاه را هم در عرصه اقتصادی و هم در عرصه سیاسی بالا برده و بر قدرت آن خواهد افزود. فعالیت اقتصادی سپاه محدود به صنعت نفت و گاز نیست و حوزه های وسیعی را در برمی گیرد. کمتر حوزه اقتصادی را می توان یافت که سپاه در آن حضور نداشته باشد. خامنه ای و احمدی نژاد راه را برای گسترش فعالیت اقتصاد سپاه باز کرده و سپاه در شش سال گذشته به طور بی سابقه ای حوزه های فعالیت خود را وسعت بخشیده و تعداد زیادی از واحدهای تولیدی را به تملک خود در آورده است. سپاه عملا به یک کارتل بزرگ در کشور ما تبدیل شده است. کارتلی که به ارگان قهر مجهز است و به راحتی می تواند رقبای خود را شکست دهد. سپاه در عرصه اقتصادی در مقایسه با بخش خصوصی از امکانات و امتیازات فوق العاده ای بهره می برد. سپاه از امکان دسترسی به سرمایه های کلان و ارز موجود در بانک های دولتی و مراکز مالی وابسته به سپاه برخوردار است، از حسابرسی دولتی معاف است، به دولت مالیات پرداخت نمی کند و از پرداخت گمرگ معاف است. بهمین خاطر سپاه براحتی قادر است بخش خصوصی را از میدان رقابت بدر کند و پروژه های کلان را در اختیار خود گیرد. حضور گسترده سپاه در اقتصاد کشور، بهره گیری آن از امکانات دولتی و از قوه قهر ـ مورد فرودگاه امام خمینی ـ عدم پرداخت مالیات به دولت و استفاده از معافیت گمرگی، چنگ انداختن بر مخابرات کشور و واحدهای بزرگ تولیدی، وضعیت ناهنجاری را در اقتصاد کشور به وجود آورده است. اقتصاد کشور با چنین وضعی بسامان نخواهد شد، شاخص های کلان اقتصادی مداوما کاهش خواهد یافت، اقتصاد کشور از بحران رکود اقتصادی و تورم بیرون نخواهد آمد و واحدهای تولیدی ورشکسته شده و بر میزان بیکاری افزوده خواهد شد. هم اکنون بخش قابل توجهی از اقتصاد کشور دست سپاه و بنیادها است و از حیطه نظارت دولت خارج است. با چنین وضعی نمی توان برای اقتصاد کشور برنامه ریزی کرد. سپاه با چنگ انداختن براقتصاد کشور، پایه های قدرت خود را گسترش داده و تحکیم می بخشد. هرچه زمان می گذرد سپاه در سایه رهبری خامنه ای و ریاست جمهوری احمدی نژاد در ساخت و بافت جامعه ریشه می دواند و به پدیده پایدار تبدیل می گردد. پدیده ای که مشابه آن در کشورهای همسایه ایران دیده می شود. در ترکیه روند قطع دست ارتش از سیاست در جریان است اما در ایران روند دخالت سپاه نه تنها در حوزه سیاست، بلکه در حوزه اقتصاد، فرهنگ، رسانه ها، امنیت داخلی، سیاست های کلان کشور، سیاست خارجی…. در حال گسترش است. این خطر را باید دریافت و علیه آن مبارزه کرد.