یکی از علل ضدیت دونالد ترامپ با برجام این بود کە شرکای غربی ایالات متحدە، یعنی کشورهای اروپائی، از تبعات این قرارداد بهرە می بردند، اما آمریکا نە. با انعقاد برجام بلافاصلە شرکتهای مختلف غربی بە ایران سرازیر شدند و اگرچە ایران از زبان بعضی مسئولان از ورود سرمایەگذاران آمریکائی استقبال کرد، اما چنین امری در واقع بە حقیقت نپیوست و این تنها اروپائی ها بودند کە برکت برجام نصیبشان شد.
سالهاست از خروج آمریکا از برجام می گذرد، و با ورود بایدن بە کاخ سفید بە نظر می رسد بازگشت بە راە رفتە و احیاء برجام زیاد سادە بە نظر نمی رسد. شاید این بار علاوە بر مسئلە نفوذ منطقەای ایران و مسئلە موشکها، بحث مزیت های اقتصادی ایالات متحدە از برجام هم مطرح باشد، برای اینکە بتوان هم نظر آمریکا را بطور جدی بە ادامە این قرارداد جلب نمود و هم ادامە آن را بەنوعی در آیندە تضمین کرد.
جمهوری اسلامی از بدو ورودش بە قدرت سیاسی در کشور و تسخیر آن، با طرح شعار نە غربی، تلاش کرد راە میانەای را برگزیدە و استقلال خود را از شرق و غرب اعلام کند، اما هیچگاە در واقع این راە سوم یا استقلال در وجوە بهینە خود بە ثمر ننشست. چرا؟ بە چند دلیل:
ـ برقرارکردن سیاست موازنە (چە مثبت و چە منفی)، احتیاج بە رابطە از جملە با ایالات متحدەدارد،
ـ موازنە، نتیجە رابطە با طرفین و ایجاد یک موقعیت میانی است، در شرایطی کە یکی از طرفین غائب است و رابطە بر اساس دشمنی با آن تعریف می شود، نمی توان بە چنین موقعیتی دست یافت.
درست بە همین دلیل است کە سالهاست سیاست خارجی کشور با بحرانهای شدید روبروست، بطوری کە وضعیت معیشتی و اقتصای مردم را هم با مشکلات عدیدەای مواجە کردەاست.
جمهوری اسلامی اگر می خواهد ‘نە شرقی نە غربی’ در بنیان آن باشد، دو راە بیشتر ندارد: یا با هر دو طرف قطع رابطە کند و یا با هر دو در سطح معقولی ارتباط داشتە باشد. در غیر اینصورت ابراز هر موضع دیگر، نفی غرض خواهد بود.
حال کە سند همکاری ٢۵ سالە با چین مطرح است، درست همین موضوع دوبارە سر بر می آورد. جمهوری اسلامی برای مقابلە با آمریکا ظاهرا دارد بر روی شرق مانور می دهد، اما آیا چنین مانوری منافع کشور را تامین می کند؟ آیا می توان با طرح تفاهم نامەای غیرشفاف و در شرایط دشمنی با آمریکا از راە میانە گفت؟
نظام حاکم بر کشور از همان اوائل بە قدرت رسیدن، با منشی کە در پیش گرفت بە شعار اصلی خود کە ‘نە شرقی نە غربی’ بود خیانت کرد، زیرا با در پیش گرفتن دشمنی با ایالات متحدە عملا خود را از امکاناتی کە در جهان کنونی برای پیشبرد اقتصاد وجود دارد دور نگەداشت، و عملا نتوانست از سیاست موازنە برای پیشرفت کشور استفادەکند.
در واقع آنچە در پیش گرفتەشد سیاست انزوا بود، نە موازنە.