دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۵

دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۵

مثل یک باد
مثل یک باد وزان شد بر من، همچون رنگین کمان، پس از باران ...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
تایید حکم مصادره اموال مرضیه محبی، وکیل دادگستری، توسط دادگاه تجدیدنظر تهران
استناد این دادگاه به «قاعده استیمان» در حالی است که نه تنها اساسا این قاعده فقهی ناظر به وضعیت این وکیل دادگستری نیست، بلکه سلب حقوق شهروندی حتی در قالب...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: دادبان
نویسنده: دادبان
ولودیمیر ایشچنکو: بار جنگ در اوکراین بر دوش فقرا است!
بسیج جمعیت روستایی و کارگران فقیرتر به خدمت نظامی آسان‌تر است، زیرا پنهان‌شدن آنها دشوارتر و بیشتر در دسترس مقامات هستند. آنها حتی فرصت های کمتری برای اجتناب از استخدام...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: جرکو باکوتین
نویسنده: جرکو باکوتین
سلطنت‌طلبان در گذر تاریخ "تاریخ در حال نگارش است؛ امروز و همین حالا!"
تاریخی که با خون دل نوشتیم، اکنون در معرض تهدید جدی قرار دارد. آیا باز هم شاهد تکرار فجایع گذشته خواهیم بود؟ یا اینکه این بار، با آگاهی و مسئولیت‌پذیری...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
فرخنده باد روز زبان مادری؛ روز زبان‌های مردم ایران!
به‌جاست بر این نکته انگشت تاکید بگذاریم که علی‌العموم هیچ زبانی در تضاد و تعارض با زبان عمومی و رسمی یا همان زبان میانجی و مشترک ِ زبان‌های گوناگون در...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
زمستان
بیدارم مکن, با قلبِ سردم, در کنار ستاره ها, خاموش بخواب می روم, ستاره سرخی از میان کهکشانها, خطی بر آسمان انداخت, پایان زمستان نزدیک است,
۵ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: رحمان-ا
نویسنده: رحمان-ا
روایتگری بس است ، باید راهی جست
فرض کنیم تمامی مطالب مطرح‌شده در نوشته‌ی آقای بهزاد کریمی با عنوان «در مونیخ چه گذشت»، که در سایت به پیش متعلق به حزب چپ ایران منتشر شده، با تمام...
۵ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران

شمشیر مردسالاری از نیام «سلحشور» بر هستی زنان فرود آمد

کسانی مثل آقای سلحشور ظاهرا فراموش کرده اند که دوران جدید، دوران حضور زنان در عرصه های مختلف هنری، اجتماعی، علمی، سیاسی و... است که قطعاَ با معیارهای سنتی و ارزشهای متصلب مذهب ایدئولوژیک شده ی کسانی چون ایشان، همخوانی ندارد و دوران شماتت کردن زنان برای حضور مستقل شان در عرصه های هنری و اجتماعی، مدتهاست که خاتمه یافته و جامعه وارد مرحله تازه ای شده است

ایدئولوژی مردسالاری مثل یک دستگاه منسجم و پیچیده، سیستماتیک و هماهنگ عمل می کند. بخشی از اجزاء این دستگاه، در قالب نیروی انتظامی، در خیابانها و معابر عمومی به دستگیری و تحقیر زنان ـ به بهانه بدحجابی ـ می پردازد. بخش دیگر در قالب وزارت ارشاد شمشیر را از رو بسته و بی مهابا به سانسور آثار و تولیدات زنانه پرداخته است. جزء دیگر این سیستم از تریبونهای نماز جمعه ـ مثل آیت الله علم الهدا ـ افکار عمومی را علیه زنان می شوراند. بخش دیگر این دستگاه ایدئولوژیک ـ که آموزش عالی باشد ـ در امر تفکیک جنسیتی در دانشگاه مشغول است. بخش سینمایی آن نیز ـ مثل آقای فرج الله سلحشور ـ به هتاکی و اتهام زنی به زنان هنرمند می پردازد. بخش دیگر در قالب پارلمان و قانونگذاری، به تصویب لوایح زن ستیز مشغول است. بخش های فقاهتی در نظام قانونگذاری دست بکار ساختن کلاه شرعی برای توجیه همه ی تبعیض ها و نابرابری های موجودند. مسئولان ورزش کشور نیز بخشی دیگر از دستگاه ایدئولوژیک اند که با سرسختی به حذف زنان از عرصه ورزش مشغولند. هر کدام از این بخش ها، مثل یک تکه از پازل بزرگی است که برای هر چه محدود کردن حضور زنان (چه در حوزه های تخصصی و چه در سطح اجتماع) فعالند و مجموعه شان را می توان در یک ماشین غول آسای سرکوب زنان ایرانی، دید.

 

این بار نیز حذف و تحقیر زنان با حمله و توهین مستقیم به زنان هنرمند سینمای کشورمان از سوی یکی از کارگردانان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، ابعاد تازه ای پیدا کرده است. توهین های رکیک و مستقیم آقای فرج الله سلحشور (کارگردان سریال یوسف پیامبر) به زنان فعال در عرصه ی هنر بازیگری؛ اعتراض بسیاری از نخبگان و فعالان اجتماعی از جمله هنرمندان زن و مرد را نسبت به این هتک حرمت و ساحت شکنی برانگیخته است. آقای سلحشور در تازه ترین گفتگوی خود به هزاران زن بازیگر و فعال در عرصه ی سینما و هنر ، سینمای ایران را به فاحشه خانه تشبیه کردند که از چند روز گذشته تا اکنون بازتاب های مختلفی را از سوی فعالان در حوزه ی زنان و دیگر اقشار جامعه در پی داشته است

 

باید گفت که اینگونه ساحت شکنی ها و بی حرمتی نسبت به زنان فعال و مستقل در عرصه های مختلف اجتماعی، هنری و فرهنگی به کرات در طول سال های گذشته توسط مبلغان مذهبی از تربیونهای مختلف رسمی ـ از جمله تریبون نماز جمعه ـ شنیده ایم و مثلا سخنان حرمت شکنانه امام جمعه مشهد را هنوز فراموش نکرده ایم. این تبلیغات و حرمت شکنی ها عموماَ با انگیزه ی وارونه نشان دادن شخصیت و شرایط زندگی زن مدرن امروز ایران صورت می گیرد. حمله به زنان از طریق پخش برنامه های تلویزیونی نیز ـ که خود یکی دیگر از قدرتمندترین تریبونهای ملی است ـ از دیگر انواع حمله ها به زنان مستقل و فعال و کم اهمیت نشان دادن حضور مؤثر آنان است . آنچه که واضح است این که ظاهراَ این سنت مردسالار و نگرش های تعصب آمیز و یک سویه، این بار حضور خشونت بار و فتنه انگیز خود را در توهین به حریم و جایگاه زنان هنرمند باز کرده است، زنانی که دغدغه شان اعتلای تصویر زن ایرانی در سینمای ایران بوده و هست و چه بسا که در این حوزه، افتخارات بسیاری را برای هنر ایران زمین، به ارمغان آورده اند .

 

احساس قیومیت و نگرش تمامیت خواهی و به ویژه کنترل بر بدن زنان، یکی از کهن ترین اصول مقدس جامعه ی مردسالار است که در این دوره تاریخی با ایدئولوژی های بنیادگرایی اسلامی عجین می شود در نتیجه تبدیل به یک جریان و یا پروسه برای خرد کردن حضور مستقل زنان می گردد و در فضای عمومی جامعه به صورت یک عرف به گردش در می آید تا بر سایر شهروندان و اعضای جامعه، تأثیر منفی خودش را نهادینه سازد. این ایدئولوژی مسلط و حاکم بر جامعه ی ایرانی، «سنت کنترل بر بدن زنان به عنوان ناموس و مایملک مردان»، سالهاست که بر دوش بسیاری از زنان ایرانی در جامعه ی سنتی ایران سنگینی کرده است به طوری که چند دهه به دوش کشیدن اجباری این بار سنگین و تحمیلی، قامت اکثر زنان ـ به خصوص در نسل مادران مان ـ را خمیده کرده است. از زمان مشروطه به این سو که زنان به تدریج شروع به حضور در صحنه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و هنری کردند، این ایدئولوژی های دست و پاگیر مدام مانع آنها می شد و بعضا آن ها از حرکت های مستقل و رو به رشد به عنوان اعضایی برابر در جامعه ی ایرانی باز می داشت. پیش از این دوران کسانی مثل «رابعه» که اگر شعر می نوشتند، به آنها لقب فاحشه می دادند و هر مردی از اعضای خانواده حق داشت که خون چنین زنی را به جرم سرودن شعر، بر زمین بریزد . کسانی مثل «طاهره قرهالعین» که به دلیل شکست تابوهای سنتی جامعه ی ایرانی و برداشتن حجاب محکوم به مرگ می شدند . زمانی که شنیدن صدای «قمر الملوک وزیری» گناهی نابخشودنی محسوب می شد و کسانی چون او مدام باید در برابر این سنت غلط و سرکوبگرانه مقاومت می کردند و چه سرنوشت های دردناکی که اکثر این زنان با بروز هنرشان تجربه کردند.

 

چه بسیارند زنانی که در تاریخ خونبار سرزمین ما، از ترس اینکه توسط مردان و پاسداران سنت پدرسالار، مورد حمله قرار نگیرند آثارشان را سوزانده اند یا در زیر خاک پنهان می کردند کسانی مثل «عالم تاج قائم مقامی» که نوشته هایشان را به کام آتش سپرده اند مبادا به دست زن ستیزان بیفتد . همین ایدئولوژی حاکم بر جامعه ی ایرانی بود که با تحصیل و سواد دار شدن زنان به شدت مخالفت می کرد و باسوادی زنان را ننگ هر خانواده می دانستند. همین ایدئولوژی سرکوب پدرسالارانه بود که هر زنی که ذره ای از قوانین تحمیلی سنتی فاصله می گرفت به او هر صفت و وصله ی ناجوری که جامعه ی مردانه صلاح می دانست ، نسبت می دادند . حتی با حضور مدرنیته ی شاه هم این سنت از جامعه ی ایرانی رخت برنبست، چرا که این سنت، آن قدر ریشه دار و دست و پاگیر در ذهن مردم رخنه کرده بود که نیاز به آموزش و فرهنگ سازی داشت تا جهش یکباره به سمت مدرنیته . تحت لوای همین ایدئولوژی کهنه و سرکوبگر بود که اشعار «فروغ فرخزاد» را انکار و حذف کردند، با او به ستیز برخواستند چرا که نمی توانستند سرودهای شجاعانه و زنانه ی او را درک کنند. زیرا او یک زن بود و از عواطف زنانه اش می نوشت و از مرزهای دست و پاگیر تحمیل شده بر تنش، فراتر رفته بود. با این حال شاید فروغ علیرغم آن همه محدودیت و طعنه و توهین، وضع اش نسبت به خیل بی شمار زنان ایرانی، بهتر بود زیرا چه بسیار زنانی که در پس همین ایدئولوژی پدرسالار سیاه و زن ستیز، هرگز نتوانستند استعداد هنری و ارزش های وجودی شان را آن چنان که باید و شاید، به منصه ظهور برسانند.

 

همین ایدئولوژی از گذشته های دور تا به امروز در جامعه ی ایرانی و در تمامی مناسبات زندگی اجتماعی و خصوصی ما رخنه کرده است و توانسته بعد از انقلاب ۵۷، به کمک نهادهای دولتی و ارگانهای حامی شان، خود را بسیار تقویت کند و به نیروی کاملا مسلط و بلامنازع تبدیل شود. با اینکه قبل از انقلاب، سینماهای ایران با یک جهش ناموزون سعی در ارائه کردن تصویری مدرن ـ اما دست و پا شکسته و متناقض ـ از زنان داشت، اما آن فرآیند به دلیل عدم سازگاری با بخش سنتی جامعه و به دلیل مخالفت پیوسته روحانیون محافظه کار، شکست خورد. بعد از انقلاب و پیروزی سنت گرایان حاکم، آنها به کمک اهرمهای دولتی، با در اختیار گرفتن حوزه سینما و صداسیما، فضا و مکان بهتری را برای حمله به زنان و به ارزش های مدرنیته پیدا کردند . دیدگاه ایدئولوژیک که بعد از انقلاب بر کشور مسلط شد مدل توسعه یافته ای از درآمیزی ایدئولوژی های اسلامی «سنتی/ بنیادگرا» با جامعه مدرن ایران است که به طور خیلی طبیعی، سراسر مملو از تناقض است ولی مدام تمایل دارد که به هر زر و زور و ترفندی هست جایگاه زنان را طبق اصول و باورهای مردمحورانه ی خودش تعریف و دستکاری کند . وقتی که زنان در چهارچوب های فکری و سنتی آنها نمی گنجند ، آنها نیز با لج بازی و عناد، بر علیه توسعه ی هر الگوی تازه و مدرنی که از سوی زنان ارائه می شود، شورش می کنند و از طرق مختلف سعی در سرکوب این مدل جدید و الگو ی مستقل دارند تا هرچه بیشتر مدل های سنتی شان را به ذهن اکثریت جامعه القاء کنند.

 

اما این تمام ماجرا نیست ، از سوی دیگر دوره هایی که زنان تحت شرایط خاصی می توانند نقش های متفاوتی از آنچه که سنت گرایان و مذهبیون محافظه کار به آنها تحمیل کرده اند را در اختیار بگیرند (مثلا در عرصه تئاتر و سینما) دوباره این ایدئولوژی حاکم مذهبی به تکاپو می افتد که جایگاه زنان را که با تلاش و زحمت به دست آورده اند را مصادره کند و کسانی مثل آقای سلحشور پیدا می شوند از تریبون های مختلف به این زنان، تهمت بزنند تا ذهن باورپذیر جامعه را به سوی فضاهای مورد تأیید دولت و پذیرش نرمهای سنتی حاکمیت، بکشانند و در نتیجه از میزان کارایی حضور زنان در اجتماع ایرانی کم کنند. سلحشورها در تلاشند تا به جامعه ی مخاطب شان القاء کنند که این زنان مستقل و فعال که از قالبهای ارائه شده در دستگاههای دولتی و حکومتی پا را فراتر گذشته اند ، ایده آل جامعه نیستند و باید آنها را به عنوان عبور کنندگان از خطوط قرمز جامعه در نظر گرفت و با آن ها به مبارزه پرداخت و سرکوبشان کرد. یعنی همین زنان چون که جسور و متکی به خود هستند و نمی شود کنترل شان کرد پس باید خاطی در نظر گرفته شوند و به آنها بی حرمتی و توهین شود.

 

این طرز برخورد تنها محدود به اهالی سینما نمی شود. ولی نکته اینجاست که گسترش این طرز برخورد و تحمیل اینگونه افکار و سلیقه های خشونت بار، به بسیاری از افراد جامعه این اجازه را می دهد که چنانچه زنی در عرصه های مختلف هنری و اجتماعی حضور چشمگیری داشت و به نوعی از کلیشه ها و الگوهای رسمی و تحمیلی جامعه اش پیروی نکرد، با شماتت و سرزش و توهین با او رفتار کنند و مردان عادی جامعه هم این حق را به خودشان بدهند که هر طور که می خواهند در مورد سرنوشت آن زن، قضاوت کرده و یا هرگونه که می خواهند ـ در مقام قاضی و مجری حکم ـ برای او و زندگی شخصی اش تصمیم بگیرند.

 

کسانی مثل آقای سلحشور ظاهرا فراموش کرده اند که دوران جدید، دوران حضور زنان در عرصه های مختلف هنری، اجتماعی، علمی، سیاسی و… است که قطعاَ با معیارهای سنتی و ارزشهای متصلب مذهب ایدئولوژیک شده ی کسانی چون ایشان، همخوانی ندارد و دوران شماتت کردن زنان برای حضور مستقل شان در عرصه های هنری و اجتماعی، مدتهاست که خاتمه یافته و جامعه وارد مرحله تازه ای شده است. ای کاش ایشان به عنوان عضوی از جامعه ی هنری ایران به جای هتاکی و تهمت زنی، رفتاری بخردانه در پیش می گرفتند و به گسترش آگاهی های فرهنگی نسبت به حضور ضروری و مثبت زنان در عرصه سینما و سایر عرصه های هنری اهتمام می ورزیدند.

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۲۸ مهر, ۱۳۹۰ ۷:۲۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

اروپا قربانی کیست؟

به‌عنوان یک اروپایی، من فقط می‌توانم از بی‌کفایتی و ساده‌دلی رهبرانمان گله کنم که این اتفاق را ندیدند و با وجود همه فرصت‌ها و انگیزه‌هایی که برای انجام این کار وجود داشت، ابتدا خود را با آن سازگار نکردند. آنها احمقانه ترجیح دادند به نقش خود به عنوان شریک کوچک آمریکا بچسبند، حتی در شرایطی که این مشارکت به طور فزاینده ای علیه منافع آنها بود!

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

مطالعه »
پيام ها

مراسم بزرگ‌داشت پنجاه‌وچهارمین سالگرد جنبش فدایی!

روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، به مناسبت پنجاه‌وچهارمین سالگرد بنیان‌گذاری جنبش فدایی، در نشستی در سامانۀ کلاب‌هاوس این روز تاریخی و نمادین جنبش فدایی را پاس می‌داریم و روند شکل‌گیری و تکامل این جنبش را به بحث و بررسی می‌نشینیم

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مثل یک باد

تایید حکم مصادره اموال مرضیه محبی، وکیل دادگستری، توسط دادگاه تجدیدنظر تهران

ولودیمیر ایشچنکو: بار جنگ در اوکراین بر دوش فقرا است!

سلطنت‌طلبان در گذر تاریخ “تاریخ در حال نگارش است؛ امروز و همین حالا!”

فرخنده باد روز زبان مادری؛ روز زبان‌های مردم ایران!