پطر اسکندروف
کارمند علمی ارشد دانشکدۀ اسلاوشناسی فرهنگستان علوم روسیه، نامزد دکترای علوم تاریخ، مفسر مسائل بینالملل آژانس اطلاعرسانی جهانی «روسیه امروز»
تلاش برای کودتا در ترکیه هم اوضاع داخلی این کشور و هم سیاست خارجی پیرامون آن را بطرز محسوسی تغییر داد. تا روز امروزی واقعیت امر بر اساس چند عامل مشخص میشود.
عامل اول: حوادث نشان دادند، که، صرفنظر از تلاشهای چند سالۀ رئیس جمهور اردوغان، نظامیان ترکیه همچنان برای ایفای نقش پیشرو در حیات سیاسی کشور کوشش میکنند و سنت کودتای نظامی در این کشور پایدار است. کودتای نظامی درسالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۸۰ تحت شعارهای آمریکادوستی بوقوع پیوست. در حوادث ماه ژوئیۀ ۲۰۱۶ سمتگیری شورشیان به طرف واشینگتن بوضوح مشاهده نمی شود، اما بر اساس اطلاعات غیرمستقیم می توان گفت که در صورت موفقیت کودتا، ژنرالها بعد از رسیدن به قدرت میتوانستند همکاری با واشینگتن را به زیان مناسبات رو به گرمی روسیه و ترکیه بطور کامل تقویت نمایند. هیچ تصادفی نیست که طبق دادههای حاکمیت ترکیه، پایگاه نظامی ناتو در «اجیرلیک» یکی از مراکز تدارک شورش بوده، و فرمانده پایگاه، ژنرال بکر ارکان وان برای اخذ پناهندگی از آمریکا سعی کرد، ولی با امتناع روبرو گردید و از سوی پلیس ترکیه بازداشت شد. وزیر خارجۀ ترکیه، مولود چاوشاغولو نیز شرکت نظامیان پایگاه «انجیرلیک» در کودتای ضد دولتی را مورد تأئید قرار داد.
قابل توجه این است که رسانههای جمعی عمده آمریکا به شورشیان علاقمندی نشان دادند. از جمله، نیویورکتایمز نوشت، که «اردوغان پیروز گردید»، اما «سرنوشت ترکیه در پرده ابهام میماند». روزنامۀ وال استریت ژورنال، ارگان محافل کارگزار آمریکا تأکید کرد، که «نارضایتی چندین سالۀ سران ارتش از سیاست اسلامی کردن کشور از سوی رئیس جمهور اردوغان، علت شورش در ترکیه بود. به عقیدۀ این روزنامه، حوادث ترکیه از ضعیف شدن نظارت رئیس جمهور بر نظامیان گواهی میدهد». با در نظر گرفتن این که بخش عمدۀ ارتش از کودتا حمایت نکرد، این ادعا بسیار مشکوک است.
عامل دوم: ظاهر امر نشان میدهد که تلاش برای کودتا ادامۀ همان روندی است که در سال ۲۰۱۳ از میدان تقسیم استانبول بر علیه رئیس جمهور (نخست وزیر سابق)، اردوغان شروع شد. آن وقت مخالفان موفق شدند ۲ و نیم میلیون نفر را در چهارچوب اعتراضات ضددولتی گرد آورند، اما آن نیز برای برکنار کردن اردوغان ناکافی بود. هم آن وقت و هم اکنون، حاکمیت این کشور فتحالله گؤلن، روحانی مقیم آمریکا را به سازماندهی اعتراضات ضد دولتی متهم نمود.
چنین ترکیبی از اعتراضات تودهای، حملات اطلاعاتی، تلاش برای جلب بخشی از نظامیان بسوی خود، بمثابه نمونۀ آشکار روشهای «انقلابات رنگی» شناخته میشود. با این حال، بنظر میرسد، که دقیقاً پیوند شورشیان با مراکز قدرت در غرب نیز مانع اصلی نظامیان شورشی در جلب حمایت تودهایی و عدم موفقیت آنها در توسعۀ دستآوردهای اولیه خود بود. نشریۀ ترکیهایی «تی ۲۴»، حادثه را چنین توصیف کرد: «نظامیانی که در شنبه شب برای تصرف قدرت تلاش کردند، برای ساقط کردن اردوغان اقدام کرده بودند، اما، در نهایت موجبات تقویت او را فراهم آوردند. مردم از نظامیان حمایت ننموده و در خانههای خود پنهان نشدند. حزب عدالت و توسعه نیز به خیابان آمد. آنها نه در اطراف تانکها، بلکه، در اطراف اردوغان تجمع کردند».
عامل سوم: ترکیه یکی از متحدان کلیدی آمریکا در منطقه است، اما با متحدان اروپا رابطۀ بسیار مشکلی دارد. خود این امر برای آنکارا فرصت مناسبی برای مانور سیاسی و معامله در طیف گستردهایی از مسائل سیاسی، اقتصادی و مالی فراهم میآورد. کودتای نافرجام و تحقیقات پیرامون پروندۀ شورشیان بازداشت شده ابزار مضاعفی برای فشار به واشینگتن و بروکسل بدست اردوغان میدهد. همانطور که فاینشنال تایمز بدرستی نوشت، «دولت باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا از مدتها پیش، از سیاستهای رجب طیب اردوغان ناامید شده است، اما واشینگتن بطور جدی به ترکیه وابسته است».
عامل چهارم: کودتاهای نظامی در سالهای ۱۹۶۰، ۱۹۷۱ و ۱۹۸۰ فقط تغییرات موقتی و محدود در زندگی اجتماعی- سیاسی ترکیه بوجود آوردند. پس از گذشت دو- سه سال، هم نظامیان و هم حاکمیت غیرنظامی جایگزین آنها به سیاستهای اسلاف خود و به سبک مدیریت استبدادی سنتی ترکیه بازگشتند. روزنامۀ آمریکایی تایم مینویسد: «در طول سالهای اخیر، هم نظامیان، هم شهروندان و هم حاکمیت همواره برای اثبات پایبندی بیشتر خود (با موفقیتهای متناوب و بدرجات مختلفی از خشونت) به قانون اساسی تلاش کردهاند. بدیهی است که این مسئله اکنون نیز حل و فصل نشده است».
عامل پنجم: سازماندهان کودتای نافرجام در ترکیه از روابطی که در آمریکا (واقعی یا خیالی بودن آن مهم نیست) استفاده کردند و همچنین، تصمیم اردوغان برای بررسی تأثیر «عامل خارجی» در سازماندهی شورش، فضای خاصی از جهتگیری سیاست خارجی آنکارا را الزامی میسازد. اگر چه اظهارات بینعلی ایلدیریم، نخست وزیر ترکیه را بر علیه آمریکا دایر بر اینکه «آن کشوری که به سرکرده یک سازمان تروریستی شرکت کننده در کودتای ضد دولتی پناه میدهد (منظور او گؤلن و تشکیلات وی بود)، دوست ترکیه نیست»، میتوان شکلی از تبلیغات حساب کرد، اما واضح است که مناسبات ترکیه و آمریکا پس از سرکوب تلاشها برای کودتا دچار تغییراتی خواهد شد.
پینوشت مترجم:
ترجمه متن فوق بمفهوم تأئید آن نیست. زیرا، بنظر میرسد برای قضاوت در بارۀ کودتای ۱۵ ژوئیه ترکیه که با خشونت های کمسابقه، توحش فوقالعاده و مجازاتهای خودسرانه در ملاءعام چه در حین کودتا و چه بعد از شکست آن همراه بود، یکسری عوامل و شواهد دیگر را هم نباید از نظر دور داشت. حداقل مسائل آتی را:
اول- کودتای اخیر ترکیه بر خلاف اغلب کودتاهای نظامی که معمولا در نیمههای شب به وقوع میپیوندد، در ساعت ۲۰ بوقت محلی شروع شد و فقط۵ ساعت ادامه داشت؛
دوم- نظامیان شورشی مستقر در فرودگاه استانبول، قبل از فرود هواپیمای حامل اردوغان از آنجا خارج شدند؛
سوم- بعید است که سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و ناتو که میتوانند کوچکترین حرکت هر جنبندهایی را زیر نظر بگیرند، از وقوع کودتای نظامی در ترکیه بعنوان مهمترین و عمدهترین کشور متحد و مجری سیاستهای خود در منطقه کاملا بیخبر بوده باشند؛
دستگیریهای گسترده، از جمله، بازداشت ۶ هزار نفر از میان پرسنل ارتش، ۹ هزار نفر از ساختار پلیس کشور و همچنین،تصفیه و اخراج از کار ۲۴هزار نفر معلم و آموزگار، ۱۵۰۰ نفر استاد و رئیس دانشگاه و ۲۷۰۰ نفر قاضی نشان میدهد که حزب اسلامی «عدالت و توسعه» (اخوان المسلمین) ترکیه مترصد چنین فرصتی بود تا مخالفان خود را قلع و قمع نماید.
علاوه بر اینها، دنیز بایکال، یکی از چهرههای شاخص جامعه سیاسی ترکیه، رئیس سابق حزب جمهوری خلق (کمالیستها) در اولین اظهارنظر خود پیرامون کودتای نافرجام، آن را به حزب حاکم «عدالت و توسعه» نسبت داد؛
و …