حزب چپ ایران (فدائیان خلق) بعد از گذشت حدود ۹ ماه از بنیانگذاری آن، سیاست همکاری و اتحادهای خود را تدوین و طی بیانیه ای آن را اعلام نمود. بخش اول بیانیه به جنب و جوش در میان اپوزیسیون و صف بندی که در صفوف آن ها در حال شکل گیری است، پرداخته و بخش دوم سیاست حزب برای تشکیل بلوک چپ، اتحاد نیروهای جمهوری خواه و همکاری موردی را بیان کرده است. در دو روز گذشته هم اعلامیه مشترک چهار جریان سیاسی انتشار یافت و جایگاه جمهوری خواهی را مشخص و نسبت به سلطنت طلبان موضع گرفت.
هم بیانیه حزب و هم اعلامیه چهار جریان روی یک موضوع اساسی دست گذاشته اند. ورود دولت های خارجی در روندهای درون اپوزیسیون ایران و اتکاء بخشی از نیروهای اپوزیسیون به دولت های خارجی برای برکناری جمهوری اسلامی.
بعد از انتشار بیانیه حزب، نامه ای سرگشاده خطاب به دونالد ترامپ به امضاء حدود ۴۰۰ تن از ایرانیان در کیهان لندن انتشار یافت که شاهدی بر ادعای بیانیه بود. امضاکنندگان نامه از ترامپ به عنوان “نخستین رهبر جهان در ۳۹ سال گذشته که شهامت آن را داشت که با مردم ایران مستقیم گفتگو کند” ابراز قدردانی کرده، انقلاب بهمن را همانند رضا پهلوی اشغال ایران توسط خمینی و هوادارانش قلمداد نموده، جمهوری اسلامی را رژیم اشغالگر و رضا پهلوی را نماد ملی نامیده است. نویسندگان نامه ت از ترامپ خواستهاند برای برکناری جمهوری اسلامی “در کنار قابل اعتمادترین نماد ملی ایران”، با راه اندازی یک صندوق مالی زیر نظر و حسابرسی دولت آمریکا به یاری آنان بشتابد.*
امضاکنندگان نامه اولین کسانی نیستند که به ترامپ نامه سرگشاده می نویسند و می خواهند پای دولت امریکا را به مسائل داخل ایران بکشانند. دو سال قبل ۳۰ تن از افرادی که خود را لیبرال می نامیدند، در نامه ای خطاب به ترامپ، برجام را به عنوان «توافق فاجعهبار» یاد کرده و خواهان تحریم اقتصادی ایران شدند. احمد باطبی یکی از نویسندگان نامه ۳۰ نفره، در آن زمان «دعوت از بیگانگان به دخالت در اوضاع ایران» را مفهوم «ارزشمندی» توصیف کرد.
آنچه در نامه سرگشاده ۴۰۰ نفر آمده است، تکرار همان مواضعی است که رضا پهلوی در مصاحبه با مهدی خلجی بیان کرده بود. رضا پهلوی و حامیان او می خواهند به کمک دولت ترامپ و متحدان منطقه ای وی جمهوری اسلامی را سرنگون کرده و به گفته خودشان دموکراسی را در کشور مستقر سازند. اما پرسیدنی است که آن ها با چه منطقی از دولتی می خواهند به استقرار دمکراسی در ایران کمک کند که از سازمان حقوق بشر بیرون آمده، به صراحت از دولت ارتجاعی عربستان حمایت کرده، برسر قتل جمال قاشچی معامله نموده و رئیس جمهور آن از زمان سرکار آمدنش کلمه ای در مورد حقوق بشر و دفاع از دمکراسی در کشورهای دیکتاتوری به زبان نیآورده و آشکارا از ضرورت و مفید بودن اعمال شکنجه دفاع کرده است. مسئله دولت ترامپ حقوق بشر و تامین دموکراسی در ایران نیست، بلکه تامین منافع امریکا و پیشبرد سیاست های خود در منطقه است. نیروئی که به ترامپ برای تغییر حکومت متوسل می شود، مسئله اش نه استقرار دموکراسی در کشور، بلکه برگرداندن سلطنت و یا استقرار حکومت اقتدارگرا به جای جمهوری اسلامی است.
شکل گیری صف بندی جدید در صفوف نیروهای اپوزیسیون
صف بندی در میان نیروهای اپوزیسیون در حال تغییر است. اگر در گذشته استراتژی سیاسی، اشکال مبارزه، مسائل برنامه ای و نوع حکومت جایگزین نیروهای اپوزیسیون را از هم جدا می کرد و یا بهم نزدیک می نمود، با ورود دولت ترامپ و متحدین منطقه ای وی به روندهای درون اپوزیسیون، صف بندی جدیدی در حال شکل گیری است.
در یکسو نیروهای سیاسی قرار دارند که با اتکاء به کارگران، دانشجویان، معلمان، تهیدستان، طبقه متوسط و نیروهای تحول طلب و دمکراسی خواه می خواهند از جمهوری اسلامی گذر کرده و دموکراسی را در کشور مستقر کنند. سیاست های این نیروها را می توان در خطوط زیز بیان کرد:
ـ آزادی و دمکراسی از خارج توسط دولت های دیگر و با تحریم های فلج کننده در کشور ما پا نمی گیرد.
ـ دمکراسی امری درون زا و هم از اینرو جایگزینی جمهوری اسلامی با حکومت دمکراتیک و سکولار، کار مردم ایران است و با اتکاء به نیروها و نهادهای دمکراتیک می تواند تحقق یابد.
ـ دخالت دولت های خارجی برای تغییر رژیم ایران، همانند عراق و لیبی می تواند به جنگ داخلی و جان گرفتن جریانی مثل داعش بر بستر زمینه های مساعد منجر گردد.
ـ آلترناتیو ساخته دولت های خارجی و یا اپوزیسیون متکی بردولت های خارجی برای کشور ما، استبداد دیگری را جایگزین استبداد کنونی خواهد کرد.
ـ مخالفت با دخالت دولت های خارجی، به معنی نفی بهره گیری از امکانات بین المللی برای زیر فشار گذاشتن جمهوری اسلامی جهت رعایت حقوق بشر و حمایت از مطالبات و مبارزات مردم ایران نیست.
در سوی دیگر نیروهائی مثل رضا پهلوی و هوادارانش و برخی نیروهای دیگر قرار دارند که:
ـ از تحریم های فلج کننده اقتصادی دولت ترامپ که بنیانهای توسعهای کشور را به شدت تخریب کرده و بیشترین فشار را روی مردم ایران به ویژه کارگران، مزدبگیران، تهیدستان و لایه های میانی جامعه وارد می آورد، دفاع می کنند.
ـ برجام را توافق فاجعه بار به حساب آورده و از لغو آن توسط دولت ترامپ دفاع می کنند.
ـ معتقدند که ایران توسط جمهوری اسلامی اشغال شده که باید آن را از دست اشغالگران آزاد کرد. این برخورد با انقلاب بهمن و جمهوری اسلامی، خشونت و انتقام جوئی را در بطن خود دارد.
ـ معتقد به دخالت دولت ترامپ و متحدین منطقه ای وی برای تغییر حکومت ایران هستند و از آلترناتیوسازی توسط آن ها دفاع می کنند.
بخش قابل توجهی از نیروهای اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور با دخالت دولت های خارجی که اهداف و مقاصد خود را پی می گیرند، به شدت مخالفند. آن ها در مقابل مدافعین دخالت خارجی در تحولات سیاسی کشور قرار دارند. در عین حالی که مبارزه قاطعی را علیه جمهوری اسلامی پیش می برند. از این رو صفبندی بین این دو بخش پررنگ تر شده و بتدریج به صف اصلی در بین نیروهای اپوزیسیون تبدیل می شود.
بیانیه حزب چپ در این باره می گوید: “حزب چپ ایران (فدائیان خلق) به عنوان نیروی اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی، مخالف آلترناتیوسازی توسط دولت های خارجی و اتکاء اپوزیسیون به آن ها برای تحقق تحولات سیاسی در ایران است.” چهار جریان سیاسی هم در اعلامیه خود با “سیاستهای آلترناتیوسازی از سوی قدرتهای خارجی و اتکاء اپوزیسیون به آنها برای تحولات سیاسی” مخالفت کرده و اعلام کردهاند که “راه نجات” ایران، از “مبارزات درون مرزی با نقش انحصاری مردم ایران در تعیین سرنوشت کشور به دور از هرگونه شتابزدگی و محافظهکاری میگذرد”.
در صورت تداوم این صف بندی و پررنگ تر شدن آن، عملأ ما شاهد شکل گیری دو پروژه سیاسی کلان ـ با مشخصاتی که گفته شد ـ در صفوف نیروهای اپوزیسیون خواهیم بود. هرچه جلوتر برویم حامیان آن دو از هم دور شده و در تقابل با هم قرار خواهند گرفت. واقعیت این است که ورود دولت های خارجی به روندهای درون اپوزیسیون و اتکاء بخشی از اپوزیسیون به دولت های خارجی برای تغییر رژیم ایران، عملأ شکاف درون نیروهای اپوزیسیون را تعمیق بخشیده و به تقابل با هم می کشاند. تجارب تاریخی کشور ما و تجربه دو دهه گذشته منطقه، فاجعه بار بودن دخالت دولت های خارجی برای تغییر رژیم های اقتدارگرا را نشان داده است. نباید اجازه داد که همانند ۲۸ مرداد بار دیگر رژیمی به دست دولت های خارجی در کشور ما سرکار بیآید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* جالب است که مترجم نامه سرگشاده در متن انگلیسی دست برده و “از طیفهای سلطنت خواه و جمهوری خواه” را به این جمله افزوده اند: “ایرانیان، از طیفهای پادشاهیخواه و جمهوریخواه، پیوسته با شاهزاده رضا پهلوی اعلام همبستگی کردهاند.”