دیروز در هیجدهمین روز اعتصابات، خبر رسید که با پیوستن کارگران ۵ شرکت بزرگ دیگر، تعداد صنایع اعتصاب کننده به ۸۷ عدد رسید. این همبستگی از نظر گستردگی بی نظیر و تاریخی است.
از روز ۲۹ خرداد که هزاران نفر از کارگران صنعت نفت، گاز و پتروشیمی دست از کار کشیدند، هر روز تعداد بیشتری از کارگران شرکتهای مختلف به دفاع از این اعتصاب که مضمون کاملا صنفی دارند، میپیوندند. بسیاری از مجموعههای کارگری خارج از صنعت نفت و گاز و پتروشیمی نیز از این اعتراضات حمایت کردهاند که برای نمونه میتوان به کارگران نیشکر هفت تپه اشاره کرد.
کشور ما دارای حکومتی “پوپولیستی” (بناپارتی) و دارای اقتصادی “رانتیری” در بستر الگووارهای فرماسیون سرمایه داری است.
حکومت پوپولیستی ویژگی اول:
از رفتارهای جهانشمول حکومت های “پوپولیست” ضدیت شدید آنها با شکل گیری سازمان های توده ای از قبیل احزاب سیاسی، سندیکاهای کارگری و… است. گرایش این نوع حکومت های “پوپولیستی” هر چند چه در مضمون و چه در شکل مشابه گرایشات حکومت هایی با نظام های دیکتاتوری کلاسیک مثل حکومت های شاه در ایران، پینوشه در شیلی و فرانکو در اسپانیا است، ولی از نظر ماهوی با آنها متفاوت بوده و بی توجه ای به این تفاوت ها می تواند باعث شود که هم جنبش های کارگری و هم احزاب سیاسی چپ از درک معضلات کارگری دور مانده و تحلیل های آنها منطبق بر واقعیت نباشند.
یکی از تفاوت های بسیار مهم در این است که حکومت های پوپولیستی بر خلاف حکومت های دیکتاتوری مشابه خود از تظاهرات و حتی اعتصابات کارگری به خودی خود واهمه ای ندارند، و آن ها را به خاک و خون نمی کشند، اقدامی جنایتکارانه که بدون تعارف و ابا، همانطور که شاهد بوده ایم، با تظاهرات سیاسی خیابانی به راحتی انجام می دهد!
از سوی دیگر یکی از رفتارهای استوار و جهانشمول این گونه حکومت های “پوپولیستی” مخالفت بی بروبرگرد آنها با شکل گیری تشکلات مستقل صنفی کارگران است. البته لاجرم، اقدام به ایجاد تشکلات صنفی “زرد” می کند تا سازماندهی حداقلی مورد نیاز کشور را داشته باشد. مکانیزم شکل گیری مهندسی شده اصناف “زرد” شبیه مهندسی انتخابات توسط نظارت استصوابی فرمایشی و انتصابی است و از همان شیوه و روح پیروی می کند.
اقتصاد رانتیری ویژگی دوم:
حکومت “پوپولیستی” ایران در بستر اقتصادی رانتیری با پرادایم های یک فرماسیون کج و موج سرمایه داری (کاپیتالیستی) چهل و اندی سال است که به حکومت خود ادامه می دهد. جامعه ای که بیش از اینکه به یک سیستم مالیاتی مستحکم متکی بر تولید ناخالص ملی باشد متکی بر فروش مواد معدنی و آوردن ارز خارجی و تبدیل آن به واحد پول ملی و خرج آن برای گذران زندگی جامعه است.
نفت و گاز و در مرحله بعدی صنایع پتروشیمی اساس اقتصاد رانتیری ایران را تعریف و تشکیل می دهند.
اتفاق ویژه:
اما امروزه شاهد اتفاق منحصر به فردی هستیم و آن اینکه کارگران این صنایع اصلی که ستون های اقتصاد رانتیری کشور را می سازند، نه تنها دست به اعتصاب صنفی زده اند، بلکه حمایت گسترده کارگران هم حرفه خود در سراسر کشور و حتی صنایع دیگر را نیز کسب کرده اند. به زبان دیگر کارگران صنایع نفت و گاز پرچم دار مبارزات صنفی کارگران شده و با کسب همبستگی زمینه ایجاد “اتحادیه کارگری” در عمل را فراهم کرده اند. که البته حکومت بخاطر ذات “پوپولیستی” خود در برابر شکل گیری رسمی و مدون و سازمان یافته آن مقاومت خواهد کرد!
احزاب سیاسی چپ در کنار همبستگی های عاطفی خود مثل جمع آوری امضاء چه باید بگویند و چه راهکارهای سیاسی را ارائه باید بدهند، تا کمک حال این جنبش کارگری باشند؟