تردیدی نیست که هفت ماه مانده به انتخابات، سخن گفتن از “صحنۀ روشن انتخابات” در ایران سخن گزافی است؛ ولو آن که قراین حکایت از رویگردانی بخشهای بزرگی از جامعه از صندوقهای رأی داشته باشند و آشکار باشد که جامعه وهنی را که حاکمیت جمهوری اسلامی در آخرین انتخابات ریاست جمهوری نسبت به آن رواداشت، بیپاسخ نخواهد گذاشت. اما چگونه پاسخی؟ آن چه ادعای “صحنۀ روشن انتخابات”، به مثابه صحنه ای از مناسبات مردم و قدرت، را به سخنی گزاف بدل می کند، درست همانا ناروشنی در چندوچون پاسخی است که جامعه، از جمله بر پایه تجربه دو سال پیش خود از حضور وسیع در انتخابات، به حاکمیت خواهد داد. تا آنجا که این گوشه از صحنۀ انتخابات، یعنی صحنه ای از مناسبات مردم و حاکمیت موضوع گفتگو است، ابداً منتفی نیست که باز ابتکار مردم منشاء شگفتیهای بسیار گردد. اعتراض گسترده، رویگردانی گسترده، شرکت گسترده، … هیچ یک از این شقوق منتفی نیست. تا واپسین دم باید در نشانه های رفتار پیشاانتخاباتی مردم خیره شد و هر کنشی را انتظار کشید. اما تا آنجا که موضوع مناسبات گرایشهای اصلی درون حاکمیت حول موضوع انتخابات و طرح و نقشۀ هر کدام از آنها برای انتخابات در میان است، میتوان از “صحنۀ روشن انتخابات” سخن گفت. در اینجا باید تصریح کنم که گرایشهای اصلی درون حاکمیت حول موضوع انتخابات را میتوان با دو گرایش “ولائی” و “پوپولیستی” توصیف کرد. منظور از گرایش ولائی مجموعۀ اصولگرایانی اند که علیرغم گروهبندیهای متعدد و اختلافات و تمایزات گوناگون شان: – به ولایت فقیه ملتزم اند، – فعلاً مدیریت [نهائی] خامنه ای بر انتخابات را میپذیرند، – و گرچه هر یکی شان در صدد و سودای سهم بیشتر در انتخابات است، اما حداقل در تقابل با مدیریت مذکور عمل نمیکند. منظور از گرایش پوپولیستی هم مشخصاً گرایشی است که فعلاً در قامت احمدی نژاد متکی به “قدرت دولتی” است، اما هرچه پیشتر آمدهایم آشکارتر شده است که اتکا و آبشخور اصلی آن پوپولیسم، همچون پدیده ای احتماعی است. باری، در پرتو رویدادهائی که خاصه در هفته و روزهای اخیر رخ نمودهاند، گوشه گفته شده از صحنۀ انتخابات در خطوط اصلی آن به میزان بسیاری روشنی یافته است. مرور بر این رویدادهای روشنگر را از آخرین آنها شروع کنیم: روز سه شنبه ۱۱ مرداد، برابر ۲ اوت، خبرگزاری فارس از اظهارات علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران، دایر بر «شناسائی ۱۱هزار “هادی سیاسی” در راستای تقویت مبانی معنوی و بصیرتی در سپاه پاسداران» خبر داد. کوشش شده بود که معنای اصلی خبر در انبوهی از سخنآوریهای علی سعیدی و تصریح او بر وظایف این ۱۱هزار “هادی سیاسی” به عنوان امری جاری و روزمره پوشیده بماند، اما برای دریافت معنای اصلی خبر این بخش کوتاه از سخنان سعیدی کافی است: « نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران تبیین و معرفی معیارها و شاخصهای انتخاب نمایندگان اصلح مجلس شورای اسلامی بهمجموعه سپاه پاسداران را از دیگر اقدامات نمایندگان ولی فقیه در سپاه نام برد و گفت: بدون تردید ورود نمایندگان اصلح به مجلس شورای اسلامی منجر به حفظ و تقویت جایگاه ولایت فقیه و ارتقای مبانی و اصول نظام انقلاب اسلامی میشود.» از این قرار راه حل گرایش ولائی برای خنثی کردن امکانات دولتی گرایش پوپولیستی از هم اکنون علنی و اعلام شده است. این راه حل همانا توسل به سپاه و بسیج برای سازماندهی انتخابات است. البته موضوع مداخله سپاه و بسیج در انتخابات ابداً موضوع تازه ای نیست که برای انتخابات پیش رو “تدبیر” شده باشد. به علاوه پیشتر از این هم جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، از قصد سپاه برای مداخله در این انتخابات پرده برداشته بوده است. اما اگر در جریان انتخابات ریاست جمهوری دورۀ نهم این تنها در مراحل واپسین آن بود که به سپاه و بسیج توسل شد، و اگر در انتخابات دور پیش دخالت سپاه و بسیج در انتخابات – در انتخابات و نه در سرکوب اعتراضات مردم – هرگز اعلام نشد و ابعادی چندان که در این نوبت متصور است به خود نگرفت، این بار هفت ماه پیشتر از انتخابات از یک سازماندهی ۱۱هزار نفره از نیروهای سپاه و بسیج برای “ورود نمایندگان اصلح به مجلس شورای اسلامی” خبر داده میشود. رویداد قابل توجه دیگر فرمان خامنه ای به تشکیل “هیئت حل اختلاف میان قوای سه گانه” به ریاست شاهرودی است. این هیئت هیئتی موقت و برای حل اختلافات فعلی در میان سه قوه، خاصه در میان دولت و مجلس نیست؛ بلکه هیئتی دائمی مزید بر تمامی ارگانهای جمهوری اسلامی است. اعضای آن هم فعلاً به عضویتی ۵ ساله در آن منصوب شده اند. اهمیت این رویداد در ارتباط با انتخابات، از دیگر جهات قابل توجه آن که بگذریم، این است که تلقی و نگاه خامنه ای از اختلافات خویش با احمدی نژاد – نه با شخص احمدی نژاد بلکه در واقع با گرایش او – و نیز “تدبیر” خامنه ای برای مدیریت این اختلافات را آشکار میکند. مبتنی بر این تلقی، اختلاف مذکور امری موقت و گذرا نیست، بلکه در آینده نیز بروز و تداوم خواهد داشت. جالب است که دورۀ ۵ سالۀ عضویت این هیئت، درست عمر باقیماندۀ مجلس فعلی و دوره مجلس آتی را میپوشاند. ایجاد ارگانی دائمی برای حل اختلافات میان سه قوه با ترکیبی نزدیکتر از همه به خود خامنه ای، در کنار مجمع تشخیص مصلحت، حاکی از آن است که خامنه ای اولاً انتخابات پیش رو را نقطه اختتام اختلافات نمیبیند، ثانیاً مجلس تشخیص مصلحت را ارگانی که این اختلافات را بنابر پسند او حل و فصل کند، نمی شناسد و بنابراین نیازمند ارگانی “خودی تر” نسبت به مجمع است. و این همه از آن رو است که گرایش ولائی قصد و توان حذف گرایش پوپولیستی را ندارد (۱). گرایش اخیر قطعاً نمایندگانی را به مجلس آتی روان خواهد کرد و مطلوب گرایش ولائی حضور اقلیتی از این گرایش، کمتر یا بیشتر اما نه ناچیز و نه قدرتمند، در مجلس آتی است. خامنه ای این تعادل الزامی را می بیند و هیئت حل اختلاف ابداعی اش پاسخی به این الزام از موضعی اکیداً خودمحورانه است. امروز چهارشنبه ۱۲ مرداد، رستم قاسمی برای احراز پست وزارت نفت از مجلس رأی اعتماد گرفت. پیشتر از این رویدادهای دیگری نیز، اما به طور شاخصی همین معرفی رستم قاسمی برای وزارت نفت، عقب نشینی احمدی نژاد در سایر جبهه ها برای حفظ و استحکام جبهه انتخاباتی اش را آشکار کرده بودند. این عقب نشینی ماحصل تجربۀ رودرروئی چندی پیش او با خامنه ای و تهاجم گرایش ولائی به او و اطرافیانش است. در واکنش به این تهاجم، گرایش پوپولیستی مجبور شد [و تصمیم گرفت] که تعرض برای گرفتن امتیازات بیشتر دولتی و نیز تعرض به موقعیت روحانیت به عنوان یگانه مجرای وصول به غیب و غیبت را متوقف کند، و اسلام ایرانی به عنوان بدیل ایران اسلامی را در اشکال “نرم” و پوشیده تر پیش برد، تا با این ترتیب بتواند همّ و غمّ خود را متوجه تحکیم موقعیت خود در انتخابات نماید. چنان که پیشتر اشاره شد این گرایش برای پیشبرد مقصود خویش به امکانات مالی و سازمانی دولتی تکیه زده است. اما از بسیج پوپولیستی نیز باز نمانده است. با دخالت مستقیم و “زودهنگام” سپاه و بسیج در کار سازماندهی انتخابات، گرایش پوپولیستی تبعاً انحصار در این امر و نیز اطمینان از برگزاری انتخاباتی مطلوب خویش را از کف خواهد داد. با این حال امکانات دولتی، خاصه امکانات سازمانی دولتی، یگانه منابع قدرت آن نیستند. این که این گرایش تماماً به مدیریت انتخابات توسط خامنه ای و به سهمی که این مدیریت برای آن قائل خواهد شد، تمکین کند و یا در واکنش نسبت به تنگناهای فزاینده این مدیریت بشورد، هر دو بسیار نامحتمل اند. محتملترین آن است که در نیاز اکید کل حاکمیت جمهوری اسلامی به “گرم داشتن تنور انتخابات”، که میتواند به کابوس هر دو گرایش بدل گردد، و در الزام طرفین به تحمل یکدیگر، وزن این گرایش در مجلس آتی تعیین گردد. (۲) زیرنویس ۱- در اینجا من بر ناتوانی گرایش ولائی برای حذف گرایش پوپولیستی تصریح می کنم. به نظر میرسد که بسیاری از تحلیلها در ترسیم گرایش اخیر به عنوان یک باند، ترسیم دست پائین امکانات مانور و بقای آن در پهنه سیاست کشور، و گفتن تنها از نخواستن و نه همچنین از نتوانستن گرایش ولائی برای حذف این گرایش، اشتراک دارند. ۲- روشن است که در نگاهی اکیداً محدود به مناسبات گرایشهای درون حکومت به انتخابات پیش رو هم، نمی توان آن را به رودرروئی دو گرایش خلاصه کرد. دستکم موقعیت رفسنجانی و طرفداران او در حاکمیت، و نیز مواضع مممکنه “اصلاح طلبان حکومتی” نسبت به این انتخابات را نیز باید بررسید. به علاوه گوشه دیگری از صحنه انتخابات را نیز باید به سیاست و نقش ممکنه اپوزیسیون اختصاص داد. نوشته حاضر محدود به رودرروئی دو گرایش مذکور همچون چالش مرکزی درون حکومتی در انتخابات است.