اگر قرار باشد با یکدیگر زندگی کنیم؛ نه اینکه با یکدیگر بمیریم! آموختنِ اینگونه بزرگ منشی و تحمل یکدیگر، برای ادامه زندگی انسان روی کره زمین بیگمان ضروری است. اما پرسش اینجاست که ما آموختهایم؟ آیا همچنان امیدی به آموختن است؟ حوادث دهشت بار این روزهای دنیا پاسخ را سخت دشوار می نمایاند! اما باید امیدوار بود و کوشید.
در دوران درس و تحصیل در دهه ۵۰خورشیدی نمونه های دیدنی از مدارا بود. دانشآموزان و دانشجویان زرتشتی, ارمنی, آشوری, کلیمی, بهایی, مسلمان و آموزگاران, دبیران و استادانی با همین پراکندگی آیینی هم آموزش می دادند و هم می آموختند. هیچگاه به یاد ندارم گوناگونی باورهای دینی موضوع حل نشده ای پدید آورده باشد. با همه تفاوتهای دینی در آن سالها, یک چیز را نمیتوان نادیده گرفت و آن “فرهنگ مشترک” بود. به گمانم زمینه مدارا در آنجا, نه آموختگی مدارا و تحمل که دوری از “تنفر ابلهانه” بود و زیستن در سپهرِ فرهنگ مشترک و شاید”عشق خردمندانه” به آن.
باید بگویم عشق ورزیدن خردمندانه است
برتراند راسل یکی از بنیانگذاران فلسفه تحلیلی و یک کنشگرِ ضدجنگ بود. به دلیل باورهای صلحطلبانهاش در جنگ جهانی اول, از دانشگاه اخراج شد و به زندان افتاد. راسل یکی از مخالفان درگیری و جنگ در ویتنام و همچنین از پشتیبانان خلع سلاح هستهای بود. به پاس آثار پرشمار در پشتیبانی از نوع دوستی و آزادی ِاندیشه, برنده نوبل ادبیات شد. جایی از او پرسیده بودند: “گمان میکنید ارزشمندترین پیامی که میتوانید به آیندگان درباره زندگی خود و آنچه از آن آموختهاید بدهید چیست؟” پاسخ داده بود: “دوست دارم به دو نکته اشاره کنم. یکی از پیامها اندیشگی است و دیگری اخلاقی.اندیشگیاش اینست که هنگامی که فلسفه ای شما را به سوی خود میکشد, تنها چیزی که باید از خودتان بپرسید این است که واقعیتها در این فلسفه چیست و چه حقایقی در آنهاست؟ هرگز به خودتان اجازه ندهید که آنچه دوست دارید, حقیقت داشته باشد. یا آنچه را که گمان میکنید حقیقت بودنش برای بشر سودمند است, شما را منحرف کند. فقط و فقط به اینکه واقعیتها چه هستند نگاه کنید. اما مسئله اخلاقی بسیار ساده است. باید بگویم عشق ورزیدن خردمندانه است و تنفر ورزیدن ابلهانه.
در این جهانی که در آن, ما هر روز بیش از پیش به یکدیگر نزدیک میشویم، باید بیاموزیم که یکدیگر را تحمل کنیم، باید بیاموزیم تا با این واقعیت که دیگران ممکن است سخنانی بگویند که به کام ما خوش نیاید؛ کنار بیاییم. ما تنها میتوانیم در این صورت با هم زندگی کنیم. اگر قرار باشد با یکدیگر زندگی کنیم؛ نه اینکه با یکدیگر بمیریم! آموختنِ اینگونه بزرگ منشی و تحمل یکدیگر، برای ادامه زندگی انسان روی کره زمین بیگمان ضروری است.” اما پرسش اینجاست که ما آموختهایم؟ آیا همچنان امیدی به آموختن است؟ حوادث دهشت بار این روزهای دنیا پاسخ را سخت دشوار می نمایاند! اما باید امیدوار بود و کوشید.”خردمندی نیابی شادمانه…*۱
زیرنویس:
*-“ضدخاطرات” نام کتابی است از آندره مالرو André Malraux زاده ۱۹۰۱ درگذشته ۱۹۷۶ نویسنده, منتقد هنری و سیاستمدار فرانسوی.اصلی ترین دغدغه ی مالرو در این کتاب, مرگ است و انسانیت و سرنوشت انسان.او همواره مخالف جنگ باقی ماند.
*۱-.شهید بلخی درگذشت ۳۲۵ هجری قمری شاعر، فیلسوف و حکیم سده چهارم هجری.او شاگرد رودکی بود در دوره سامانیان می زیست.
اسفند۱۴۰۰