ملت ایران صدوده سال پیش انقلابکرد تا دست استبداد سلطنتی و سلطهی روحانیت عقبمانده و تنگنظر را از سرنوشت خود کوتاهسازد؛ انقلابی که با نمایش رشد و قدرت ارادهی ملت ایران تحسین فرهیختگان را در شرق و غرب برانگیخت.
حاصل آن انقلابِ اصیل نظام مشروطه و قانون اساسی آن بود که دوبار، در ۱۳۰۴ و ۱۳۳۲ بهدست رضاخان و محمدرضاشاه به حال فترت و تعطیل درآمد.
روحانیت مرتجع و کینهجو، با استفاده از پریشانی ملت از این دیکتاتوریها و خواری قانون اساسی در نظر مردم و حتی بخشی از روشنفکران در دوران دیکتاتوری پس از ۲۸ مرداد، و با تکیه بر انحطاط و ناآگاهی سیاسی ناشی از خفقان طولانی در جامعه، موقع را برای تلافی شکست دوران مشروطه مناسب دید؛ چه این وضع به او فرصتمیداد تا به گرفتن انتقام تاریخی از مشروطهخواهان برخیزد و بهبهانهی مبارزه با متحد دیرین خود استبداد سلطنتی، این بار کار نظام مشروطه و همهی ارزشها و دستاوردهای ملی و تاریخی آن را یکسرهسازد. با استفاده از این فرصت و ناتوانی نیروهای پیشرو جامعه، که سالیان دراز از امکان هرگونه فعالیت سیاسی محروم ماندهبودند، روحانیت قشری و ارتجاعی توانست این بار بی اعتنا به متحد سنتی و رقیب تاریخی خود، نهاد سلطنت، دیکتاتوری انحصاری و مطلق خود را در برابر حاکمیت ملی قرارداده، نظامی توتالیتر را جانشین هر دو سازد.
حاصل این انتقام تاریخیِ کینهتوزانه از همان لحظهی نخست قابلپیشبینی بود: کشتارهای دهـ ده، صد ـ صد و هزار ـ هزار مخالفان، قتلهای تبهکارانهی سران ملی و سرآمدان اجتماعی در خارج و داخل کشور، زندان و شکنجه و خفقان سیاسی و اجتماعی، انحصار مناصب قدرت در دست یک کاست نادان و کوردل، عدملیاقت در همهی امور داخلی، ماجراجویی و دشمنتراشی در سیاست خارجی، رواج فسادی بیاندازهی و بیسابقهی مالی، قضایی و اداری، برباددادن همهی داراییهای ملی، ورشکستگی علاجناپذیر اقتصاد کشور، بیکاری همهگیر، گرانی، تورم، تخریب سیستم استاندارد بانکی کشور و غیرممکنساختن مبادلات بانکی با سیستم بینالمللی، رواج روزافزون فقر، اعتیاد، فحشاء و بیخانومانی، افزایش هر روزهی عدمپرداخت حقوقهای ناچیز کارگران، و در سالهای اخیر دستبرد تبهکارانه به صندوقهای بازنشستگی و بیمههای اجتماعی و پساندازهای اجتماعی و خصوصی خدمتگزارترین قشرهای جامعه چون کارگران، معلمان، پرستاران، درصد تحملناپذیر بیکاری جوانان و صدها درد بیدرمان دیگر که تازه پس از برانداختن نظام تبهکار کنونی دهها سال برای درمان و ترمیم آنها زمان لازم است.
ما از همان ابتدا عاقبت دیکتاتوری شوم این گروه اجتماعی جاهل، بیصلاحیت و زورگو و اجامر متحد آن را پیشبینی کرده و مردم را به مقاومت در برابر آن دعوتکردهبودیم؛ ما به کسانی که از سر نادانی یا به دروغ و فریب، اصلاح آن از راه شرکت در بازیها و نهادهای آن و بهخصوص در بازیهای انتخاباتی بیآبرویش توصیهمیکردند زنهاردادیم که دست از گمراهکردن مردم، اندرزدادن به رژیم و و راهنمایی رهبر آن، حمل کارهای ویرانگر رییس دولت به خصائص منفی او وهمکارانش، و فریب خود و دیگران از این راهها بردارند و بیش از این راه برچیدن این نظام ضدآزادی و ضدایرانی را سد نکنند.
بهیادداشتهباشیم که جنبش کنونی بهتازگی و بهناگهان بهراهنیافتاده و نشانهها و طلایههای آن، بهصورت تظاهرات معلمان و اعتصابات و تظاهرات کارگران بیکارشده یا حقوقنگرفته چند سال است که در سختترین شرایط آغازشده، و دستگاههای ارعاب رژیم بهرغم سرکوب آنها و زندانیکردن ظالمانهی رهبرانشان تا کنون موفق به متوقفساختن آن نشدهبودند.
آغاز این جنبش از میان مردم زحمتکش و ادامه و گسترش خیرهکننده و شعارهای دقیق کنونی آن که پشیمانی از اعتماد بهخمینی را بهروشنی بیانمیدارد، جنبشی که برخلاف ادعای برخی از رهبران اصلاحطلبان ریشهدار و مردمی است ـ نتیجهی آن در مرحلهی کنونی هرچه باشدـ بهافسانهی پایگاه نظام در میان اقشار محروم کشور، که خمینی عوامفریبانه آنان را مستضعفان نامیدهبود، پایانمیدهد و بر همگان و پیش از همه بر سران رژیم روشنمیسازد که از این پس دشمنان و مخالفان اصلی آن در میان ستمدیدهترین و گستردهترین بخش جامعه، یعنی انبوه مردمانی قراردارند که به خاک سیاه نشستهاند و در واقع دیگر چیزی ندارند که ازدستبدهند. این بخش جامعه امروز دیگر غارتگران هستی خویش و دشمنان واقعی خود را شناختهاند. با ابعاد وسیع این نیروی اجتماعی و جنبشی که بهراهانداخته، هیچ سرکوبی، حتی اگر به توقف موقت جنبش کنونی آن هم بیانجامد، قادر به رفع علل آن نبوده و، در نتیجه، توان ریشهکن ساختن آن را نخواهدداشت. حتی سران و کارگزاران عمدهی نظام نیز این واقعیت را بیش از پیش دریافتهاند و بسی از آنان از هماکنون در صدد جمعکردن دستوپای خود به منظور پناهجستن در نقاط امنی از جهاناند و خواهندبود. و دیرنخواهدبود روزی که آنان جای خود را با پناهندگان ایرانی کنونی مبادلهکنند.
ما روزی را که تاب مردم جانبرلبرسیده به پایان برسد و امواج خروشان نارضایی و خشم ملت، علیه اساس ظالمانهی این نظام بهحرکتدرآید از سالها پیش از این پیشبینیکردهبودیم. بر همین اساس، ما مردم را به ادامهی مبارزه به همهی شکلهای مسالمتآمیز نافرمانی مدنی، از بایکوت انتخابات تا اعتصاب و راهپیماییهای بهموقع، تشویقکرده، از عناصر و گروههای پراکندهی اوپوزیسیون بارها و بارها دعوتکردهبودیم که برای آمادگی به منظور خدمت بهمقاومت ملت رنجدیده و مبارز در روزهای تعیینکنندهی آینده دست بهکارشوند و بدین منظور به راههای همکاری و اتحادعمل لازم برای بهثمررساندن کوششهای مردم ازجانگذشته قدمگذارند.
ما بارها گفتهبودیم که حکومت یک گروه سیاسی، یک کاست اجتماعی، یک حزب، یا یک فرد، هرکه باشد، و به نام یک ایدئولوژی یا یک دین یا به دستاویز هر مرام و بهانهی دیگر، جز خودسری، ستم، فساد، و تیرهروزی اکثریت محروم مردم و ویرانی کشور انجامی ندارد.
امروز که اپوزیسیون از مرکزیت لازمِ شناختهشدهای که بتواند نقش هماهنگکنندهی جنبش را برعهدهگیرد محروم است باید ضمن ادامهی کوشش جدی در راه ایجاد آن با همهی امکانات خود در راه شناساندن حقانیت و خصلت بنیادی جنبش کنونی به جهانیان و جلب همبستگی ملل آزاد جهان بکوشد.
برای پیروزی جنبش در راه برچیدن جمهوری اسلامی و استقرار نظامی دموکراتیک و فارغ از تبعیضات دینی و ایدئولوژیکی و بستن راه بر هر دیکتاتوری دیگر وظیفهی حاد و فوری آزادیخواهان واقعی کوشش برای نزدیکی به یکدیگر و سدکردن راه بر همهی مراکز و قدرتهای سازشکار یا انحصارطلبی است که از هماکنون در راه تسلط بر جنبش وارد عمل شدهاند. عدمانجام این وظیفه از همین امروز نابخشودنیخواهدبود.
بهپیش برای اتحاد عمل همهی نیروهای آزادیخواه در راه پیروزی جنبش ملت بزرگ ایران.
دوشنبه یازده دیماه ۱۳۹۶
سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا
دکتر علی راسخ افشار، دکتر پرویز داورپناه، علی شاکری زند، مهندس مهدی مقدسزاده