ظاهرا بعد از تمام شدن هیجانات نظامی چند هفتەای افغانستان، کە در آن طالبان بە قدرت رسیدند و وقفە موقتی در مناسبات اقتصادی و بازرگانی میان ایران و این کشور پدید آمد، روابط دوبارە از سر گرفتە شدە و روند عادی شدن را طی می کند. ایران اکنون بە افغانستان بعنوان کشور مهمی در حوزە روابط اقتصادی و تجاری خود در منطقە می نگرد.
در حوزە این مناسبات، بحث تنها بر سر وارات و صادرات در حوزەهای سنتی نیست، بلکە هم اکنون کشورهای منطقە بە پتانسیل افغانستان در حوزە مواد معدنی می اندیشند کە بنابر گفتە کارشناسان (کە از جملە شبکە ‘سی ان ان’ آن را سالها پیش اعلام کردە) ذخایر آن بالغ بر یک تا سە تریلیون دلار می شود. این ذخایر کە شامل مس، لیتیوم، اورانیوم و عناصر خاکی نادر و سایر فزات و مواد معدنی اند، می توانند در صورت بهرەبرداری از آن و سرمایەگذاری کشورهای منطقە، بشدت بە عروج اقتصادی افغانستان کمک کردە و موقعیت بی نظیری بە آن بدهند.
ایران کە خشنود از از سرگیری دوبارە روابط اقتصادی و تجاری خود با افغانستان بعد از تنشهای اخیر است، بە امکانات ژئوپولیتیک و جغرافی خود چشم دوختە است کە خود را در وجود مرز طولانی با این کشور، وجود بندر چاه بهار کە یگانە امکان ارتباط دریائی افغانستان با جهان از طریق آبهای آزاد است و نیز مسیر راە آهن خواف ـ هرات باز می یابند.
البتە تمام اینها بستگی بە دو عامل مهم دارند: ١ـ اینکە اوضاع افغانستان از طریق همگرائی در میان نیروهای سیاسی آن تامین شود و اوضاع بە سوی جنگ داخلی نرود، و ٢ـ طالبان کشوررا بە مسیر آرامش بردە و مانند دهە نود میلادی قرن گذشتە آن را بە مامن گروهای جهادی علیە منافع سایر کشورها تبدیل نکند.
بە نظر می رسد طالبان تغییراتی کردە باشند، البتە این را آیندە بهتر نشان خواهد داد. اما ارتباطات دیپلماتیک و سیاسی کە در طی تمامی این سالها با کشورهای منطقە داشتەاند، ظاهرا آنها را وارد فاز دیگری از نگرش بە قدرت و حفظ آن کردەاست کە عناصر حفظ روابط با کشورها در آن بیشتر ملحوظ است.
چنانکە گوترش، دبیرکل سازمان ملل، گفت جهان ناچار بە تعامل با طالبان است. و در این مسیر البتە کار زیادیست کە باید صورت بگیرد. اما آنچە عیان است از همین اکنون رقابت سختی از جملە میان کشورهای عربستان (متحد سنتی طالبان)، پاکستان (پشتیبان سنتی طالبان)، چین (شریک تجاری مهم افغانستان) و ایران (بعنوان نیروی تازە وارد در معادلات) در جریان است کە بنوعی در سمت دهی اوضاع افغانستان در آیندە دخیل خواهندبود.
جمهوری اسلامی کە بنابر استراتژی جدید دولت سیزدهم، ابتدا بە ساکن بە روابط خود با کشورهای منطقە و همسایە اهمیت اولا می دهد، بی گمان چشـم طمع زیادی بە افغانستان دارد. چشم طمعی کە زیرکانە از سالها پیش از طریق گسترش روابط و تماسهای خود با طالبان، مقدمات آن چیدەشدند.
بی گمان کشورهای قدرتمند منطقە بر سر افغانستان با هم درگیر دیپلماتیک و اقتصادی خواهندشد، اما این طالبان است کە آخر الامر تصمیم می گیرد چگونە این کشور را هدایت کردە و مابین قدرتهای موجود مانور بدهد. و آیا طالبان از این توانائی و استقلال رای برخوردار است، و یا خواهد بود، یا اینکە مثل سابق این خطوط ایدئولوژیکی آن و تاثیرات برگرفتە از متحدین سابق آن است کە منش و روش آن را تعیین می کنند؟