این روزها در حالی کە بطور مرتب حملات محافظە کاران تندرو علیە نهادها و فعالیتهای مدنی رو بە فزونی نهادە و بساط بگیروببند و بازداشت و تهدیدها بیش از پیش گستردە گردیدە، روحانی برای چندمین بار در یکی از سخنرانیهای اخیرش، پایبندی خود بە شعارها و وعدە های انتخاباتی اش را مورد تاکید قرار داد.
بی تردید یکی از مهمترین عوامل ترغیب اکثریت نسبی مردم در انتخابات دورە یازدهم ریاست جمهوری تبدیل آن انتخابات بە انتخاباتی مطالباتی توسط مردم و بهرە برداری روحانی و حامیان اصلی وی، اصلاح طلبان، از این موقعیت بود. روحانی و همراهان اصلاح طلب وی یقینا بدون توجە بە برخی از مطالبات جامعە و نشان دادن همراهی تا حد دادن وعدە اجرای آنها نە می توانستند مردم را بە پای صندوق های رای بکشانند و نە روحانی را بر مسند ریاست جمهوری بنشانند. دفاع از آزادی بیان، رعایت حقوق شهروندی، حل و فصل مناقشە هستەای، پایان دادن بە تحریمها، رفع بحران اقتصادی، عادی سازی مناسبات با کشورهای خارجی، آزاد کردن زندانیان سیاسی، رفع حصر رهبران جنبش سبز، ایجاد فضای مناسب برای فعالیت تشکلها و نهادهای صنفی و مدنی، افزایش دستمزد، ایجاد اشتغال و دە ها وعدە جذاب دیگر در فهرست وعدە های انتخاباتی روحانی بە مردم بودند. اما با گذشت بیش از یک سال از انتخابات، دولت بە جز در زمینە حل و فصل مناقشە هستەای و تلاش برای بهبود مناسبات خارجی در سایر زمینە ها یا اقدام چشمگیری انجام ندادە و حتی در مواردی خلاف وعدە هایش عمل کردە و یا در مواردی کە خواستە اقدامی انجام دهد در بدو امر بە محض مواجە شدن با مخالفت منتقدین محافظە کارش تسلیم تهدیدات آنها شدە و از پیگری موضوع منصرف شدە و گاه امتیازاتی نیز بە آنها دادە است.
این رفتار مماشات گرایانە کە بە شکلهای مختلف توسط دولت و حامیانش توجیە و تئوریزە می شود، در عمل باعث تشویق و تشدید حملات محافظە کاران افراطی منتقد دولت می شود و با هر گام عقب نشینی دولت آنها یک گام بە جلو بر می دارند و در سایە انفعال دولت فشار بر فعالان جامعە مدنی را تشدید می کنند و تلاش بلاوقفەای را جهت جلوگیری از گشایش سیاسی و تحکیم مواضع شان دنبال می کنند. دولت هم عملا تن بە آن می دهد. سبک و سیاق برخورد دولت در این قضیە کە معلوم نیست از روی اجبار است یا عمد، در عمل باعث رها کردن مطالبات وعدە دادە شدە توسط آن گردیدە و دولت را تبدیل بە آلت دست محافظە کاران تند رو نمودە است. در این مدت تعداد اعدامها بە شدت فزونی گرفتە، بە عوض آزادی زندانیان سیاسی، تعداد دیگری از فعالان سیاسی و مدنی بازداشت و بە زندانهای طولانی محکوم شدە و یا در انتظاراعلام احکام شان اند، رهبران جنبش سبز نە تنها آزاد نشدەاند بلکە تهدید بە مجازات بیشتر می شوند، زندانیان سیاسی محصور در بند ۳۵۰ مورد ضرب و شتم قرار می گیرند، تعداد اعدامها افزایش می یابد، روزنامە نگاران منتقد دیگری زندانی می شوند، فعالین کارگری بیشتری روانە زندان می شوند، موانع جدیدی بر سر راە فعالیت تشکلهای صنفی ایجاد می کنند، لایحە محدود کردن فعالیت احزاب بە مجلس فرستادە می شود، تعرض علیە زنان و حقوق شان تشدید می شود، وکلای دیگری بە زندان محکوم می شوند، تعدادی از وزرای اصلاح طلب تهدید بە استیضاح می شوند و حتی برای تعدادی از تبعیدیان غیابا احکام زندان صادر می کنند. با این وصف دولت در مقابل این تعرضات کاری جز نصحیت و در مواردی افشاگری قطرە چکانی کم خاصیت علیە مخالفین حکومتی اش نمی کند.
بیگمان نمی شود کارشکنی و مقاومت محافظە کاران شکست خوردە در انتخابات را تنها علت و سبب معوق ماندن وعدە های انتخاباتی روحانی معرفی کرد. حقیقت آن است کە بخشی از وعدە هایی کە روحانی در انتخابات گذشتە بە مردم داد، همان مطالبات معوق ماندە جنبش سراسری قبل از کودتای ۸۸ بود کە مردم بە او تحمیل کردند و روحانی مجبور شد در حرف آنها را بپذیرد. بهمین دلیل او اساسا از ابتدا از انجام آنها طفرە رفت و زیرکانە کوشید، تقصیر آن را بە گردن مخالفان دولت بیاندازد و با مانع تراشیهای مستقیم و غیر مستقیم تلاشهای فعالین مدنی برای پیشبرد برخی مطالبات، مانند تشکیل نهادهای صنفی را عقیم بگذارد. مخالفان درون حکومتی روحانی نیز قطعا در این موارد مشکل زیادی با روحانی و دولت ندارند.
اختلاف روحانی و اکثر وزرای کابینە با بقول خودشان تندروها، بر سر آن دستە از وعدە هایی است کە روحانی انجام آنها را جهت تعدیل و مهار بحرانها و برای حفظ نظام الزامی می داند. انجام آن وعدە ها، لاجرم منافع اقتصادی و موقعیت سیاسی تعدادی از محافظە کاران رقیب را تضعیف می کند و موجب مقاومت و مخالفت آنها با دولت می شود. ترکیب نامتجانس کابینە و حضور تعدادی از مدافعان سیاستهای کلی گذشتە در کابینە و از آنها مهمتر مخالفت قاطع خامنەای و بیت رهبری با انجام اصلاحاتی کە سلطە استبداد فقاهتی حاکم را دچار خدشە کند، از عوامل مهمی اند کە مانع انجام برخی از وعدە های روحانی و انفعال فزایندە دولت می شوند.
بهر حال رویکرد تسلیم طلبانە روحانی موجب ریزش نیرو در میان نیروهای هوادر دولت می گردد و انتقاد از دولت بخاطر خلف وعدە و نشان ندادن قاطعیت لازم در برابر متحجران خودکامە و تندرو مخالف اصلاحات رو بە افزایش است. این در حالی است کە نشانە های قابل اتکائی از تغییر رویە کنونی دولت در دست نیست. با این اوصاف ظاهرا دولت می خواهد و امیدوار است با بە نتییجە رساندن مذاکرات هستەای و لغو تحریمها کە البتە اکثر جناحهای حکومت هم در این مورد با دولت همراهند، حمایت بخشی از جامعە و حکومت را برای خود حفظ کند و سایر مطالبات جامعە را بە رغم آن کە می داند بە تعویق انداختن آنها تشدید بحرانها را در پی خواهد داشت تا اطلاع ثانوی مسکوت بگذارد. خامنەای و محافظە کاران همراە وی نیز تا هنگام روشن شدن تکلیف نهایی مذاکرات چیزی بیش از این از روحانی و دولتش نمی خواهند.
یکی دیگر از پیامدهای واکنشهای غیر موثر و کم رمق دولت در قبال کنشهای تعرضی مخالفان و منتقدین دولت، تقسیم هواداران و همراهان دولت بە سە دستە با سە رویکرد کم و بیش متفاوت و بعضا متضاد با هم است. یک گرایش بە رغم اذعان بە ضعف عملکرد دولت ولی همچنان در مجموع از عملکرد کلی دولت دفاع و آن را توجیە و تئوریزە می کند، گرایشی سیاست حمایت و انتقاد را دنبال می کند وگرایش سوم بخشا یا انگیزە حمایت از دولت را از دست دادە و تبدیل بە منتقد آن شدە و یا در این مسیر طی طریق می کند. اما در جبهە مخالفان حکومتی دولت خلاف این روند در جریان است و بازندگان انتخابات فعالیتهای وسیعی را برای ترمیمم مناسبات آسیب دیدە شان و معامنت از رشد فعالیتهای مدنی در جامعە کە آن را برای پس گرفتن قوە مجریە الزامی می دانند، در تمام سطوح پیش می برند و در این راە موفقیتهائی هم کسب کردەاند. تحرکات قالیباف در شهرداری تهران، تلاشهای طرفداران جبهە پایداری در داخل و خارج مجلس علیە دولت و تصویب لوایح متحجرانە پیاپی در مجلس و حملات تند و تهدید آمیز بسیاری از سرکردگان و سخنگویان اصلی طیفهای مختلف محافظە کاران، مانند صادق لاریجانی، مصباح یزدی، احمد خاتمی، جنتی، علم الهدی و … علیە برخی اظهارات مثبت اخیر روحانی و تشدید فزایندە حملات بە اصلاح طلبان و روزنامە نگاران هوادار دولت و بە نیروهای تحولخواە، نشانە های بارز و از نتایج این فعالیتهاست. این واکنشهای متحجرانە نسبت به صحبتهای روحانی کە فعلا در حد اظهار نظرباقی ماندە و بە کنش تبدیل نشدەاند، و مجموع کنشها و واکنشهای جریان موسوم بە “اقتدارگرایان” نسبت بە تحرکات اجتماعی، موید آنند کە این جماعت دور تازەای از سرکوب فیزیکی مخالفان و منتقدان حکومت برای رویارویی با پیامدهای توافق احتمالی هستەای و پس گرفتن قوە مجریە در آیندە را برنامە ریزی نمودە و این بار از اول شمشیر سرکوب را از رو بستە است. این بدان خاطر است کە می داند نتیجە شکست و یا تابع خود کردن دولت روحانی، هر دو نفرت و رویگردانی بیشتر مردم از حکومت و کارگردانان این توطئە ها خواهد بود.
پشت کردن روحانی بە مطالبات مردم، قطعا بە ناامیدی مردم از امکان این نوع از تحول تدریجی دمکراتیک در کشور و انزوای حامیان آن منجر خواهد شد، اما محال است مردم را از ادامە مبارزە برای ایجاد تحولات دمکراتیک کە پیش شرط ترقی و پیشرفت همە جانبە اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور است باز دارد. اگر ترکیبی از اختناق و سرکوب و فریب تاکنون نتوانستە رشد تحولخواهی در جامعە طی ۳۵ گذشتە را متوقف کند، بی تردید اینک کە تمام ابزار سرکوب کارآیی شان را از دست دادەاند و جامعە ایران بیش از گذشتە رشد نمودە و بطنا متحول شدە، تشدید اختناق و سرکوب هم نمی تواند این رشد را متوقف کند و جلوی تحول در جامعە را بگیرد. روحانی اگر آن طور کە مکرر گفتەاست، نسبت بە وعدە هایی کە بە مردم دادە پایبند است، بە جای تکرار کسل کنندە پای بندیش بە وعدەها و شعارهای انتخاباتی اش، بە آنها عمل کند. اگر او امروز بخواهد و نتواند بە وعدە هایش عمل کند و انجام آنها را موکول بە بعد از توافق هستەای و انتخابات مجلس کند، بسیار دور از تصور است کە با تدارکاتی کە مخالفان اصلاحات دیدەاند، در آیندە بتواند چنین کند.